صادق نخعی مدیح؛ لیلا رمضانی؛ سارا ضرغامی؛ نوشین زندی سوهانی
چکیده
واکنش تابعی یکی از بنیادیترین حالتهای ارتباطی میان طعمه و شکارگر بوده که رابطة میان شمار طعمة مورد حمله و تراکم اولیة طعمه را نشان میدهد و با عاملهایی مانند مدتزمان قرار گرفتن طعمه در دسترس شکارگر، میزان حملة موفق و زمان دسترسی شکارگر به طعمه مشخص میشود. کفشدوزک Hyperaspis polita Weise، یکی از عاملهای کنترل بیولوژیک (بیولوژیک) شمار ...
بیشتر
واکنش تابعی یکی از بنیادیترین حالتهای ارتباطی میان طعمه و شکارگر بوده که رابطة میان شمار طعمة مورد حمله و تراکم اولیة طعمه را نشان میدهد و با عاملهایی مانند مدتزمان قرار گرفتن طعمه در دسترس شکارگر، میزان حملة موفق و زمان دسترسی شکارگر به طعمه مشخص میشود. کفشدوزک Hyperaspis polita Weise، یکی از عاملهای کنترل بیولوژیک (بیولوژیک) شمار زیادی از گونههای مهم شپشکهای آردآلود است. در این تحقیق واکنش تابعی لارو سن چهار، ماده و نر بالغ این کفشدوزک روی مادة بالغ شپشک آردآلود پنبه Phenacoccus solenopsis Tinsleyدر شرایط آزمایشگاهی (دمای بهینه 1±30 درجة سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورة نوری 14:10 ساعت تاریکی: روشنایی) بررسی شد. تراکمهای استفادهشده برای هر سه مرحلة رشدی شکارگر شامل 2، 4، 8، 16 و 32 عدد طعمه بود. بر پایة نتایج رگرسیون لجستیک واکنش تابعی لارو سن چهار، ماده و نر بالغ H. politaاز نوع دوم تعیین شد. توان جستجوگری (a)، زمان دستیابی (Th) و بیشترین نرخ حمله (T/Th)، توسط مدل راجرز برای لارو سن چهار به ترتیب 00298/0±0196/0 بر ساعت، 4551/0±3262/3 ساعت و 2/7 طعمه، برای مادة بالغ به ترتیب 00238/0±0131/0 بر ساعت، 7419/0±4765/3 ساعت و 9/6 طعمه و برای نر بالغ بهترتیب 00528/0±0195/0 بر ساعت، 2624/1±0126/12 ساعت و 2 طعمه به دست آمد. بر پایة نتایج این تحقیق لارو سن چهار و مادة بالغ کفشدوزک H. polita کارایی بالایی برای کنترل شپشک آردآلود پنبه داشته و میتوان از آنها در امر کنترل بیولوژیک این آفت مهم استفاده کرد.
جواد خوشابی؛ قدرت اله صباحی؛ ایمان شریفیان
چکیده
تغییرپذیری رفتاری عاملهای زیست (بیو)کنترل پس از در معرض ماندن آنها با ترکیبهای آفتکش، باعث عدم موفقیت کنترل تلفیقی آفات در بسیاری از موارد شده است. در این بررسی ضمن انجام زیستسنجی روی حشرههای کامل سن شکارگر Nesidiocoris tenuis بهمنظور تعیین سطح زیانبار بودن سه آفتکش آبامکتین، استامیپرید و ایندوکساکارب، اثرگذاریهای جانبی ...
