ORIGINAL_ARTICLE
بررسی فنوتیپی و بیماریزایی عوامل بیماری بلاست مرکبات در استانهای شمال ایران
بیماری بلاست، یکی از مهمترین بیماریهای مرکبات در شمال کشور است که به وسیله دو گونه Pseudomonas ایجاد میشود. به منظور بررسی پراکنش گونههای عامل یا همراه بیماری در مناطق مختلف استان مازندران و مناطقی از استانهای گیلان و گلستان و نیز بررسی تنوع فنوتیپی و تفاوت در پرآزاری، جدایههای بیمارگر در سالهای89-1387 از درختان آلوده جمعآوری شدند. پس از جدا و خالصسازی و اثبات بیماریزائی روی برگهای نارنج (Citrus aurantium)، 115 جدایه بیماریزا بهدست آمد. بر اساس خصوصیات بیوشیمیائی، جدایهها در 16 گروه مجزا قرار گرفتند. جدایهها در تولید لوان، لهانیدن برشهای سیبزمینی و آرژینین دیهیدرولاز متغیر، در ایجاد فوق حساسیت در توتون مثبت و در آزمون تولید اکسیداز منفی بودند. تعدادی از گروهها با وصف داشتن توانائی در لهانیدن ورقههای سیبزمینی، شباهت چندانی با P. viridiflava نداشتند. بر پایه ویژگیهای بیوشیمیائی، جــدایههای گــروههای XII الی XVI (حدود 39% کل جدایهها)، بــه عنوان جدایههــای P. syringae، و جــدایههای گروه XI (حدود 3% کل جــدایهها)، به عنــوان جــدایههای P .viridiflava ، شناسائی شدند. سایر جدایهها تفاوتهای بیشتری با این دو گروه داشته و شناسایی آنها نیاز به بررسیهای تکمیلی دارد. در ارزیابی دامنه پرآزاری جدایهها در نارنج، پرتقال واشنگتن ناول(C. sinensis, Washington navel) و آلمو(C. macrophylla)، بین جدایههای گروههای مختلف بیمارگر، درجات متغیری از پرآزاری دیده شد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30258_3da73e81c2fb4ff2b4e38324f270bbae.pdf
2012-11-21
211
222
10.22059/ijpps.2013.30258
بلاست مرکبات
سودوموناس
شدت بیماری
مقاومت
فرید
بیکی
rahimian.h7@gmail.com
1
دانشجوی دکتری
AUTHOR
حشمت اله
رحیمیان
rahimian.h6@gmail.com
2
استاد د انشگاه ساری
AUTHOR
ابراهیم
محمدی گل تپه
mohammadigoltapeh@mailinator.com
3
استاد دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
مسعود
شمس بخش
4
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
علی
برزگر
alibar647@yahoo.com
5
استادیار دانشگاه ساری
AUTHOR
آنتونی
بوسکت
rahimian.h4@gmail.com
6
دانشگاه اسپانیا
AUTHOR
النا
گارسیا والدس
rahimian.h3@gmail.com
7
دانشگاه اسپانیا
AUTHOR
جرج
لالوکات
rahimian.h2@gmail.com
8
دانشگاه اسپانیا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شناسایی مولکولی ستلایت آرانای غیر نکروزی ویروس موزاییک خیار Cucumber mosaic virus
ستلایت آرانای در برخی جدایه های ویروس موزاییک خیارCucumber mosaic virus, (CMV) سبب کاهش یا تشدید علائم این ویروس میشود. جهت بررسی وجود ستلایت آران-ای، نمونههای آلوده گیاهی مشکوک به CMV از میزبانهای مختلف جمعآوری شدند. ابتدا با استفاده از روشهای سرولوژیک مانند DAS-ELISA و دیبا CMV ردیابی شد. به منظور بررسی بیشتر علائم و اثر احتمالی ستلایت آرانای بر روی علائم، آزمون تک لکه گیری با استفاده از گیاهان میزبان لکه موضعی انجام شد و سپس تک لکهها جداگانه بر روی میزبان تکثیری مایهزنی شدند. گروهبندی علائم حاکی از ایجاد کلروز برخی از جدایهها روی توتون بود که از اثرات بارز ستلایت آرانای روی علائم میباشد. با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی منطبق بر منطقه رمز کننده پروتئین پوششی، CMV ردیابی شد که قطعهای به طول 675 جفت باز تکثیر شد. ردیابی ستلایت آرانای با استفاده از یک جفت آغازگر اختصاصی CMV Sat-F و CMV Sat-R انجام شد که در واکنش زنجیرهای پلی مراز (PCR) قطعهی مورد نظر به طول حدود 360 جفت باز در یکی از جدایه ها تکثیر یافت. مایه زنی های متعدد روی توتون و گوجهفرنگی نشان داد که وجود ستلایت آرانای موجب کاهش علایم CMV روی میزبان می شود که از خصوصیات بارز اثر non-necrogenic Satellite RNA بر روی علائم میباشد. این اولین گزارش ستلایت آرانای CMV از ایران میباشد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30259_f1c48aa01bb5d1075f3b6dedf6ba9117.pdf
2012-11-21
223
231
10.22059/ijpps.2013.30259
ستلایت آرانای
داود
کولیوند
d.koolivand3@gmail.com
1
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
نعمت
سخندان بشیر
d.koolivand2@gmail.com
2
دانشیار دانشگاه تبریز
AUTHOR
جواد
مظفری
farshadrakh@yahoo.com
3
دانشیار موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرات زیرکشندگی حشرهکشهای فلوفنوکسورون و لوفنورون روی پارامترهای جدول زندگی Habrobracon hebetor (Hym.:Braconidae)
