دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
شناسایی مولکولی، بررسی تنوع ژنتیکی و اختصاصی بودن میزبان جدایههای ایرانی Macrophomina phaseolina
FA
ولی اله
مهدی زاده
mehdizadeh@mailinator.com
ناصر
صفایی
nsafaie2@modares.ac.ir
ابراهیم
محمدی گل تپه
mohammadigoltapeh@mailinator.com
نتهازلکویتل
پرز
mayekperez@mailinator.com
محمدعلی
آقاجانی
aghajani@mailinator.com
قارچ ماکروفومینا یک بیمارگر خاکزاد و عامل بیماری پوسیدگی ذغالی، با پراکنش جهانی و دامنه میزبانی بیش از 500 گونه گیاهی میباشد. جهت بررسی تنوع ژنتیکی و اختصاصیت میزبانی این قارچ در ایران از گیاهان دارای علایم و نشانههای بیماری از استانهای تهران، قزوین، گرگان، سمنان، خراسان، همدان، آذربایجان شرقی، زنجان، خوزستان، مرکزی، فارس،کهکیلویه و بویر احمد، اصفهان، یزد، کرمان و هرمزگان طی سالهای 86 و 87 نمونهبرداری شد. پس از جداسازی و خالص سازی قارچ، 52 جدایه از 24 میزبان و از 12 استان جداسازی و با استفاده از خصوصیات ظاهری و آغازگر اختصاصی گونه شناسایی شدند. تنوع ژنتیکی جدایهها با استفاده از نشانگر ISSR بررسی شد. از میان 9 آغازگر مورد استفاده، 6 آغازگر داری وضوح، تکرارپذیری و تعداد باندهای پلیمورفیک بودند و در آنالیزهای بعدی مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل خوشهای دادههای حاصل از الگوی باندی مربوط به تلفیق آغازگرها با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و روش UPGMA، در سطح تشابه60 درصد، جدایهها را در چهار گروه قرار داد. گروه اول شامل 76/5 درصد جدایهها شامل جدایههای شاهدانه از کاشان و اصفهان بود. گروه دوم شامل53/68 درصد جدایهها بود. هر سه جدایه کیوی، تمام جدایههای سویا، جدایه خربزه، جدایه زیتون، ذرت و بامیه در کنار هم در داخل این گروه قرار گرفتند. کنار هم قرار گرفتن همه جدایههای گلستان از میزبانهای ذرت، سورگوم، کیوی، سویا و گل جعفری با 64 درصد تشابه و همچنین جدایههای قزوین از میزبانهای کدو و گوجه فرنگی با 100 درصد تشابه در این گروه ممکن است به علت نزدیکی منشا جغرافیایی آنها باشد. گروه سوم شامل 47/13 درصد جدایه شامل جدایههای بقولات و کدوییان و بیشتر از مناطق خشک بودند. دو جدایه ماش کرمان با 88 درصد تشابه در کنار هم داخل این گروه قرار گرفتند. جدایههای خیار قم، خیار تهران-کرج، طالبی کاشان، لوبیای قزوین، لوبیای خراسان با 75 درصد تشابه در کنار هم در این گروه قرار گرفتند. گروه چهارم شامل 23/19درصد جدایه شامل خانواده سیبزمینی، بقولات و کدوییان بود و فاقد گروهبندی جغرافیایی بودند. جدایه طالبی فارس و طالبی خراسان با 60 درصد تشابه و گوجهفرنگی قم و بادمجان هرمزگان با 66 درصد تشابه و جدایههای کنجد کرمان و کنجد کاشان با 90 درصد تشابه و سه جدایه آفتابگردان از مرکزی، فارس و خوزستان با 61 درصد تشابه در این گروه قرار گرفتند. نتایج ما بر اساس این نشانگر نشان می دهد که تنوع ژنتیکی ...
ایران,پوسیدگی ذغالی,تنوع ژنتیکی,شناسایی مولکولی.
