فاطمه ناصری نسب؛ نوازاله صاحبانی؛ حسن رضا اعتباریان
چکیده
گیاهچههای گوجهفرنگی توسط جدای? آنتاگونیست T. harzianum BI با غلظت 106 اسپور در میلیلیتر و اسید سالیسیلیک به عنوان محرک شیمیایی با غلظت پنج میلی مولار به صورت جداگانه و ترکیبی در شرایط گلخانه مایه زنی شدند. ابتدا اثر اسید سالیسیلیک بر رشد جدایه آنتاگونیست بررسی شد و نتایج نشان داد که تمامی غلظت های مورد استفاده اسید سالیسیلیک باعث کاهش ...
بیشتر
گیاهچههای گوجهفرنگی توسط جدای? آنتاگونیست T. harzianum BI با غلظت 106 اسپور در میلیلیتر و اسید سالیسیلیک به عنوان محرک شیمیایی با غلظت پنج میلی مولار به صورت جداگانه و ترکیبی در شرایط گلخانه مایه زنی شدند. ابتدا اثر اسید سالیسیلیک بر رشد جدایه آنتاگونیست بررسی شد و نتایج نشان داد که تمامی غلظت های مورد استفاده اسید سالیسیلیک باعث کاهش معنی دار رشد پرگنه جدایه T. harzianum BI در مقایسه با شاهد شدند. در بررسی اثر اسید سالیسیلیک و جدایه آنتاگونیست بر فاکتورهای بیماریزایی در گیاهان آلوده با نماتود، تیمار با جدایه آنتاگونیست به روش خیساندن خاک به همراه اسید سالیسیلیک به روش اسپری روی برگ ها باعث 92% کاهش در تعداد گال، 65% کاهش در تعداد تود? تخم به ازاء هر گیاه و 95% کاهش در متوسط تعداد تخم های درون هر کیسه تخم در مقایسه با شاهد شد و بهترین اثر را بر کاهش شدت بیماری در شرایط گلخانه نشان داد. در قسمت دوم تحقیق توانایی آنتاگونیست و اسید سالیسیلیک در القاء فنلکل و فلاونوئیدکل در بافت گیاه گوجه فرنگی بررسی شد. میزان فنلکل و فلاونوئیدکل از روز اول تا هشتم پس از مایه زنی با نماتود اندازهگیری شد. میزان فنل کل در تیمار اسید سالیسیلیک و قارچ آنتاگونیست با گیاه آلوده به نماتود از روز اول پس از مایه زنی تا روز چهارم افزایش یافت و در این روز به بیشترین مقدار خود یعنی 85/0 میلی گرم در یک گرم بافت ریشه رسید و پس از آن رو به کاهش گذاشت. این تیمار در روزهای دوم، سوم، چهارم و پنجم دارای بیشترین مقدار و دارای اختلاف معنی دار با سایر تیمارها بود. .در روز چهارم میزان فلاونوئید کل در تیمار تلفیقی آنتاگونیست، اسید سالیسیلیک با گیاه آلوده با نماتود در تمامی روزهای نمونه برداری، به جز آخرین روز اختلاف معنی داری با شاهد داشت و مقدار آن در روز سوم به بیشترین حد خود یعنی 5/7 میکرو گرم بر گرم بافت ریشه رسید و پس از آن به تدریج کاهش یافت. نتایج حاصل نشان می دهد که استفاده همزمان از T. harzianum BI و اسید سالیسیلیک سبب القاء ترکیبات دفاعی گیاه و در نتیجه افزایش قابل توجه توان کنترل کنندگی آنها در مقایسه با استفاده مجزای این عوامل شد.
مونا مختاری؛ حسن رضا اعتباریان؛ محمد رضوی؛ سید حسین میر هندی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 33-41
چکیده
برخی از مخمرها در کنترل بیولوژیک عوامل بیماریزای پس از برداشت میوهها، نقش مهمی دارند. از جمله گونههای متعلق به جنسهای Pichia، Candida، Rhodotorula واجد خواص آنتاگونیستی روی بیماریهای کپک آبی سیب (Penicillium expansum)و کپک خاکستری سیب (Botrytis mali) میباشند. شناسایی دقیق و قطعی مخمرها پایه اولیه و ضروری هر پژوهش روی آنهاست. به علت مشکلات متعدد در روشهای ...