اثرات زیرکشندگی دو شبه هورمون جوانی فلوفنوکسورون و لوفنورون روی مراحل لارو، شفیره و حشره کامل Habrobracon hebetor Say در شرایط آزمایشگاهی ارزیابی شد. برای آزمون این حشرهکشها روی مراحل لارو و شفیره از روش غوطهوری و برای زنبورهای بالغ از روش باقیمانده استفاده شد. در بررسی اثرات زیرکشندگی غلظت مزرعهای (ppm 500) هردو حشرهکش بهکار رفت. در آزمایشهای اثرات زیرکشندگی، میانگین طول عمر و باروری حشرات کامل در فلوفنوکسورون (بهترتیب 4/1±8/27 روز و 7/30±5/434 عدد) و لوفنورون (بهترتیب 2/3±3/27 روز و 6/34±9/316 عدد) با شاهد (4/2±3/28 روز و 9/52±7/390 عدد) اختلاف معنیدار نداشت. اما نرخ خالص تولیدمثل و نرخ ذاتی افزایش جمعیت حشرات کامل در لوفنورون (9/22±3/209 و 01/0±263/0) با فلوفنوکسورون (9/19±5/282 و 006/0±286/0) و شاهد (24±3/177 و 008/0±260/0) اختلاف معنیدار داشت. در نتیجهگیری کلی باید گفت که هر دو حشرهکش فلوفنوکسورون و لوفنورون اثرات منفی کمی روی H. hebetor داشتند. اما اثرات منفی حشرهکش فلوفنوکسورون به ویژه روی نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) کمتر از لوفنورون بود.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30260_bd74e48ee5ab769a2580a60bc5a57aa0.pdf
2012-11-21
233
242
10.22059/ijpps.2013.30260
پارامترهای جدول زندگی
فلوفنوکسورون
لوفنورون. Habrobracon hebetor
پرویز
شیشه بر
shishebor@mailinator.com
1
استاد دانشگاه شهیدچمران اهواز
AUTHOR
هاجر
فعال محمدعلی
shisheborpf@yahoo.com
2
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر تراکمهای مختلف لاروهای بید آرد Ephestia kuehniella و شب پره هندی Plodia interpunctella در کارایی پارازیتیسم زنبور Habrobracon hebetor
بید آرد،Zeller Ephestia kuehniella ، و شبپره هندی، (Hubner) Plodia interpunctella ، هر دو از آفات مهم فرآوردههای انباری در سراسر جهان میباشند. Habrobracon hebetor Say برای مهار بیولوژیک لاروهای شبپرههای آفت در انبارهای بادام زمینی و فرآوردههای بسته بندی شدهی غلات استفاده میشود. در این تحقیق کارایی زنبور H. hebetor در پارازیته کردن لاروهای بید آرد و شبپره هندی در تراکمهای مختلف پارازیتویید (1، 2 و 4 جفت) و لاروهای هر دو میزبان (1، 2، 4، 8 ، 16 و 32) در داخل اطاقک رشد در دمای 1± 25 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورهی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی بررسی شد. در رهاسازی یک جفت زنبور پارازیتویید تعداد تخمهای گذاشته شده به ترتیب در تراکمهای 1، 2، 4 و 8 لارو هر دو میزبان افزایش یافت ولی، در تراکمهای 16 و 32 لارو هر دو میزبان کاهش یافت. همچنین، تعداد مادهها و حشرات کامل ظاهر شده به ترتیب در تراکم-های 1، 2، 4 و 8 لارو هر دو میزبان افزایش یافت ولی، در تراکمهای 16 و 32 لارو هر دو میزبان افزایش معنیداری مشاهده نشد. در رهاسازی دو جفت زنبور بیشترین تعداد تخم گذاشته شده در تراکم 16 لارو بید آرد مشاهده گردید. درصورتیکه، تعداد تخم گذاشته شده در تراکمهای 4، 8، 16 و 32 لارو شبپره هندی به طور معنیداری بیشتر از سایر تراکمهای لاروی بود. همچنین، تعداد مادهها و حشرات کامل ظاهر شده زنبور به ترتیب در تراکمهای 1، 2، 4، 8 و 16 لارو هر دو میزبان به طور معنیداری افزایش یافت ولی، در تراکم 32 لارو هر دو میزبان افزایش معنیداری مشاهده نشد. در رهاسازی چهار جفت زنبور تعداد تخم گذاشته شده در تراکمهای 8 و 16 لارو هر دو میزبان به طور معنیداری بیشتر از سایر تراکمهای لاروی بود. همچنین، تعداد مادهها و حشرات کامل ظاهر شده زنبور به ترتیب در تراکمهای 1، 2، 4، 8 و 16 لارو هر دو میزبان افزایش معنیداری یافت ولی، در تراکم 32 لارو هر دو میزبان افزایش معنیداری مشاهده نشد. بر اساس نتایج این تحقیق میتوان نتیجهگیری کرد که در تراکم یک جفت پارازیتویید تراکم 8 لارو هر دو میزبان و در تراکمهای دو و چهار جفت زنبور تراکمهای 16 و 32 لارو هر دو میزبان برای پرورش زنبور H. hebetor مطلوبتر میباشند.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30261_9a4ec0c1c3c225ace70b102c7f2976be.pdf
2012-11-21
243
250
10.22059/ijpps.2013.30261
بید آرد
تراکمهای پارازیتویید
تراکمهای لاروی میزبان
شبپره هندی
نازنین
مستقیمی
mostaghimi@mailinator.com
1
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
سیدعلی اصغر
فتحی
saafathi4@gmail.com
2
استادیار دانشگاه محقق
AUTHOR
قدیر
نوری قنبلانی
gadirnouri@yahoo.com
3
استاد دانشگاه محقق
AUTHOR
جبرائیل
رزمجو
saafathi3@gmail.com
4
استادیار دانشگاه محقق
AUTHOR
هوشنگ
رفیعی دستجردی
hooshangrafiee@gmail.com
5
استادیار دانشگاه محقق
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر کنهکش فنپیروکسیمیت روی پارامترهای جدول زندگی کنه تارتن دولکهای Tetranychus urticae در شرایط آزمایشگاهی