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20667.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20667_fa896f6effa8c4bb0d1187d0fdfeefdc.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
بررسی حساسیت دو جمعیت شپشک آرد آلود مرکباتPlanococcus citri (Risso) (Hom.: Pseudococcidae) به پرمترین
FA
احد
صحراگرد
sahragard@mailinator.com
محمد
قدمیاری
mghadamyari@gmail.com
نرگس
معماری زاده
memarizadeh@mailinator.com
شپشک آرد آلود مرکبات (Planococcus citri) یکی از آفات مهم گیاهان زراعی و زینتی در سرتاسر جهان میباشد. پتانسیل بالای تولید مثل و کوتاهی دوره زندگی همراه با کاربرد مکرر حشرهکشها برای پایین نگه داشتن جمعیت زیر آستانه اقتصادی، توانایی این حشره در گسترش مقاومت به حشرهکشها را تسهیل نموده است. در این تحقیق اثر حشرهکش پرمترین روی دو جمعیت شپشک آرد آلود بررسی شد. زیستسنجی به روش غوطهوری پورههای سن دوم در محلول سمی و با استفاده از ماده فرموله شده پرمترین انجام شد. نتایج آزمونهای زیستسنجی نشان داد که LC50 پرمترین روی جمعیتهای رشت و تهران به ترتیب 04/363 و 3/1102 پی پی ام بود. از نظر آماری LC50 این دو جمعیت اختلاف معنیداری در سطح 95% دارند و جمعیت تهران 89/2 برابر متحمل تر از جمعیت رشت است. اندازهگیری فعالیت استرازی نشان داد که بیشینه فعالیت آنزیم استراز در pH 8 بوده و فعالیت استرازی جمعیت تهران 33/1 برابر جمعیت رشت میباشد. همچنین در این بررسی فعالیت استراز با استفاده از الکتروفورز مورد بررسی قرار گرفت و بعد از رنگآمیزی با استفاده از آلفا و بتا نفتیل استات یک باند از هر دو جمعیت با حرکت الکتروفورزی یکسان بدست آمد. اندازهگیری فعالیت آنزیم گلوتاتیون اس-ترنسفراز نشان داد که بین جمعیتهای رشت و تهران اختلاف معنیداری وجود ندارد.
پرمترین,شپشک آرد آلود مرکبات,فعالیت استرازی,گلوتاتیون اس ـ ترنسفراز
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20668.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20668_07deae61b3845802f8b83e57b3d7db87.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
مقایسه شدت بیماریزایی جدایههای قارچ(Penz.) Sacc Colletotrichum gloeosporioides عامل بیماری آنتراکنوز مرکبات در استان مازندران
FA
ماریه
ببری
mbabri2005@yahoo.com
محمد
جوان نیکخواه
0000-0001-9533-0157
jnikkhah@ut.ac.ir
حسین
طاهری
taheri@mailinator.com
یعقوب
محمد علیان
aliyan@mailinator.com
در سالهای اخیر بیماری آنتراکنوز مرکبات، در استان مازندران روی تعدادی از ارقام تجاری مرکبات خسارت قابل توجهی ایجاد کرده است. این بیماری به صورت گستردهای در باغات مرکبات این استان شیوع دارد. طی سالهای 1383 و 1384 از درختان مرکبات باغات آلوده به صورت تصادفی نمونهبرداری شد. با کشت 119 نمونه جمعآوری شده روی محیط کشت PDA، 96 جدایه از جنس Colletotrichum جداسازی گردید. بر اساس خصوصیات مورفولوژیکی و بعضی ویژگیهای فیزیولوژیکی، تمام جدایهها به عنوان گونه
C. gloeosporioides شناسایی شدند. آزمونهای شدت بیماریزایی جدایهها روی شاخههای بریده شده و نهالهای دو ساله ارقام پرتقال والنسیا و نارنگی انشو به ترتیب در آزمایشگاه و گلخانه انجام گرفت. نتایج در هر دو آزمایش نشان داد که تمام جدایهها روی این دو رقم مهم و تجاری مرکبات بیماریزا هستند. ولی از نظر شدت بیماریزایی بین جدایهها اختلاف وجود داشت. جدایهها بر اساس بیماریزایی روی والنسیا به 15 گروه و روی نارنگی رقم انشو به 17 گروه در آزمایشگاه طبقهبندی شدند و در گلخانه به ترتیب به 8 و 7 گروه تقسیم گردید.