بیشتر
برخی از مخمرها در کنترل بیولوژیک عوامل بیماریزای پس از برداشت میوهها، نقش مهمی دارند. از جمله گونههای متعلق به جنسهای Pichia، Candida، Rhodotorula واجد خواص آنتاگونیستی روی بیماریهای کپک آبی سیب (Penicillium expansum)و کپک خاکستری سیب (Botrytis mali) میباشند. شناسایی دقیق و قطعی مخمرها پایه اولیه و ضروری هر پژوهش روی آنهاست. به علت مشکلات متعدد در روشهای ارزیابی مورفولوژیک و فیزیولوژیک، امروزه روشهای مولکولی توسعه یافته است. مطالعه حاضر به منظور شناسایی 32 جدایه مخمر جدا شده از میوه سیب صورت گرفت. نواحی ITS و ITS2به روش PCR، تکثیر و با توجه به تفاوت اندازه باندی محصولات PCR- FSP (fragment size polymorphism) گروهبندی اولیه انجام شد. الگوی الکتروفورتیک جدایهها با استرین mucilaginosa Rhodotorula مرجع که توسط CBS شناسایی شده بود مقایسه گردید و مخمرهای جنس Rhodotorula تشخیص داده شد. تفکیک دقیقتر و نهایی گونهها با استفاده از تعیین توالی ناحیه ITS آنالیز و Blast به عنوان روش تکمیلی انجام شد. چهار جدایه متعلق به جنس Rhodotorula تشخیص داده شدند که سه گونه آن R. mucilaginosa و یک گونه آن R.. glutinis تشخیص داده شد. به نظر میرسد که روشهای مولکولی ارزان و سادهای همچون PCR-FSP همراه با دیگر روشهای شناسایی برای افتراق اولیه گونههای Rhodotorula مفید میباشد.
اسماعیل زنگویی؛ حسن رضا اعتباریان؛ نوازاله صاحبانی؛ علی علیزاده
دوره 41، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 361-372
چکیده
دو جدایه مخمر A5 و A4 از گونه Candida membranifuciens و جدایه A6 از گونه Pichia guilliermondii برای کنترل بیماری کپک خاکستری سیب با عامل Pers.: Fr. Botrytis cinerea به صورت انفرادی و مخلوط مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایش سازگاری مواد بیوکنترل نشان داد که جدایههای مخمر A4، A5 وA6 با یکدیگر سازگار میباشند. نتایج آزمایش میزان جوانه اسپور بیمارگر در محیط مایع و نیزکشت متقابل ...
بیشتر
دو جدایه مخمر A5 و A4 از گونه Candida membranifuciens و جدایه A6 از گونه Pichia guilliermondii برای کنترل بیماری کپک خاکستری سیب با عامل Pers.: Fr. Botrytis cinerea به صورت انفرادی و مخلوط مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایش سازگاری مواد بیوکنترل نشان داد که جدایههای مخمر A4، A5 وA6 با یکدیگر سازگار میباشند. نتایج آزمایش میزان جوانه اسپور بیمارگر در محیط مایع و نیزکشت متقابل با بیمارگر نشان داد جدایههای مخمر و مخلوط آنها به خوبی از رشد بیمارگر جلوگیری میکنند، میزان بازدارندگی از رشد بیمارگر و درصد جوانهزنی اسپور بیمارگر به ترتیب بین 39/14 تا 73/37 درصد و 66/11 تا 46 درصد متغییر بود. در شرایط انبار قطر لکههای ایجاد شده در اثز بیماری هنگامی که غلظت 108 سلول در میلیلیتر از مخمرهای فوق به تنهایی یا مخلوط آنها استفاده شود با مقایسه با شاهد یعنی قارج عامل بیماری به تنهایی کاهش معنیداری نشان داد (P?%05) ولی مخلوط A6+A5 در هر دو دمای 20 و 4 درجه سانتیگراد با نشان دادن اثر سینرژیسم، بیشترین کنترلکنندگی را نسبت به دیگر مخمرها و مخلوط آنها داشت.
لاچین مختارنژاد؛ حسن رضا اعتباریان؛ محمدرضا فاضلی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
در این مطالعه مواد حامل مختلف برای فرمولاسیون پودری Pichia guilliermondii مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. سلولهای مخمر پس از تکثیر در محیط کشت ملاس با مواد افزودنی مخلوط شده و سپس به پودر تالک، کائولین، سبوس گندم و سبوس برنج اضافه شد. پایداری فرمولاسیونها در طی دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره شش ماهه، بیشترین جمعیت سلول زنده ...
