فاطمه قربانی؛ کیوان بهبودی؛ خلیل بردی فتوحی فر
چکیده
در این بررسی توان آنتاگونیستی هفت استرین باکتریایی متعلق به کلکسیون آزمایشگاه کنترل بیولوژیک گروه بیماری شناسی گیاهی دانشگاه تهران بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Sclerotinia sclerotiorum در آزمون سه نقطه ای مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت استرین برتر Pseudomonas fluorescens P4 جهت آزمایشهای مقدماتی در گلخانه و آزمایشهای اتاقک رشد انتخاب ...
بیشتر
در این بررسی توان آنتاگونیستی هفت استرین باکتریایی متعلق به کلکسیون آزمایشگاه کنترل بیولوژیک گروه بیماری شناسی گیاهی دانشگاه تهران بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Sclerotinia sclerotiorum در آزمون سه نقطه ای مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت استرین برتر Pseudomonas fluorescens P4 جهت آزمایشهای مقدماتی در گلخانه و آزمایشهای اتاقک رشد انتخاب شد. از استرین P. fluorescens P4، نه نوع فرمولاسیون پودری بر مبنای پودر تالک با استفاده از سه محیط کشت NBY، KB و M1 و سه چسباننده صمغ زانتان (XG)، صمغ عربی (AG) و کربوکسی متیل سلولز (CMC) تهیه گردید. بررسی اثر این فرمولاسیونها در کنترل بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی ریشه و طوقه، روی رقم پروگرس آفتابگردان و در اتاقک رشد صورت گرفت. مطالعات پس از شش هفته نشان داد، گلدانهای تیمار شده با سلولهای آزاد باکتری با داشتن 100 درصد گیاه سالم، گلدانهای تیمار شده با سلولهای آزاد باکتری به همراه قارچ با داشتن 90 درصد گیاه سالم، گلدانهای تیمار شده با فرمولاسیونهای NBY-CMC، KB-CMC، NBY-XG، NBY-AG، M1-CMC با داشتن 5/87 درصد گیاه سالم و همچنین گلدانهای تیمار شده با فرمولاسیون M1-AG با داشتن 75 درصد گیاه سالم، بدون داشتن اختلاف معنی دار با شاهد سالم بیشترین اثر را در کاهش بیماری داشتند و حتی از قارچکش بردوفیکس با 5/62 درصد کنترل موثرتر بودند. در میان فرمولاسیونهای پودری، ماندگاری و بقاء باکتری در فرمولاسیون انجام شده در محیط M1 با صمغ عربی، در دمای چهار درجه سلسیوس طی دوره نگهداری 150 روزه از بقیه فرمولاسیونها بیشتر بود. نوع محیط کشت بر جمعیت و بقاء باکتری تاثیر قابل توجهی داشت و محیط کشت M1 بیشترین اثر را داشت.
پرستو مطلبی؛ محمد جوان نیکخواه؛ سید محمود اخوت؛ خلیل بردی فتوحی فر
چکیده
به منظور تعیین تنوع ژنتیکی Pyricularia grisea، 35 جدایه تک اسپور بر اساس انگشتنگاری DNA به روش rep-PCR و شناسایی گروههای سازگاری رویشی در این تحقیق استفاده شدند. جدایهها در سالهای 1376-1378 از خوشههای آلوده به بیماری بلاست مزارع برنج استان گیلان جمعآوری گردید. برای تعیین تنوع ژنتیکی و شناسایی دودمانهای کلونی پراکنده در جمعیت قارچ، از دو آغازگر ...