آنتراکنوز مرکبات,جدایهها,شدت بیماریزایی
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20669.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20669_224a263bcb8ea4ce6afc7deb0dfd58d4.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
کنههای خانواده Ascidae (Acari: Mesostigmata) گیلان، گزارش یک جنس و چهار گونه جدید برای ایران و کلید شناسایی گونههای شمال ایران
FA
جلیل
حاجی زاده
jhajizadeh@yahoo.com
فرید
فرجی
faraji@mailinator.com
مهیار
رفعتی فرد
rafatifard@mailinator.com
کنههای خانواده Ascidae گروه مهمی از بندپایان شکارگر خاکزی، روی گیاهان و مواد انباری را تشکیل میدهند، برخی از گونهها نیز با انسان و حیوانات در ارتباطند. به منظور تعیین فون کنههای خانوادهی Ascidae استان گیلان، طی سالهای 88-1386 نمونهبرداریهایی از زیستگاههای مختلف مانند خاک، گیاهان، انبارها، کود و بقایای گیاهی به عمل آمد. درمجموع 16 گونه از هشت جنس متفاوت جمعآوری و شناسایی شد. از این تعداد، گزارش یک جنس (Platyseius Berlese, 1916) و چهار گونه برای فون ایران و 14 گونه برای فون استان گیلان جدید است. علاوه بر معرفی گونههای شناسایی شده از استان گیلان، خصوصیات تاکسونومیکی چهار گونهی جدید برای فون ایران بررسی و کلیدی نیز برای شناسایی کنههای خانوادهی Ascidae شمال ایران (استانهای گیلان، مازندران و گلستان) ارائه شده است. لیست گونههای شناسایی شده بهتفکیک زیرخانواده و جنس بهشرح زیر است؛ گونههای جدید برای فون ایران با یک ستاره مشخص شدهاند. زیرخانواده Arctoseiinae Evans, 1963: الف- جنس Arctoseius Thor, 1930 [1- A. cetratus (Sellnick, 1940)]. زیرخانواده Ascinae Voigts & Oudemans, 1905: ب- جنس Blattisocius Keegan, 1944 [2- B. keegani Fox, 1947 3-B. tarsalis (Berlese, 1918)] ج- جنس Lasioseius Berlese, 1923 [4-L. extremus (Daneshvar, 1987 ) 5-L. sugawarai Ehara, 1964 6-L. youcefi Athias-Henriot, 1959 7- L. frankbakkeri* Faraji & Karg, 2005] د- جنس Proctolaelaps Berlese, 1923 [8- P. pygmaeus (Müller, 1860)] ھ- جنس Protogamasellus Karg, 1962 [9- Protogamasellus mica (Athias-Henriot, 1961 )] و- جنس Gamasellodes Athias-Henriot, 1961 [10- Gamasellodes bicolor (Berlese, 1918)]. زیرخانواده Platyseiinae Evans, 1957: ز- جنس Cheiroseius Berlese, 1916 [11- C. longipes* (Willmann, 1951) 12- C. bryophilus* Karg, 1969 13- C. necorniger (Oudemans, 1903) 14- C. cascadensis (De Leon, 1964) 15- C. curtipes (Halbert, 1923)] ح- جنس Platyseius Berlese, 1916 [16- P. subglaber* (Oudemans, 1902)].