کنترل کنه تارتن دولکهای Tetranychus urticae Koch، به عنوان یکی از مهمترین آفات کلیدی در کشاورزی، عمدتاً بر اساس استفاده از آفتکشها استوار است. اثر کنهکش فنپیروکسیمیت روی پارامترهای جدول زندگی این کنه در شرایط آزمایشگاهی در دمای 2±25 درجهی سلسیوس و رطوبت نسبی 5±65% و دورهی نوری 16 : 8 (روشنایی: تاریکی) بررسی شد. دادهها بر اساس تئوری جدول زندگی سنی-مرحله رشدی دوجنسی تجزیه و تحلیل شدند. در آزمایش زیست سنجی مقدار LC50 کنهکش فنپیروکسیمیت حدود ml/l 380 تعیین و در آزمایش جدول زندگی بکار رفت. دورهی پیش از تخمریزی پس از بلوغ و دوره پیش از تخمریزی واقعی کنه تارتن دولکهای تیمار شده با فن پیروکسیمیت (به ترتیب 36/2 و 64/12 روز) به طور معنی داری طولانیتر از دورههای بدست آمده در تیمار شاهد (به ترتیب 1 و 56/11 روز) به دست آمد. باروری کل دورهی زندگی کنه تارتن دولکهای تیمار شده با سم فن پیروکسیمیت 35/1 و در شاهد 27/52 بود. نرخ رشد ذاتی جمعیت (r)، نرخ رشد محدود جمعیت (?)، نرخ رشد خالص جمعیت (R0)، متوسط طول مدت هر نسل (T) و نرخ رشد ناخالص جمعیت (GRR) تیمار شده با فن پیروکسیمیت (به ترتیب 001/0- بر روز، 998/0 بر روز، 96/0 ( فرد)، 25/14 (روز) و 94/2 (فرد) برآورد شد. نتایج این پژوهش نشان داد که غلظت کشنــده 50 درصــد کنهکش فنپیروکسیمیت میزان باروری کنه تارتن دولکهای را تحت شرایط آزمایشگاهی به میزان چشمگیری کاهش داده و باعث میشود تا رشد جمعیت این آفت تقریبا با انقراض مواجه گردد و میتوان از آن در کنترل این آفت استفاده نمود.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30262_4727a9ddd521f5c48fe3ea6e53f074d9.pdf
2012-11-21
251
260
10.22059/ijpps.2013.30262
جدول زندگی
کنه تارتن دو لکهای
کنهکش
سعیده
قادری
saeedehghaderi_83@yahoo.com
1
دانشجوی ارشد
AUTHOR
کامبیز
مینایی
kambizminaei@gmail.com
2
استادیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
محمدعلی
اکرمی
akrami@shirazu.ac.ir
3
دانشیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
مریم
آل عصفور
saeedehghaderi_832@yahoo.com
4
استادیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه اثرات غلظت های مختلف عناصر مس، منگنز و نیکل در رشد و اسپورزایی برخی از گونه های جنس Trichoderma
به منظور ارزیابی اثر غلظت های مختلف عناصر مس، منگنز و نیکل روی رشد و اسپورزایی گونه های Trichoderma شامل T. harzianum، T. longibrachiatum و T. tomentosum آزمایشی در دمای 2±oC25 روی محیط کشت عصاره خاک آگار با پنج تکرار در شرایط آزمایشگاهی انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که پس از 72 ساعت تیمار شاهد در بین سه گونه فوق گونه T. longibrachiatum بیشترین مقدار رشد به میزان ( mm78/47) را داشت. 72 ساعت پس از کشت، عنصر نیکل در کمترین غلظت خود (ppm20) نه تنها اثر بازدارندگی روی گونه T. longibrachiatum نداشت، بلکه سبب افزایش رشدی 7% آن نیز شد. در این آزمایش غلظت بازدارندگی 50% (IC50) برای عناصر مس و نیکل در مورد گونه T. tomentosum پس از 96 ساعت برابر ppm22/32 تعیین شد. بررسی تاثیر این عناصر بر اسپورزایی گونه های آزمایشی در روی محیط کشت عصاره خاک نشان داد که حضور مس، منگنز و نیکل در غلظت های مختلف باعث افزایش اسپورزایی گونه های Trichoderma می شود. همچنین مقایسه میزان جذب فلزات سنگین نشان داد که این پارامتر نه تنها به گونه قارچی بلکه به نوع فلز و حتی غلظت آن نیز بستگی دارد و بیشترین میزان جذب آنها در تیمار ppm1000 منگنز و بوسیله گونه T. tomentosum پس از 7 روز صورت گرفت.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30263_c2294aade34859afc9c8dff3e35ce0bd.pdf
2012-11-21
261
274
10.22059/ijpps.2013.30263
زیست توده قارچی
غلظت بازدارندگی 50 درصدی
فلزات سنگین
میزان رشد
علی
خدایی
khd_12@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری
AUTHOR
اسداله
بابای اهری
ababaiahari@yahoo.com
2
استاد دانشگاه شیراز
AUTHOR
مهدی
ارزنلو
marzanlou@yahoo.com
3
استادیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر رایحه های القایی چهار رقم لوبیا بر جلب کنه شکارگر (Acari: Phytoseiidae) Phytoseiulus persimilis،
اگر چه مقاومت ژنتیکی ارقام گیاهی مطمئن ترین، سالم ترین و ارزان ترین روش کنترل آفات محسوب می شود ولیکن در مدیریت تلفیقی موفق آفات، ارقام گیاهی مقاوم به آفت بایستی با عوامل کنترل بیولوژیک سازگار باشند. در تحقیق حاضر میزان جلب کنه شکارگر، Phytoseiulus persimilis، و همچنین میزان تولید رایحه های القایی، که عامل جلب کنه شکارگر به گیاه هستند، در 4 رقم لوبیا (ناز، خمین، اختر و G11867)، پس از آلودگی به کنه دولکه ای ،Tetranychus urticae، مقایسه گردید. برای این منظور بذور هر رقم در گلدان کشت و در شرایط گلخانه ای نگهداری گردید و بعد از رسیدن به مرحله 2 برگی با 50 کنه ماده بالغ در هر برگ آلوده گردید. 