بیشتر
تغییرپذیری رفتاری عاملهای زیست (بیو)کنترل پس از در معرض ماندن آنها با ترکیبهای آفتکش، باعث عدم موفقیت کنترل تلفیقی آفات در بسیاری از موارد شده است. در این بررسی ضمن انجام زیستسنجی روی حشرههای کامل سن شکارگر Nesidiocoris tenuis بهمنظور تعیین سطح زیانبار بودن سه آفتکش آبامکتین، استامیپرید و ایندوکساکارب، اثرگذاریهای جانبی این ترکیبات بر رفتار شکارگری سن شکارگر با تغذیه از تخمهای مینوز گوجهفرنگی، Tuta absoluta ارزیابی شد. آزمایشها در شرایط آزمایشگاهی (دمای 1±25 درجۀ سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دورۀ نوری 16:8 تاریکی:روشنایی) انجام گرفت. از غلظت زیرکشندۀ ترکیبها بهصورت نهشت خشک روی برگ در مدتزمان 24 ساعت برای در معرض قرار گرفتن حشرۀ کامل شکارگر استفاده شد. مقادیر LC50 برای سه ترکیب آبامکتین، استامیپرید و ایندوکساکارب به ترتیب 40/33، 55/36 و 43/204 میلیگرم مادۀ مؤثره بر لیتر و مقادیر LC30 به ترتیب 42/20، 38/30 و 53/181 میلیگرم مادۀ مؤثره بر لیتر برآورد شد. همۀ ترکیبهای موردبررسی، نرخ حملۀ شکارگر را بهصورت معنیداری کاهش دادند، هرچند بیشترین تأثیر در تیمار ایندوکساکارب مشاهده شد. همچنین دو ترکیب ایندوکساکارب و استامیپرید سبب افزایش معنیدار زمان دستیابی شکارگر در مقایسه با شاهد شدند که میزان افزایش حاصله در تیمار حشرهکش ایندوکساکارب بیشتر از دیگر ترکیبات بوده است. آبامکتین با کمترین تأثیر رفتاری را در بین ترکیبات مورد آزمایش داشته است. بر پایۀ شاخص تأثیر کل (E) در طبقهبندی IOBC، استامیپرید (85درصد) و پسازآن ایندوکساکارب (77درصد) برای سن شکارگر N. tenuis زیانآور بوده و آبامکتین (38درصد) کمزیان ارزیابی شد.
رویا فرهادی؛ حسین اللهیاری؛ پروانه آزمایش فرد؛ سمیه فتاح الحسینی؛ سمیرا حیدری
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
کفشدوزکها با فعالیت شکارگری خود نقش مهمی در کنترل طبیعی شتهها دارند. کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze گونهای با پراکنش جهانی است که در ایران نیز به وفور یافت میشود. یکی از معیارهایی که در بررسی کارایی شکارگران مورد استفاده قرار میگیرد، واکنش آنها به تغییر تراکم میزبان (واکنش تابعی) است. واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده این کفشدوزک در ...
بیشتر
کفشدوزکها با فعالیت شکارگری خود نقش مهمی در کنترل طبیعی شتهها دارند. کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze گونهای با پراکنش جهانی است که در ایران نیز به وفور یافت میشود. یکی از معیارهایی که در بررسی کارایی شکارگران مورد استفاده قرار میگیرد، واکنش آنها به تغییر تراکم میزبان (واکنش تابعی) است. واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده این کفشدوزک در شرایط آزمایشگاهی (دما C?1± 23، رطوبت %10±70 و دوره نوری 16:8 L:D) روی شته سیاه باقلا مورد بررسی قرار گرفت. برای گرفتن نتایج دقیقتر از شتههای همسن استفاده شد. آزمایش درون پتری و روی برگ باقلا به مدت 24 ساعت و در 15 تا 20 تکرار انجام شد. بعد از 24 ساعت تعداد شتههای خورده شده شمارش شد. نتایج نشان داد که واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده کفشدوزک H. variegata نسبت به تراکمهای مختلف شته سیاه باقلا (حشرات کامل نر تراکمهای 2، 4، 8، 16، 32، 45، 60 و حشرات کامل ماده تراکمهای 2، 4، 8، 16، 40، 60، 80، 100) از نوع دوم میباشد. برای تعیین پارامترهای قدرت جستجو (a) و زمان دستیابی به میزبان (Th) از معادله راجرز استفاده شد. پارامترهای اشاره شده بهترتیب برای حشرات کامل نر 1589/0 و 1945/1 ساعت و برای حشرات کامل ماده 0926/0 و 4098/0 ساعت برآورد گردید. با استفاده از یک معادله ترکیبی واکنشهای تابعی مورد مقایسه قرار گرفت و مشخص شد زمان دستیابی در دو جنس دارای تفاوت معنیدار میباشد. بر این اساس حشرات ماده و نر به ترتیب قادرند 6/58 و 1/20 شته را در هر روز از بین ببرند. بنابراین به نظر میرسد که نقش حشرات ماده این کفشدوزک در کنترل جمعیت شته سیاه باقلا بیش از دو برابر نرهاست.