شمال ایران,فون,کلید شناسایی,گیلان
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20670.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20670_92b98299022da0df759347e3204e8b19.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
شناسایی جدایههای مقاوم Pyricularia grisea به قارچکش ادی فنفوس در استان مازندران و اثر تری سیکلازول بر آنها
FA
مهری
مهدیان خلیلی
mahdiankhalili@mailinator.com
مهدی
صدروی
msadravi@mail.yu.ac.ir
وحید
خسروی
khosravi@mailinator.com
بلاست، ناشی از Pyricularia grisea، مهمترین بیماری قارچی برنج در استان مازندران است. برای شناسایی جدایههای مقاوم به قارچکش ادیفنفوس، 50 جدایه بیمارگر از مزارع برنج مناطق مختلف این استان جمعآوری شدند و میزان بازدارندگی از رشد پرگنه آنها توسط غلظتهای 1 تا 140 قسمت در میلیون این قارچکش مخلوط با محیط غذایی PDA و EC50 آن برای این جدایهها در فواصل زمانی 5، 7 و 14 روز تعیین شد. سپس توانایی بازدارندگی از رشد پرگنه 11 جدایه نیمه مقاوم و مقاوم به ادیفنفوس این بیمارگر توسط قارچکش تریسیکلازول و EC50 آن برای این جدایهها نیز در فواصل زمانی فوقالذکر تعیین شد. آنگاه شدت بیماری حاصل از 2 جدایه مقاوم و 1 جدایه حساس به ادیفنفوس، همراه با استفاده از قارچکشها در گلخانه روی برنج رقم طارم آزمایش شدند. نتایج نشان دادند که 34% جدایهها حساس، 22% نیمه حساس، 30% نیمهمقاوم و 14% مقاوم به قارچکش ادی-فنفوس و همه جدایههای نیمهمقاوم و مقاوم به ادیفنفوس به تریسیکلازول حساس هستند. همچنین قارچکش تریسیکلازول در آزمایش گلخانهای در برابر تمام جدایهها به نحو معنی-داری بیش از ادیفنفوس بیماری را کاهش داد. حضور جدایههای مقاوم به ادی فنفوس این بیمارگر در این استان، حساسیت آنها به تری سیکلازول و توانایی بهتر این قارچکش در کنترل بیماری برای اولین بار گزارش میشوند.
ادی فنفوس,بلاست برنج,تری سیکلازول.,مقاومت به قارچکشها
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20671.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20671_e3a09545b63d5c79c4d28b8de5544834.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
اثر علفکشهای تریفلورالین و اتال فلورالین بر ویژگیهای رشدی بیمارگرهای قارچی پنبه
FA
محمود
هوشیارفرد
mhoushiarfard383@gmail.com
ناصر
باقرانی
bagherani@mailinator.com
این بررسی به منظور آگاهی از اثرات جانبی دو علفکش بسیار رایج با کاربرد در خاک تریفلورالین (مایع غلیظ امولسیون شونده 48%) و اتال فلورالین (مایع غلیظ امولسیون شونده 33%) به ترتیب در غلظتهای500-0 و 300-0 قسمت در میلیون بر فعالیت زیستشناختی پنج بیمارگر قارچی گیاهچه پنبه (Rhizoctonia solani،Pythium ultimum ،Fusarium moniliforme، Alternaria alternata و Verticillium dahliae) انجام شد. پارامترهای بازدارندگی رشد میسیلیومی، جوانهزنی زادمایه، ویرولانس قارچ و نیز رشد پوده زئی
R. solani به روش طعمهگذاری در آزمایشگاه و گلخانه تعیین گردید. نتایج نشان داد که نوع و غلظت علفکش میزان رشد میسیلیومی جدایههای قارچی را با شدتهای مختلف کاهش داده است. V. dahliae و F. moniliforme به ترتیب حساسیت بسیار کم و بسیار زیاد نشان دادند. رشد سایر قارچها به میزان 8/4 تا 3/66 درصد مهار شد. علفکشها باعث افزایش جوانهزنی کلامیدسپورهای F. moniliforme و کاهش تشکیل و ممانعت نسبی جوانهزنی اسپورانژهای P. ultimum شدند. همچنین تریفلورالین اثر فزایندهتری نسبت به اتال فلورالین بر رشد پوده زئی R. solani داشت. نتیجهگیری گردید که علفکشها میتوانند از عوامل زمینهساز بیماریهای پیتیومی و فوزاریومی گیاهچه پنبه محسوب شده و شیوع بیماری را افزایش دهند.