3 روز بعد از آلودگی، آزمون ترجیح میزبانی کنه شکارگر با کمک دستگاه بویایی سنج انجام شد. این آزمون برای کلیه حالت های دو تایی ممکن از 4 رقم مورد آزمایش انجام گرفت. همچنین میزان رایحه های القایی ارقام لوبیا در حالت آلوده به کنه تارتن با کمک دستگاه GC/MS اندازه گیری شد. نتایج آزمایش نشان داد رقم خمین علاوه بر آنکه بیشترین میزان رایحه های القایی را نسبت به سایر ارقام تولید کرد، تعداد کنه شکارگر بیشتری را نسبت به رقم های اختر و G11867 جلب نمود. به علاوه رقم ناز اگرچه از لحاظ میزان تولید رایحه القایی تفاوت معنی داری با رقم اختر نداشت ولی تعداد کنه شکارگر بیشتری را نسبت به این رقم جلب کرد. به نظر می رسد هم کمیت و هم کیفیت رایحه القایی در جلب کنه شکارگر به گیاه لوبیای آلوده به کنه تارتن نقش داشته باشد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30247_f56306208ef64bc31c6f1fc73d9f74f2.pdf
2012-11-21
275
282
10.22059/ijpps.2013.30247
بویایی سنج
رایحه های القایی
کنترل بیولوژیک
مقاومت گیاه میزبان
زهرا
طهماسبی
ztahmasebi2@ut.ac.ir
1
دانشجوی سابق دکتری
AUTHOR
عبدالهادی
حسین زاد ه
ztahmasebi@ut.ac.ir
2
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
آزاده
زاهدی گلپایگانی
zahedig2@ut.ac.ir
3
استادیار دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
برهمکنش ویروس ایکس کاهو (Lettuce virus X) و ویروس پیسک سبزرد تمشک (Rubus chlorotic mottle sobemovirus) جدا شده از کاهو در دو گونه سلمه تره
آلودگی توام گیاهان با بیش از یک ویروس منجر به بروز انواع متفاوتی از برهمکنش بین ویروسهای آلوده کننده می گردد. برهمکنش دو ویروس بیمارگر کاهو، ویروس ایکس کاهو (Lettuce virus X ,LeVX) و سوبموویروس پیسک سبزرد تمشک (Rubus chlorotic mottle sobemovirus, RuCMV) که به تازگی از ایران شناسایی شده اند، در بوته های دوگانه آلوده Chenopodium murale و Chenopodium quinoa مورد مطالعه قرار گرفت. مایه زنی گیاهان به روش مکانیکی و بصورت جداگانه با LeVX یا RuCMV و نیز توام با هر دو ویروس انجام شد. علائم بیماری در بوته های دوگانه آلوده C. quinoa به مراتب شدیدتر از بوته های تک آلوده این گیاه نمایان شد؛ همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمونهای الایزای کمی و وسترن بلات، سطح تجمع RuCMV در بوته های دوگانه آلوده این گیاه نسبت به بوته های تک آلوده افزایش یافت. بر اساس این نتایج برهمکنش RuCMV با LeVX در میزبان C. quinoa از نوع هم افزایی بود. آلودگی توام C. murale نیز منجر به تشدید علائم آلودگی در بوته های دوگانه آلوده نسبت به تک آلوده شد، درحالیکه افزایش قابل توجهی در سطح تجمع RuCMV در بوته های دوگانه آلوده نسبت به تک آلوده مشاهده نگردید. لذا برهمکنش RuCMV با LeVX در این میزبان از نوع هم افزایی نمی باشد. اما برخلاف RuCMV ، سطح تجمع LeVX در بوته های دوگانه آلوده هر دو میزبان C. quinoa و C. murale نسبت به بوته های تک آلوده کاهش قابل ملاحظه ای یافت. این امر نشان می دهد که بر همکنش LeVX با RuCMV در بوته های دوگانه آلوده این دو گونه از نوع آنتاگونیستی می باشد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30248_cf55cb90fc294b8d26a1c9dae35c3859.pdf
2012-11-21
283
290
10.22059/ijpps.2013.30248
آلودگی توام
آنتاگونیسم
هم افزایی
نرگس
صدرمحمدبیگی
adizaji3@ut.ac.ir
1
دانشجوی ارشد
AUTHOR
مینا
کوهی حبیبی
koohihabibi@mailinator.com
2
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
اکبر
دیزجی
adizaji2@ut.ac.ir
3
بخش بیماری شناسی- گروه گیاهپزشکی- دانشکده علوم و مهندسی کشاورزی- پردیس کشاورزی و منبع طبیعی دانشگاه تهران- عضو هیات علمی- دکترای ویروس شناسی و بیماریهای ویروسی گیاهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آمیلاز و گلوکوزیدازهای گوارشی در لارو سوسک برگخوار نارون، Xanthogaleruca luteola (Col.: Chrysomelidae)
سوسک برگخوار نارون در مرحله حشره کامل و به ویژه دوره لاروی از آفات مهم نارون می باشد. بدین منظور وجود سه کربوهیدراز مهم درگیر در فعالیت های گوارشی شامل آلفا- آمیلاز، آلفا-گلوکوزیداز و بتا-گلوکوزیداز در روده میانی لارو این حشره بررسی شد. بیشترین فعالیت آلفا-گلوکوزیداز، بتا-گلوکوزیداز و آلفا- آمیلاز به ترتیب در pHهای 5، 6 و 6 بدست آمد. در بررسی پایداری آنزیمها، آلفا-آمیلاز در گستره pH های 4 تا 8 بیشترین پایداری را نسبت به pHهای خیلی اسیدی و یا خیلی قلیایی داشت. بیشینه پایداری آنزیم های آلفا و بتا-گلوکوزیداز ازpH 4 تا 6 بدست آمد. دمای بهینه برای فعالیت آلفا-آمیلاز، آلفا و بتا-گلوکوزیداز به ترتیب در 40، 60 و 45 درجه سلسیوس مشخص شد. یون های کلسیم و منیزیم موجب کاهش فعالیت آنزیم های آلفا-گلوکوزیداز و بتا-گلوکوزیداز شد. پتاسیم و سدیم اثر معنی داری روی فعالیت این دو آنزیم نداشت. کلسیم موجب افزایش فعالیت آلفا-آمیلاز گردید و پتاسیم، منیزیم و سدیم تاثیر چندانی روی فعالیت این آنزیم نداشت. بررسی های زایموگرام وجود یک شکل فعال برای هر کدام از آنزیمهای آلفا-آمیلاز، آلفا-گلوکوزیداز و بتا-گلوکوزیداز را نشان داد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30249_b40423a9fa874275736a047686468adb.pdf