بیشتر
به منظور تعیین تنوع ژنتیکی Pyricularia grisea، 35 جدایه تک اسپور بر اساس انگشتنگاری DNA به روش rep-PCR و شناسایی گروههای سازگاری رویشی در این تحقیق استفاده شدند. جدایهها در سالهای 1376-1378 از خوشههای آلوده به بیماری بلاست مزارع برنج استان گیلان جمعآوری گردید. برای تعیین تنوع ژنتیکی و شناسایی دودمانهای کلونی پراکنده در جمعیت قارچ، از دو آغازگر طراحی شده بر اساس توالی نوکلئوتیدهای قطعه ERIC و BOX، استفاده گردید. قطعات DNA با طولی بین 400 تا 2500 جفت باز تکثیر شدند. چهار دودمان کلونی در بین جدایهها شناسایی و با حروف A، B، C و D مشخص شدند. دودمان کلونی A با فراوانی حدود 28/74% دودمان کلونی غالب را تشکیل داد. برای شناسایی گروههای سازگاری رویشی، جهش یافتگان nit در محیط حداقل حاوی 5% کلرات جداسازی و آزمونهای مکمل سازی جهش یافتههای nit در تمام حالات ممکن روی محیط حداقل انجام شد. چهار گروه سازگاری رویشی VCG1، VCG2، VCG3 و VCG4 در بین جدایهها تشخیص داده شد. گروه VCG3 با 14 جدایه، گروه غالب بود. در این تحقیق نشان داده شد که نتایج جدایههای به دست آمده از برنج که چهار گروه سازگاری رویشی تشکیل دادند، در تعیین تنوع ژنتیکی به روش مولکولی از یکدیگر با بیش از 80 % شباهت تفکیک شدند و بیشترین تعداد جدایههای VCG3 در دودمان کلونی A قرار داشتند. هر دو روش نشان داد که تنوع ژنتیکی کمی در درون جمعیت قارچ بر روی برنج وجود دارد.
پرستو مطلبی؛ محمد جوان نیکخواه؛ سید محمود اخوت؛ خلیل بردی فتوحی فر؛ کیوان غضنفری
دوره 40، شماره 1 ، شهریور 1388
چکیده
چهل جدایه تک اسپور Magnaporthe grisea، به منظور شناسایی گروههای سازگاری رویشی و تعیین تنوع ژنتیکی بر اساس انگشت نگاری DNA به روش rep-PCR در این تحقیق استفاده شدند. جدایهها در سالهای 1382-1384 از تعدادی علف هرز تیره گرامینه شامل علف انگشتی (Digitaria sanguinalis)، ارزن دم روباهی (Setaria italica)، سوروف (Echinochloa crus-galli) و علف هرز نامعلوم جمعآوری گردیدند و در کلکسیون ...
بیشتر
چهل جدایه تک اسپور Magnaporthe grisea، به منظور شناسایی گروههای سازگاری رویشی و تعیین تنوع ژنتیکی بر اساس انگشت نگاری DNA به روش rep-PCR در این تحقیق استفاده شدند. جدایهها در سالهای 1382-1384 از تعدادی علف هرز تیره گرامینه شامل علف انگشتی (Digitaria sanguinalis)، ارزن دم روباهی (Setaria italica)، سوروف (Echinochloa crus-galli) و علف هرز نامعلوم جمعآوری گردیدند و در کلکسیون قارچشناسی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران نگهداری شدند. برای شناسایی گروههای سازگاری رویشی، جهش یافتگان nit در محیط حداقل حاوی 6%- 5% کلرات جداسازی و آزمونهای مکمل سازی جهش یافتههای nit در تمام حالات ممکن روی محیط حداقل انجام شد. سه گروه سازگاری رویشی VCG1، VCG2 و VCG3 در بین جدایهها تشخیص داده شدند. گروه VCG1 با 29 جدایه، گروه غالب بود. برای تعیین تنوع ژنتیکی و شناسایی دودمانهای کلونی پراکنده در جمعیت قارچ، از دو آغازگر بر اساس توالی نوکلئوتیدهای قطعه ERIC و BOX طراحی شده، استفاده گردید. قطعات DNA با طولی بین 420 تا 3000 جفت باز تکثیر شدند. شش دودمان کلونی در بین جدایهها شناسایی و با حروف A، B، C، D، E و F مشخص شدند. دودمان کلونی A با فراوانی حدود 5/62 % دودمان کلونی غالب را تشکیل داد. این تحقیق نشان داد بر خلاف نتایج گروههای سازگاری رویشی که جدایههای حاصل از ارزن دم روباهی و علف انگشتی با هم تشکیل هتروکاریون دادند، در تعیین تنوع ژنتیکی به روش مولکولی از یکدیگر با 40 % شباهت تفکیک شدند. هر دو روش نشان داد که تنوع ژنتیکی کمی در درون جمعیت قارچ در روی علفهای هرز وجود دارد.