اثرات جانبی,بیمارگرخاکزاد,پنبه,علفکش دی نیتروآنیلینی
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20672.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20672_c48f0fd48209c761c03839cd6313457e.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
اطلاعات جدید پیرامون قارچهای تیرهErysiphaceae (Ascomycota: Erysiphales) در ایران
FA
سید اکبر
خداپرست
m_hatamzade@yahoo.com
فاطمه
فتحی
fathi2@mailinator.com
مهرداد
عباسی
abbasi2@mailinator.com
محمدرضا
میرزائی
mirzaei@mailinator.com
در ادامه مطالعه قارچهای تیره Erysiphaceae، نمونههای مختلفی که از نقاط مختلف کشور طی سالهای 1388-1380 جمعآوری شده بودند مطالعه شد. بر اساس نتایج به دست آمده گونههای E. malvae روی Malva sp.، Erysiphe quercicola روی Quercus sp.، Golovinomyces ambrosiae روی Helianthus spp. وGolovinomyces fischeri روی Senecio glaucus برای اولین بار از ایران شرح داده شده است. همچنین نمونههای متعددی از گونه Golovinomyces cichoracearum s.l. بررسی شد. با توجه به مفهوم جدید گونه در این مورد، Golovinomyces cichoracearum s.s. مجدداً شرح داده شده و گونه Golovinomyces sonchicola بر اساس نمونههای مطالعه شده روی Sonchus spp. نیز برای نخستین بار از ایران شرح داده میشود، اگرچه این قارچ در گذشته با نام Golovinomyces cichoracearum به دفعات از کشور گزارش شده است. علاوه بر این، چندین آرایه روی گیاهان زیر برای اولین بار از ایران جمعآوری و گزارش میشوند،Golovinomyces cynoglossi روی Symphytum asperum،، Podosphaera leucotricha روی Photinia serrutata و Leveillula taurica روی Daphne mucronata.
بیماری گیاهی,تاکسونومی,سفیدکهای پودری,میزبان جدید
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20673.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20673_5a21fd53608f13082f95cb43fb6effb8.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
مطالعه فراوانی و پراکنش شبه گونههای Trichoderma در مزارع برنج استان مازندران
FA
شهرام
نعیمی
shnaeimi2@yahoo.com
سید محمود
اخوت
okhovat@mailinator.com
محمد
جوان نیکخواه
0000-0001-9533-0157
jnikkhah@ut.ac.ir
لاسلو
کردیچ
kredics@mailinator.com
وحید
خسروی
khosravi@mailinator.com
نمونهبرداری از مزارع برنج در مناطق مختلف استان مازندران انجام شد. نمونههای خاک و اندامهای هوایی برنج به آزمایشگاه منتقل گردید و جدایههای Trichodermaبا استفاده از محیط کشت انتخابی RBSF از آنها جداسازی شدند. 202 جدایه به روش تک اسپور خالصسازی و DNA ژنومی آنها با استفاده از کیت استخراج شد. برای شناسایی جدایههای مذکور،
صفات مورفولوژیکی و نیز صفات ملکولی آنها مورد بررسی قرار گرفتند. صفات مورفولوژیکی جدایههای Trichoderma با استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر مطابقت داده شدند و
به منظور شناسایی بر پایه مشخصههای ملکولی، منطقه ITSاز rDNA شامل ITS1، ژن 5.8Sو ITS2 با استفاده از آغازگرهای ITS1 و ITS4 تکثیر شد. با داشتن توالی ITS، جدایهها
با استفاده از برنامه TrichOKEY 2 شناسایی شدند. جدایههای شناسایی شده به شش گونة Trichoderma harzianum، T. virens،T. atroviride ، T. hamatum، T. brevicompactum و T. asperellum تعلق دارند. بیش از 90 درصد جدایههای Trichoderma به گونههای T. harzianum و T. virens تعلق دارند. بنابراین این دو گونه که از نظر کنترل بیولوژیک بیماریهای گیاهی حائز اهمیت هستند، فراوانترین گونههای Trichoderma در مزارع برنج میباشند. T. harzianum گونه غالب خاک و اندامهای هوایی گیاه برنج بوده و گونه T. virens بیشتر در خاک شالیزار به سر میبرد. هیچکدام از جدایه-های مربوط به بقیه گونهها از اندامهای هوایی جدا نشدند. همچنین جدایههای T. atroviride، به جز یک جدایه، همگی از مزارع شرق مازندران جدا شدند.
