آرش راسخ؛ حسین الهیاری؛ قدرت اله صباحی
چکیده
جانورانی که کیفیت محل زندگی خود را تخمین میزنند، قادرند رفتار خود را با آن سازگار کنند. پارازیتوییدها نیز سازگاری بسیار بالایی با میزبانهای خود دارند و در برهمکنشهای متعدد بین میزبان- پارازیتویید، همزمانی فصلی، از نقش اساسی برخوردار میباشد. در تحقیق حاضر با پرورش مراحل نابالغ و حشره کامل زنبور پارازیتویید (Marshall) Lysiphlebus fabarum ...
بیشتر
جانورانی که کیفیت محل زندگی خود را تخمین میزنند، قادرند رفتار خود را با آن سازگار کنند. پارازیتوییدها نیز سازگاری بسیار بالایی با میزبانهای خود دارند و در برهمکنشهای متعدد بین میزبان- پارازیتویید، همزمانی فصلی، از نقش اساسی برخوردار میباشد. در تحقیق حاضر با پرورش مراحل نابالغ و حشره کامل زنبور پارازیتویید (Marshall) Lysiphlebus fabarum در شرایط روز- بلند و روز-کوتاه ، برای شبیه سازی شرایط نوری تابستان و پاییز، رفتارهای مختلف کاوشگری و راهبرد تخمگذاری زنبور تعیین شد. همچنین تاثیر زمان میزبانیابی در صبح یا بعدازظهر، نشانگر اوایل یا اواخر فعالیت روزانه، بر این رفتارها مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور با مشاهده مداوم زنبورهای ماده طی حضور در لکه (دیسک برگی حاوی 15 پوره سن دوم یا سوم شته سیاه باقلا)، تعداد و مدت زمان بروز رفتارهای مختلف زنبور ثبت و با تشریح شتههای پارازیته، راهبرد تخمگذاری زنبور بررسی شد. همچنین واکنشهای مختلف دفاعی شته در رو در رو شدن با زنبورهای ماده ثبت شد. زنبورهایی که در هر دو مرحله رشدی لارو و حشره کامل در شرایط نوری روز-کوتاه پرورش یافتند، لکههای معرفی شده را دیرتر ترک کرده و در قیاس با تیماری که تجربه شرایط نوری روز- بلند را داشتند، شتههای بیشتری را پارازیته کردند. همچنین دفعات بروز و مدت زمان طی شده روی تمامی رفتارهای مرتبط با پارازیتیسم، در زنبورهای ماده این تیمار بیشتر از تیمار مقابل بود. نظر به وجود تفاوت معنیدار در مدت زمان حضور در لکه بین زنبورهای تیمارهای مختلف، نسبتی از دادههای هر تیمار به مدت زمان حضور در لکه محاسبه و سپس مقایسه به عمل آمد. نتایج نشان داد زنبورهایی که شرایط روز- بلند را سپری کرده بودند، دفعات بروز و مدت زمان بیشتری را در هر واحد زمانی حضور در لکه روی رفتارهای مختلف نشان دادند، اما نظر به سختگیری بیشتر این زنبورها در پذیرش میزبان در مقایسه با زنبورهایی که در هر دو مرحله رشدی در شرایط روز-کوتاه پرورش یافتند، ارزش کمتری برای میزبانها قائل شده و در تعداد کمتری از آنها تخم گذاشتند. دفعات بروز رفتارهای دفاعی شتهها در رو در رو شدن با زنبورهای تیمارهای مختلف، طی حضور در لکه و همچنین واحد زمانی حضور در لکه تفاوت معنیداری را نشان نداد. در آزمون دوم، کاوشگری در زمانهای مختلف روز، صبح یا بعد از ظهر ، منجر به بروز اختلاف معنیداری در مدت زمان حضور در لکه، دفعات بروز و مدت زمان صرف شده روی رفتارهای مختلف کاوشگری، و همچنین میزان پارازیتیسم نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که فعالیت در طول روزهای متفاوت میتواند بر رفتار کاوشگری زنبور پارازیتویید L. fabarum تاثیر بگذارد، که این امر به ویژه در پارازیتوییدهای چندنسلی از جمله زنبور L. fabarum بیشتر تجلی مییابد، چرا که در این حشرات امید زندگی در اواخر فصل، در مقایسه با مادههایی که در فصل مناسب کاوشگری مینمایند، کاهش مییابد.
رویا فرهادی؛ حسین اللهیاری؛ آرش راسخ؛ مهسا الداغی؛ فرهاد فرهودی
چکیده
برای کسب اطلاعاتی دقیق در مورد توان تولیدمثلی کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze و مقایسه آن با توان تولیدمثل شته سیاه باقلا، Scopoli Aphis fabae، جدول زیستی باروری این دو حشره در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده (دمای C?1± 23) مورد مطالعه قرار گرفت. دادههای خام جدول زندگی با مدل اویلر-لوتکا تجزیه شد. برای محاسبه خطای استاندارد پارامترهای رشدی جمعیت و تولید ...