2012-11-21
291
300
10.22059/ijpps.2013.30249
آلفا-آمیلاز
آلفا گلوکوزیداز
بتا گلوکوزیداز
کربوهیدراز
گوارش
محمد
وطن پرست
vnaveh3@ut.ac.ir
1
دانش آموخته ارشد
AUTHOR
وحید
حسینی نوه
vnaveh5@ut.ac.ir
2
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
سیده مینو
سجادیان
vnaveh2@ut.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
معرفی سه گونه Nagelus (Tylenchina: Merliniinae) از ایران
به منظور شناسایی نماتدهای انگل گیاهی تعداد 30 نمونه خاک از درختان جنگلی استانهای مازندران، گیلان و اردبیل طی سالهای 1384 تا 1388 جمعآوری شد. نماتدهای موجود در آنها با استفاده از روش الکها و سانتریفوژ استخراج گردید. نماتدهای استخراج شده با استفاده از روش دگریسه (De Grisse 1969) به گلیسیرین منتقل و پس از تهیه اسلایدهای دائمی در کلکسیون نماتد گروه بیماری شناسی دانشگاه تربیت مدرس نگهداری شدند. اخیراً این نمونه ها با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و سه گونه از جنسNagelus ؛ شامل N. hexagrammus، N. neohexagrammus و N. obscurus تشخیص داده شد. از میان گونههای شناخته شده، گونه Nagelus neohexagrammus برای فون نماتدهای ایران تازگی دارد. لذا ضمن گزارش این گونه، شرح خصوصیات آن به همراه گونه مشابه N. hexagrammus، که قبلاً به طور کامل شرح خصوصیت نشده است، در این مقاله ذکر میشود. گونه N. neohexagrammus به واسطه داشتن سر با شبکه کوتیکولی قوی، داشتن شش حلقه روی سر، وجود تزئینات روی سطوح جانبی در وسط بدن، طول دم، طول استایلت و تعداد حلقههای روی دم از گونههای مشابه مانند N. grandis، N. affinis و N. hexagrammus قابل تمایز است.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30250_524eaabe9ac7079041e17f5632553db4.pdf
2012-11-21
301
312
10.22059/ijpps.2013.30250
شناسایی
نماتد
فرزاد
علی رمجی
pourjam3@modares.ac.ir
1
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
ابراهیم
پورجم
pourjam4@modares.ac.ir
2
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
AUTHOR
اکبر
کارگربیده
pourjam2@modares.ac.ir
3
دانشیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
علی
اسکندری
pourjam@modares.ac.ir
4
استادیار دانشگاه زنجان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی آثار نیترات و سولفات کلسیم بر میزان مقاومت به بیماری کپک خاکستری ناشی از Botrytis cinerea در دو رقم گل سوسن (lilium sp.) در گلخانه
این آزمایش در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار بر ارقام سوسن بنام های Navona و Fangio با سطوح مختلف سولفات کلسیم در غلظت های 0 ، 5/2 ، 5 و 10 میلی مول در لیتر و نیترات کلسیم در غلظت های 0، 5/1 و 2 میلی مول در لیتر انجام گرفت. نتایج نشان داد که اثرات توام منابع نیتراتی و سولفاتی کلسیم باعث افزایش مقاومت به بیماری کپک خاکستری ناشی از Botrytis cinrea و همچنین زمان نگهداری پس از برداشت گل شد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که اختلافی معنی دار در سطح 5 % در بین صفات اندازه گیری وجود داشت. کمترین مقاومت به بیماری کپک خاکستری در تیمار شاهد(صفر میلی مول سولفات و نیترات کلسیم) بروز نمود که در این تیمار بیشترین اتیلن به علت پیری زود رس نسوج گل بواسطه حمله بیمارگر تولید شد. شدت بیماری در تمام صفات مورد ارزیابی همبستگی مثبت و تنها با اتیلن همبستگی منفی معنی دار داشت. برهمکنش بین سولفات و نیترات کلسیم و ارقام، نشان داد که آستانه مطلوب تغذیه با نیترات کلسیم در غلظت 5/1 میلی مول در لیتر و سولفات کلسیم در غلظت 5 میلی مول در لیتر برای بروز مقاومت در گل سوسن نسبت به بیماری کپک خاکستری در ارقام مورد بررسی است و در این شرایط بیشترین ترکیبات فنلی گلبرگ و کمترین اتیلن تولید شد. در مجموع، نتایج نشان داد که یکی از روشهای کاهش این بیماری و افزایش ماندگاری در ارقام سوسن، استفاده متعادل از منابع سولفات و نیترات کلسیم می باشد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30251_228f082b76cc3615f2e4f0173257e565.pdf
2012-11-21
313
322
10.22059/ijpps.2013.30251
اتیلن
جوانه زنی اسپور
زمان نگهداری
کاهش خسارت
ماندگاری گل
معظم
حسن پور اصیل
hassanpurm@yahoo.com
1
دانشیار دانشگاه گیلان
AUTHOR
عبداله
حاتم زاده
hatamzadeh@guilan.ac.ir
2
استاد دانشگاه گیلان
AUTHOR
سیدعلی
الهی نیا
golesaati3@yahoo.com
3
دانشیار دانشگاه گیلان
AUTHOR
حبیب اله
سمیع زاده لاهیجی
golesaati2@yahoo.com