پراکنش,توالی ITS,شالیزار.,فراوانی
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20674.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20674_ddad453383f773279940e85ce1e5f6b8.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
تغییرات تراکم جمعیت پسیل پستهAgonoscena pistaciae (Hemiptera: Psyllidae) در منطقه رفسنجان
FA
محمدرضا
حسنی
mreza.hassani@yahoo.com
قدیر
نوری قنبلانی
gadirnouri@yahoo.com
حمزه
ایزدی
eizadi@mailinator.com
محمود
شجاعی
shojaei@mailinator.com
پسیل پسته، Agonoscena pistaciae Burckhardt & Lauterer، یکی از مهمترین آفات درختان پسته در تمام مناطق پستهکاری ایران میباشد. مطالعه دقیق زیستشناسی آفات در شرایط صحرایی، اولین گام در تدوین برنامههای مدیریت تلفیقی آفات در یک منطقه خاص است. در این تحقیق تغییرات فصلی جمعیت تخم، پوره و حشرات کامل پسیل پسته طی سالهای 1386 و 1387 در منطقه رفسنجان بررسی شد. بررسیها نشان داد این حشره 6 نسل کامل و یک نسل ناقص (نسل هفتم) در سال دارد. میانگین طول دوره فعالیت حشرات کامل، تخم و پوره برای نسلهای اول تا ششم طی دو سال به ترتیب 2/5±8/27، 6/2±4/27 و 9/1±1/27 روز محاسبه شد. تاثیر ارتفاع درخت بر توزیع جمعیت تخم و پوره در سه ارتفاع پایین، میانی و بالای درخت نشان داد که با افزایش ارتفاع گیاه، تراکم تخم و پوره افزایش مییابد
پسیل پسته,تغییرات جمعیت,زیستشناسی
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20675.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20675_95e68a8565eb25963123eeda8d1cd50f.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
بهینهسازی روش آلودهسازی در بیماری سوختگی غلاف به منظور تفکیک واکنشهای واقعی ارقام برنج در مزرعه
FA
فریدون
پاداشت دهکایی
padashtdehkaii@mailinator.com
سید محمود
اخوت
okhovat@mailinator.com
محمد
جوان نیکخواه
0000-0001-9533-0157
jnikkhah@ut.ac.ir
سید باقر
محمودی
mahmoudi@mailinator.com
بیماری سوختگی غلاف برنج که در اثر گروه آناستوموزی AG1-IA از قارچRhizoctonia solani به وجود میآید، یکی از مهمترین بیماریهای قارچی برنج در دنیا میباشد. مقاومت گیاه برنج نسبی است و عکسالعمل آن در مقابل این بیماری به دلیل پیچیدگی توارثی و ناپایداری محیطی ثابت نیست بهطوریکه تخمین صحیح بیماری مشکل است. برای تشخیص واکنش واقعی برنج در سطح بالایی از توسعه بیماری، یک روش آلودهسازی جدید، با تولید توده میسلیومی در محیط کشت مایع سیبزمینی دکستروز (PDBroth) و یک سیستم افشانه آب، طراحی گردید. نشاهای برنج از سه رقم بومی (عنبربو ایلام، قصرالدشتی و اهلمی طارم) و دو رقم اصلاح شده (خزر و بهار) در مزرعه نشاکاری گردیدند. پس از 45 روز پنجههای هر بوته به کمک یک باند پلاستیکی بسته شدند، سپس با یک جدایه پرآزار بیمارگر و به سه روش شامل، توده میسلیومی (MM)، مخلوط بذر و پوسته برنج کلنیزه شده(RG) و قطعات ساقه تازه آلوده شده برنج(FI) آلودهسازی شدند. بوتههای آلودهسازی شده با راهاندازی یک سیستم افشانه آب در بالای بوتهها و در ارتفاع 160 سانتیمتری از سطح خاک تا آخرین مرحله ارزیابی، مرطوب نگه داشته شدند. میزان توسعه بیماری 15 و 25 روز پس از آلودهسازی و انتهای مرحله خمیری شدن دانه به روش RLH (Relative Lesion Height) اندازهگیری گردید. سنجش دادههای بیماری نشان داد که در روش آلودهسازی FI بیماری با توسعه کم و با نتایج بسیار متغیر ظاهر شد. اما نتایج در روشهای آلودهسازی MM و RG دارای تغییرات کمتری در بین ارقام در مراحل مختلف ارزیابی بودند. بیشترین توسعه عمودی بیماری در همه ارقام مورد آزمایش در دومین مرحله ارزیابی و انتهای مرحله خمیری شدن دانه (حساسترین مرحله رشدی برنج) در روش MM مشاهده شد. بهطوریکه آنها بهترتیب در سه و دو گروه قرار گرفتند که متفاوت از گروه بندی در روشهای RG و FI بودند (DMRT 5%). بنابراین در شرایط استفاده از سیستم افشانه آب، آلودهسازی به روش توده میسلیومی را میتوان برای سنجش عکسالعمل واقعی ارقام برنج در مقابل بیماری سوختگی غلاف در مزرعه به کار گرفت. ارقام عنبربو، قصرالدشتی، اهلمی طارم و بهار در آزمایش غربالگیری اولیه بهعنوان ارقام نیمه مقاوم در یک گروه آماری مشابه تشخیص داده شدند، اما در این مطالعه آنها در گروههای متفاوتی قرار گرفتند و تحمل واقعی آنها بعد از بهینهسازی شرایط آزمایش و با توسعه بیماری ظاهر شد بهطوریکه اهلمی طارم بهشدت حساسیت نشان داد.