بیشتر
برای کسب اطلاعاتی دقیق در مورد توان تولیدمثلی کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze و مقایسه آن با توان تولیدمثل شته سیاه باقلا، Scopoli Aphis fabae، جدول زیستی باروری این دو حشره در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده (دمای C?1± 23) مورد مطالعه قرار گرفت. دادههای خام جدول زندگی با مدل اویلر-لوتکا تجزیه شد. برای محاسبه خطای استاندارد پارامترهای رشدی جمعیت و تولید دادههای کاذب برای این پارامترها از روش جک نایف استفاده شد. بر اساس مدل اویلر-لوتکا، نرخ ذاتی افزایش جمعیت کفشدوزک 002/0±197/0 در روز برآورد گردید، دیگر پارامترهای جدول زندگی شامل نرخ خالص تولیدمثل، میانگین مدت زمان نسل، نرخ متناهی افزایش جمعیت و زمان دو برابر شدن جمعیت به ترتیب 09/22±43/365 پوره، 37/0±96/29 روز، 002/0±218/1 در روز و 033/0±52/3 روز برآورد گردید. پارامترهای برآورد شده برای شته سیاه باقلا عبارتند از: نرخ ذاتی افزایش جمعیت 01/0±309/0 در روز، نرخ خالص تولیدمثل 6/4±98/41 پوره، میانگین مدت زمان نسل 21/0±1/12 روز، نرخ متناهی افزایش جمعیت 015/0±36/1 در روز و زمان دو برابر شدن جمعیت 078/0±24/2 روز. مقایسه آماری مقدار پارامترهای محاسبه شده با مدل اویلر- لوتکا برای شته و کفشدوزک نشان داد که بین آنها تفاوت معنیداری وجود دارد و توان تولیدمثلی شته بیش از کفشدوزک میباشد.
آرش راسخ؛ عزیز خرازی پاکدل؛ حسین اللهیاری؛ جی.پی. میچاد؛ رویا فرهادی
دوره 41، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 261-270
چکیده
زنبور پارازیتویید (Marshall) Lysiphlebus fabarum مهمترین پارازیتویید شته سیاه باقلا، Aphis fabae Scopoli میباشد. این زنبور چند نسلی بوده و جمعیت مادهزای آن در مرکز اروپا گسترش بیشتری دارد. از آنجاییکه زنبورهای ماده L. fabarum با تقلید از رفتار مورچهها مستقیماً از شتهها عسلک دریافت میکنند، تحقیق حاضر جهت تعیین تأثیر گرسنگی زنبور روی تخصیص نسبتهای ...
بیشتر
زنبور پارازیتویید (Marshall) Lysiphlebus fabarum مهمترین پارازیتویید شته سیاه باقلا، Aphis fabae Scopoli میباشد. این زنبور چند نسلی بوده و جمعیت مادهزای آن در مرکز اروپا گسترش بیشتری دارد. از آنجاییکه زنبورهای ماده L. fabarum با تقلید از رفتار مورچهها مستقیماً از شتهها عسلک دریافت میکنند، تحقیق حاضر جهت تعیین تأثیر گرسنگی زنبور روی تخصیص نسبتهای زمانی در رفتارهای مختلف مرتبط با کاوشگری انجام پذیرفت. در این مطالعه با مشاهده پیوسته زنبورهای ماده طی حضور در لکه (دیسک برگی با 15 پوره سن دوم)، تعداد و مدت زمان بروز رفتارهای مختلف زنبور و تعداد واکنشهای مختلف دفاعی شتههای میزبان ثبت گردید. مدت زمان حضور در لکه در زنبورهای گرسنه،6/3 مرتبه بیشتر از تیماری بود که زنبورهای آن دسترسی مداوم به آب و محلول عسل مرکبات داشتند، اما تفاوتی در تعداد شتههای پارازیته شده بین دو تیمار مشاهده نشد. همچنین در زنبورهای گرسنه، دفعات بروز و مدت زمان طی شده روی تمامی رفتارها به طور معنیداری بیشتر بود. نظر به اینکه تفاوت فاحش در مدت زمان حضور در لکه بین زنبورهای دو تیمار میتواند تأثیر زیادی روی دادهها داشته باشد، نسبتی از دادههای هر تیمار به مدت زمان حضور در لکه محاسبه و سپس مقایسه به عمل آمد. زنبورهای گرسنه در هر واحد زمانی حضور در لکه، مدت زمان بیشتری را صرف استراحت و شاخک زدن نموده و متقابلاً زمان کمتری را برای جستجو، خم نمودن شکم و حمله به شتههای میزبان، صرف کردند. شتههای مواجه شده با مادههای گرسنه نسبت به زنبورهای گروه دوم، به طور معنیداری میزان کمتری رفتارهای دفاعی لگد زدن و فرار از حمله زنبور را به نمایش گذاشتند.