4
دانشیار دانشگاه گیلان
AUTHOR
ولی
کریمی
golesaati@yahoo.com
5
دانشجوی سابق دکتری
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بیوکنترل نماتد Meloidogyn javanica مولد غده ریشه زیتون در شرایط گلخانه با استفاده از سودوموناسهای فلورسنت
از باغات زیتون استانهای گلستان، گیلان، زنجان و قم نمونههای خاک اطراف ریشه گردآوری شد. از نمونههای خاک، استرینهای Pseudomonas روی محیط کشت King’s B جداشد. ویژگیهای مهم فنوتیپی استرینهای باکتری با روشهای استاندارد باکتریشناسی بررسی شد. تولیداکسیداز، رنگ فلورسنت، رشد در چهار درجه سلسیوس و آرژنین-دیهیدرولاز، در همه استرینها مثبت بود. استرینهای مورد بررسی توانایی ایجاد واکنش فوق حساسیت در توتون، تولید لوان روی محیط آگار غذایی دارای 5% سوکروز و فعالیت پکتولیتیکی روی حلقههای سیبزمینی را نداشتند. بیشتر استرینها توانستند ژلاتین را ذوب نموده و نیترات رااحیاء کنند. بامقایسه ویژگیهای فنوتیپی بیشتراسترینهای بررسی شده P. fluorescens و تعدادی نیز P. putida تشخیص داده شدند. توانایی نماتدکشی مایع فیلتر شده استرینها روی لاروهای تازه تفریخ شده نماتد Meloidogyn javanica در شرایط آزمایشگاه ارزیابی شد. آنالیز دادهها نشان داد که استرینها تفاوت معنیدار دارند و موجب مرگ و میر لاروهای سن دوم از 33/13 تا 100 درصد شدند. اثر تعدادی از استرینها به همراه نماتدکش فنامیفوس ((Fenamiphos بر تعداد لارو، نماتد بالغ و تخم در ریشه نهالهای زیتون در شرایط گلخانه بررسی شد. تعداد لارو و نماتد بالغ تولید شده در ریشه نهالهای زیتون در تیمارهای به کار برده شده تفاوت معنی دار داشت. بیشترین تعداد لارو و نماتد بالغ در ریشه گیاهان کنترل و کمترین در ریشه گیاهان تیمار شده با نماتدکش فنامیفوس و پس از آن استرینهای CHAO و 208 تولید شد. تعداد کل تخم تشکیل شده در تیمارهای بررسی شده تفاوت معنیدار داشت. بیشترین تعداد تخم نماتد در ریشه گیاهان کنترل و کمترین در ریشه گیاهان تیمار شده با استرین CHAO و پس از آن استرین 99 تشکیل شد. تعدادی از استرین-ها روی تشکیل تخم نماتد موثرتر از فنامیفوسس بودند. این نخستین گزارش از کنترل بیولوژیک نماتد گرهزای ریشه زیتون به وسیله باکتریهای آنتاگونیست سودوموناس فلورسنس است.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30252_500d68aef3222ba314b860675d105184.pdf
2012-11-21
323
332
10.22059/ijpps.2013.30252
بیوکنترل نماتد
فنامیفوس
گال ریشه زیتون
سعیده
خلیقی
khodakaramian2@yahoo.com
1
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
غلام
خداکرمیان
khodakaramian@mailinator.com
2
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرچند فرمولاسیون پودری استرین Pseudomonas fluorescens P4 در کنترل Sclerotinia sclerotiorum عامل پوسیدگی ریشه و طوقه آفتابگردان
در این بررسی توان آنتاگونیستی هفت استرین باکتریایی متعلق به کلکسیون آزمایشگاه کنترل بیولوژیک گروه بیماری شناسی گیاهی دانشگاه تهران بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Sclerotinia sclerotiorum در آزمون سه نقطه ای مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت استرین برتر Pseudomonas fluorescens P4 جهت آزمایشهای مقدماتی در گلخانه و آزمایشهای اتاقک رشد انتخاب شد. از استرین P. fluorescens P4، نه نوع فرمولاسیون پودری بر مبنای پودر تالک با استفاده از سه محیط کشت NBY، KB و M1 و سه چسباننده صمغ زانتان (XG)، صمغ عربی (AG) و کربوکسی متیل سلولز (CMC) تهیه گردید. بررسی اثر این فرمولاسیونها در کنترل بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی ریشه و طوقه، روی رقم پروگرس آفتابگردان و در اتاقک رشد صورت گرفت. مطالعات پس از شش هفته نشان داد، گلدانهای تیمار شده با سلولهای آزاد باکتری با داشتن 100 درصد گیاه سالم، گلدانهای تیمار شده با سلولهای آزاد باکتری به همراه قارچ با داشتن 90 درصد گیاه سالم، گلدانهای تیمار شده با فرمولاسیونهای NBY-CMC، KB-CMC، NBY-XG، NBY-AG، M1-CMC با داشتن 5/87 درصد گیاه سالم و همچنین گلدانهای تیمار شده با فرمولاسیون M1-AG با داشتن 75 درصد گیاه سالم، بدون داشتن اختلاف معنی دار با شاهد سالم بیشترین اثر را در کاهش بیماری داشتند و حتی از قارچکش بردوفیکس با 5/62 درصد کنترل موثرتر بودند. در میان فرمولاسیونهای پودری، ماندگاری و بقاء باکتری در فرمولاسیون انجام شده در محیط M1 با صمغ عربی، در دمای چهار درجه سلسیوس طی دوره نگهداری 150 روزه از بقیه فرمولاسیونها بیشتر بود. نوع محیط کشت بر جمعیت و بقاء باکتری تاثیر قابل توجهی داشت و محیط کشت M1 بیشترین اثر را داشت.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30253_18627028cab58495d7406462e254a525.pdf
2012-11-21
333
344
10.22059/ijpps.2013.30253
بردوفیکس
چسباننده کربوکسی متیل سلولز (CMC)