جداسازی,خالصسازی,زادمایه,سوختگی غلاف برنج,مایهزنی
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20676.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20676_ea8d7e8721c570a3391e7b549c6e406e.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
تجزیه ژنتیکی مقاومت برنج به بلاست برگ با استفاده از طرح دایآلل
FA
زلیخا
مرادی
zolekham@yahoo.com
محمد
سالاری
salari21m@yahoo.com
مهدی
رمضانی
ramezani@mailinator.com
علی
مؤمنی
momeni@mailinator.com
صدیقه
موسی نژاد
musanejad2@mailinator.com
به منظور تجزیه ژنتیکی مقاومت برنج به بلاست برگ، تعداد پنج رقم برنج والدی شامل خزر، هاشمی، کادوس، فوجی و رشتی بصورت طرح دای آلل ناقص با یکدیگر تلاقی داده شدند. نتاج و والدین در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در گلخانه کشت گردیدند و صفات تعداد لکههای بلاست روی برگ، اندازه لکههای اسپورزا و درصد آلودگی سطح برگ در مقابل جدایههای IA-66، IA-177، IA-181، IA-79 و IA-38 با استفاده از روش استاندارد بینالمللی ارزیابی بیماری بلاست برنج (S.E.S.) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که در سطح احتمال 1% و 5% تفاوت معنیدار بین ژنوتیپها وجود دارد. معنیدار بودن ترکیبپذیری عمومی و خصوصی همچنین نسبت بین ترکیب پذیری عمومی و خصوصی حاکی از تاثیر همزمان اثرات افزایشی و غیر افزایشی با سهم بیشتر اثرات افزایشی ژنها میباشد. وراثتپذیری خصوصی و عمومی برای تمام صفات در حد بالایی بدست آمد. با توجه به نتایج فوق، میتوان از ارقام خزر، فوجی و کادوس که از ارقام مقاوم بوده و دارای ترکیبپذیری عمومی منفی و معنیدار میباشند، برای افزایش مقاومت به بیماری بلاست در نتاج استفاده نمود.