صمغ زانتان (XG)
صمغ عربی (AG)
محیط کشت
فاطمه
قربانی
ghorbani_f@ut.ac.ir
1
دانشجوی کارشناسی ارشد
AUTHOR
کیوان
بهبودی
behboudi@mailinator.com
2
استادیار دانشگاه تهران
AUTHOR
خلیل
بردی فتوحی فر
bardifotoohifar@mailinator.com
3
استادیار دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی حساسیت سه جمعیتعسلک پنبه Bemisia tabaci (Hom.: Aleyrodidae) به حشرهکشهای ایمیداکلوپرید و آمیتراز
عسلک پنبه (Bemisia tabaci) یکی از آفات مهم گیاهان زراعی، زینتی، مرتعی و گلخانهای در سرتاسر جهان میباشد. دوره زندگی کوتاه، تعداد نسل زیاد، چندخواری و روش تولیدمثل هاپلودیپلوئید همراه با کاربرد مکرر حشرهکشها برای پایین نگه داشتن جمعیت این آفت زیر آستانه اقتصادی، توانایی این حشره در گسترش مقاومت به حشرهکشها را آسان نموده است. در این تحقیق حساسیت سه جمعیت عسلک پنبه به حشرهکشهای ایمیداکلوپرید و آمیتراز مورد ارزیابی قرار گرفت. زیستسنجی به روش غوطهورسازی برگ در محلول سمی و با استفاده از ماده فرموله شده حشرهکشهای ایمیداکلوپرید و آمیتراز انجام شد. نتایج آزمونهای زیستسنجی نشان داد که LC50 ایمیداکلوپرید روی جمعیتهای گرگان، قم و تبریز به ترتیب 591/31، 631/32 و 136/12 پی پی ام بود. از نظر آماری LC50 جمعیتهای گرگان و قم اختلاف معنیداری با جمعیت تبریز در سطح 95% نشان دادند و جمعیتهای گرگان و قم به ترتیب 6/2 و 68/2 برابر متحملتر از جمعیت تبریز بودند. LC50 آمیتراز روی جمعیتهای گرگان، قم و تبریز به ترتیب 922/1103، 959/1084 و 808/1598 پی پی ام بدست آمد. جمعیت تبریز نسبت به جمعیتهای گرگان و قم به ترتیب 44/1 و 47/1 برابر متحملتر بود. اندازهگیری فعالیت استرازی نشان داد که میزان فعالیت استرازی در جمعیتهای مختلف اختلاف معنیداری با یکدیگر دارند و میزان فعالیت استرازها در جمعیتهای گرگان و قم بهترتیب 37/1 و 85/0 برابر جمعیت تبریز میباشد. در این پژوهش فعالیت استرازها بااستفاده از روش الکتروفورز نیز مورد بررسی قرار گرفت و الگوهای باندی متفاوتی در جمعیتهای گرگان، قم و تبریز به دست آمد.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30254_c9a992c3290f524c34e9c6f58f01c577.pdf
2012-11-21
345
356
10.22059/ijpps.2013.30254
آمیتراز
ایمیداکلوپرید
عسلک پنبه
فعالیت استرازی
مقاومت
مهدی
بهلول زاده
khtalebi2@ut.ac.ir
1
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
خلیل
طالبی جهرمی
khtalebi@ut.ac.ir
2
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی/دانشکده علوم باغبانی و گیاهپزشکی
AUTHOR
وحید
حسینی نوه
vnaveh5@ut.ac.ir
3
دانشیار دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ژنتیک بیماریزایی عامل بیماری زنگ سیاه گندم (Puccinia graminis f.sp. tritici) و واکنش ژنوتیپهای گندم نسبت به بیماری
مطالعه ژنتیک بیماریزایی عامل بیماری زنگ سیاه گندم در طی دو سال زراعی 89-88 و 90-89 با استفاده از تعداد47 لاین گندم افتراقی به زنگ سیاه و همچنین بررسی واکنش 43 رقم/لاین گندم در شرایط مزرعه با آلودگی طبیعی و گلخانه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان دهنده وجود بیماریزایی برای گیاهان حامل ژن/های مقاومت در طی دو سال برای ژن های Sr7B, Sr8A, Sr8B, Sr9B, Sr9D, S9G, Sr11, Sr13, Sr16, Sr17, Sr25, Sr34, SrDP2 بود. در بررسی ژنتیک بیماریزایی دو جدایه عامل بیماری زنگ سیاه در شرایط کنترل شده گلخانه ای، جدایه کلاردشت با نژاد KRKSC روی 15 لاین افتراقی برای گیاهان حامل ژن/های Sr5, Sr8A, Sr22, Sr24, Sr26+Sr9G, Sr27, Sr28, Sr29, Sr31, Sr32, Sr33, Sr35, Sr36, SrGT, SrWLD غیر بیماریزا بود. در حالی که جدایه دشت آزادگان خوزستان با نژاد KTTSK و دارای توان بیماریزایی روی گیاهان حامل ژنSr31 به عنوان واریانتی از نژادUg99 مورد تایید قرار گرفت، و غیر ییماریزا بودن آن برای گیاهان حامل ژن های Sr5, Sr22, Sr24, Sr26+Sr9G, Sr27, SrGT تعیین گردید. ارزیابی ارقام تجاری و لاینهای امیدبخش گندم در شرایط گیاه کامل در طی دو سال تایید کننده مقاومت ارقام جدیدی مانند مروارید، سیوند و پارسی با واکنش مقاومت (10R-50M) نسبت به زنگ سیاه بود.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30255_623c8e5e651fbcc349628e3cc806a77b.pdf
2012-11-21
357
365
10.22059/ijpps.2013.30255
ژن
لاین های استاندارد
مقاومت
نژاد
واریانت
فرزاد
افشاری
fafshari@yahoo.com
1
دانشیار پژوهش موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، کرج
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شناسایی و تعیین پراکنش ویروس لکه حلقوی گوجه فرنگی (ToRSV) در باغ های درختان میوه هسته دار استان های گلستان و فارس