برنج,بلاست,دایآلل,ژن,مقاومت
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20677.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20677_5bc8223c793b22a04a0729c4f3723ddd.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
پروتئازها و آلفاآمیلاز گوارشی سن سبز پستهAcrosternum heegeri Fieber (Hemiptera: Pentatomidae
FA
مهدیه
بیغم
bigham@mailinator.com
وحید
حسینی نوه
vnaveh5@ut.ac.ir
فاطمه
حسینی نوه
hoseininaveh@mailinator.com
سن سبز پسته، Acrosternum heegeri، با ایجاد خسارت کمّی و کیفی، اهمیت اقتصادی زیادی در تولید محصول پسته دارد. آگاهی از وضعیت آنزیمهای گوارشی، به منظور بکارگیری تکنیکهای نوین، در کنترل آفت ضروری است. روده میانی در این حشره به چهار قسمت (1m تا 4m) تقسیم میشود که از لحاظ مرفولوژیک متفاوتند و مقدار pH هریک از سمت جلو به سمت عقب (1m تا 4m) به ترتیب بصورت 1/0±04/6، 13/0±22/6، 1/0±6 و 12/0±1/6 بدست آمد. مقدار pH غدد بزاقی 1/0±04/6 تعیین شد. بیشینه فعالیت پروتئولیتیک کل با استفاده از سوبسترای هموگلوبین در قسمت اول و سوم در pH برابر با 3 و در قسمت دوم و چهارم در pH برابر با 4 به دست آمد. سوبسترای Z-Phe-Arg-pNA به مقدار قابل توجهی و سوبسترای Z-Arg-Arg-pNA به مقدار کمتر توسط عصاره روده میانی هیدرولیز گردید که به ترتیب نشاندهنده وجود سیستئین پروتئینازهای کاتپسینال و کاتپسینبی میباشد. همچنین وجود سیستئین پروتئینازها با افزایش فعالیت عصاره آنزیمی روده میانی در حضور DTT (12/53 درصد) با استفاده از Z-Phe-Arg-pNA و همچنین تاثیر DTT (5/13 درصد) بر Z-Arg-Arg-pNA به اثبات رسید. مهارکننده E-64 فعالیت سیستئین پروتئینازهای کاتپسین ال و کاتپسین بی را به ترتیب به میزان 90 و 66 درصد کاهش داد. این نتایج نشاندهنده وجود سیستئین و اسید پروتئینازها به عنوان پروتئازهای غالب روده میانی میباشد که از این جهت با مقدار pH روده میانی نیز مطابقت دارد. وجود آنزیم آلفا آمیلاز در روده میانی با استفاده از سوبسترای نشاسته مشخص و pH بهینه برای فعالیت برابر با 5 به دست آمد که از این جهت با pH روده میانی سازگاری نشان می دهد.
آلفا آمیلاز.,سیستئین پروتئیناز,کاتپسین ال,کاتپسین بی
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20678.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20678_d3f40d3985053fdfb5a86e3ca643d5c0.pdf
دانشگاه تهران
دانش گیاهپزشکی ایران
2008-4781
2423-7868
40
2
2010
01
21
دگرآسیبی اسانس روغنی اکالیپتوس (Eucalyptus globules) بر جوانهزنی بذر و استقرار گیاهچه دو علف هرز تاج خروس ریشه قرمز (Amaranthus retloflexus) و پیچک صحرایی (Convolvulus arvensis)
FA
مهدی
رسائی فر
mehdi_rassaeifar@yahoo.com
ولی
موسی نژاد
musanejad@mailinator.com
به منظور ارزیابی تأثیر دگرآسیبی اسانس روغنی فرار برگهای اکالیپتوس بر جوانهزنی بذر و استقرار گیاهچه علفهای هرز تاج خروس ریشه قرمز و پیچک صحرایی و امکان استفاده از آن در مدیریت این علفهای هرز، تحقیقی در دو مرحله آزمایشگاهی و گلخانه ای در سال 1386 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. بدین منظور این دو علف هرز با غلظتهای مختلف اسانس اکالیپتوس 5/0، 2، 5/3و 5 نانو لیتر بر میلیلیتر به همراه شاهد آب مقطر در ظرف پتری تیمار شدند. غلظتهای اسانس در محیط گلدان شامل 25/0، 5/0، 75/0 و 1 v/v )محلول حجمی بر حجمی) به همراه شاهد آب مقطر بود. نتایج نشان داد که اکثر صفات از جمله درصد و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه، طول ریشه اولیه، طول ساقه اولیه و گیاهک با افزایش غلظت اسانس کاهش یافت. طبق نتایج بدست آمده بیشترین اثر دگرآسیبی اسانس بر گیاه تاج خروس بود. در اثر اسانس اکالیپتوس طول گیاهک تاج خروس از میانگین 39 میلیمتر در شاهد به 9 میلیمتر در بالاترین غلظت کاهش یافت. بنابراین اسانس روغنی اکالیپتوس میتواند به عنوان علفکش طبیعی در مدیریت این علفهای هرز مورد مطالعات بیشتر قرار گیرد
اسانس روغنی,اکالیپتوس,دگرآسیبی,علفکش بیولوژیک,علف هرز
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20679.html
https://ijpps.ut.ac.ir/article_20679_5c842222e48eef47caddb030f5abf6d8.pdf