ویروس لکه حلقوی گوجه فرنگی Tomato ringspot virus (ToRSV) متعلق به جنس Nepovirus و خانواده Secoviridae می باشد. زوال ناشی از این عامل ویروسی یکی از عوامل تخریب درختان میوه در جهان محسوب می شود. در این تحقیق جهت بررسی درصد آلودگیToRSV در باغات درختان میوه هسته دار هلو، آلو، گوجه و زردآلو در استان های فارس و گلستان در طی سال های 1387 و 1388 ، تعداد 414 نمونه به صورت کاملا تصادفی و بدون در نظر گرفتن علایم جمع آوری شد و به روش DAS-ELISA مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج آزمون DAS-ELISA آلودگی انواع درختان میوه هسته دار مورد بررسی به ToRSV آشکار گردید. نتایج نشان داد در سال های 1387 و 1388 درختان میوه هسته دار در باغات استان فارس به ترتیب به میزان 5/8 و 2/10% و باغات استان گلستان به میزان 30 و 1/23% به ویروس لکه حلقوی گوجه فرنگی آلوده می باشند. تعداد 100 نمونه از نمونه های هلو، آلو، گوجه و زردآلو که واکنش ضعیفی در روش الایزا نشان داده بودند با آزمونDot immunobinding assay-DIBA مورد بررسی مجدد قرار گرفته و در 85 نمونه آلودگی مورد تایید قرار گرفت. خصوصیات بیولوژیکی جدایه های ردیابی شده با مایه زنی مکانیکی گیاهان محک و ویژگی های مورفولوژیک آن ها با مشاهده پیکره های ایزومتریک با روش Immunosorbent electron microscopy (ISEM) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد جدایه های موجود از لحاظ بیولوژیکی با سایر جدایه ها متفاوت نبوده و علایمی مانند لکه حلقوی نکروتیک، غربالی و موزاییک برگ، در درختان آلوده ایجاد می کنند. تعداد 30 نمونه هلو، آلو، گوجه و زردآلو الایزا مثبت و آلوده توسط آزمون RT-PCR و جفت آغازگرهای اختصاصی برای حضور ToRSV مورد بررسی قرار گرفتند. در تعداد 20 نمونه از انواع نمونه های مورد بررسی باند bp 499 مورد انتظار حاصل از تکثیر منطقه ژنتیکی مربوط به بیان پروتئین پوششی ویروس تکثیر گردید. نتایج این بررسی بیانگر آلودگی گونه های مختلف درختان میوه هسته دار در برخی مناطق شمال و جنوب ایران به ToRSV می باشد
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30256_2fb858583430060a5810476bf13158e8.pdf
2012-11-21
367
378
10.22059/ijpps.2013.30256
دامنه میزبانی
مریم
ستاری
farshadrakh3@yahoo.com
1
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
فرشاد
رخشنده رو
farshadrakh2@yahoo.com
2
استادیار دانشگاه آزاد
AUTHOR
جواد
مظفری
farshadrakh@yahoo.com
3
دانشیار موسسه تحقیقات اصلاح بذر
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی مقاومت ارقام گندم نسبت به جدایههای قارچ Mycosphaerella graminicola دشت مغان در مرحله گیاهچهای در شرایط گلخانه
بیماری سپتوریای برگی گندم با عامل قارچی Mycosphaerella graminicola (فرم غیرجنسی: Septoria tritici) از بیماریهای مهم گندم در سراسر دنیا به شمار میرود که در سالهای اخیر در برخی نقاط ایران از جمله منطقه مغان شیوع پیدا کرده است. در این تحقیق، واکنش 23 رقم گندم نان و دوروم نسبت به 10 جدایه قارچ M. graminicola که در طی سالهای زراعی 1386 و 1387 از مزارع آلوده منطقه مغان جداسازی شده بود، تحت شرایط گلخانه در مرحله گیاهچه مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه واریانس درصد پوشش پیکنیدیومی سطح برگها نشان داد که جدایههای M. graminicola و ارقام گندم در سطح یک درصد با همدیگر اختلاف معنیدار داشتند. بر اساس نتایج این تجزیه، برهمکنش بین ارقام و جدایهها نیز در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود که بیانگر وجود برهمکنش اختصاصی بین ارقام و جدایههای مورد مطالعه است. با این که حدود نیمی از ارقام مورد بررسی نسبت به همه جدایهها حساس بودند، چهل حالت مقاومت اختصاصی نسبت به جدایهها در سایر ارقام شناسایی شد. ارقام دهدشت، سیمره، گالانکو، سایسون و هیرمند به ترتیب با مقاومت در مقابل نه، هشت، شش، پنج و سه جدایه مقاومترین ژنوتیپها بودند. علاوه بر این، جدایههای مورد بررسی، الگوی پرآزاری متفاوتی روی ارقام گندم داشتند. به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که جدایههای M. graminicola در دشت مغان دارای تنوع پرآزاری بالایی میباشند و اغلب ارقام رایج در منطقه به خصوص ارقام گندم نان به بیماری حساس هستند. با این حال در بین این ارقام، منابع مقاومتی شناسایی شدند که میتوان از آنها در برنامههای اصلاح گندم این منطقه استفاده نمود.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_30257_4865df4b2d2fb82f933b1244441dfdfc.pdf
2012-11-21
379
389
10.22059/ijpps.2013.30257
پرآزاری
سپتوریوز
گندم
مقاومت اختصاصی جدایه
مهدی
داوری
mdavari@uma.ac.ir
1
دانشگاه محقق اردبیلی- عضو هیات علمی -دانشجوی دکتری
AUTHOR
مسعود
ابرین بنا
abrinbana@gmail.com
2
استادیار دانشگاه ارومیه
AUTHOR
رسول
اصغری زکریا
3
دانشیار دانشگاه محقق اردبیلی
AUTHOR
مهدی
ارزنلو
marzanlou@yahoo.com
4
استادیار دانشگاه تبریز
AUTHOR