بیشتر
در این مطالعه مواد حامل مختلف برای فرمولاسیون پودری Pichia guilliermondii مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. سلولهای مخمر پس از تکثیر در محیط کشت ملاس با مواد افزودنی مخلوط شده و سپس به پودر تالک، کائولین، سبوس گندم و سبوس برنج اضافه شد. پایداری فرمولاسیونها در طی دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره شش ماهه، بیشترین جمعیت سلول زنده مخمر با تعداد 1010×2/2 سلول و کمترین جمعیت سلول زنده مخمر با تعداد 107×6/7 سلول به ترتیب در فرمولاسیونهای سبوس گندم و فرمولاسیون کائولین مشاهده شد. فرمولاسیونهای نگهداری شده در دمای چهار درجه سانتیگراد در مقایسه با فرمولاسیونهای نگهداری شده در 24 درجه سانتیگراد از نظر زندهمانی (Shelf-life) ماندگارتر بود. در بررسی اثر فرمولاسیون در کنترل بیماری کپک آبی سیب در شرایط انبار نتایج رضایت بخشی حاصل شد. اگر چه بین سلولهای تازه مخمر و فرمولاسیونهای مخمر در میزان کنترل بیماری اختلاف معنیداری وجود داشت با این وجود فرمولاسیونها از نظر کاهش مساحت لکه از سطح بالای کنترل کنندگی برخوردار بودند. استفاده از فرمولاسیون سبوس برنج بیشترین کاهش را در مساحت لکه ایجاد شده توسط بیمارگر موجب گردید. بین فرمولاسیون پودر تالک و سبوس گندم از نظر کاهش مساحت لکه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. این دو فرمولاسیون از نظر سطح کنترلکنندگی نسبت به فرمولاسیون کائولین در سطح بالاتر و نسبت به فرمولاسیون سبوس برنج در سطح پائین تر قرار گرفت.
اکرم بخشی؛ حسن رضا اعتباریان؛ حشمت اله امینیان؛ محسن ابراهیمی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
پوسیدگی ذغالی با عامل Macrophomina phaseolina یکی از بیماریهای مهم اقتصادی میباشد که سبب کاهش عملکرد در گیاهان زراعی و باغی میشود. تعداد 33 جدایه از قارچ M. phaseolina بدست آمده از میزبانهای متفاوت مانند سویا، خربزه، لوبیا، نخود، کاج، کوکبکوهی، کیوی، پنبه و کنجد جمعآوری شدند. شدت بیماریزایی جدایهها روی بذور خربزه در شرایط آزمایشگاه ارزیابی ...
بیشتر
پوسیدگی ذغالی با عامل Macrophomina phaseolina یکی از بیماریهای مهم اقتصادی میباشد که سبب کاهش عملکرد در گیاهان زراعی و باغی میشود. تعداد 33 جدایه از قارچ M. phaseolina بدست آمده از میزبانهای متفاوت مانند سویا، خربزه، لوبیا، نخود، کاج، کوکبکوهی، کیوی، پنبه و کنجد جمعآوری شدند. شدت بیماریزایی جدایهها روی بذور خربزه در شرایط آزمایشگاه ارزیابی شد. جهت بررسی تنوع ژنتیکی جدایهها از نشانگرهای مولکولی RAPD و PCR-RFLP استفاده شد. تکثیر نواحی ITS با استفاده از آغازگرهای ITS5 و LR5 تنها یک قطعه DNA 1600 جفت بازی را تولید کرد. نتایج نشان داد که با کاربرد نشانگرهای RAPD تنوع ژنتیکی بین جدایهها وجود دارد. دادههای RAPD بر اساس پنج آغازگر تصادفی در 16 جدایه، درجه بالایی از چندشکلی را در جدایههای مختلف نشان دادند. دندروگرام به روش UPGMA که با دادههای RAPD رسم شد، نه گروه در سطح شباهت 70 درصد ایجاد کرد. جدایههای که از مناطق مشابه بودند تمایل به گروههای نزدیک را داشته که نشان دادند که از نظر ژنتیکی به هم مرتبطاند.
آیت اله سعیدی زاده؛ احمد خیری؛ جواد زاد؛ حسن رضا اعتباریان؛ علیرضا بندانی؛ فهیمه نیاستی
دوره 40، شماره 1 ، شهریور 1388
چکیده
امروزه پژمردگی ورتیسیلیومی با عامل Verticillium dahliae از مشکلات متداول در باغهای زیتون شمال ایران میباشد. نماتد ریشه گرهی Meloidogyne javanica از نظر پراکنش یکی از گستردهترین نماتدهای باغات زیتون در ایران به شمار میآید. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر دو نوع بستر رویش بر تعامل دو بیمارگر مورد نظر میباشد. در اینآزمایش میکرواسکلروتهایVerticillium ...
بیشتر
امروزه پژمردگی ورتیسیلیومی با عامل Verticillium dahliae از مشکلات متداول در باغهای زیتون شمال ایران میباشد. نماتد ریشه گرهی Meloidogyne javanica از نظر پراکنش یکی از گستردهترین نماتدهای باغات زیتون در ایران به شمار میآید. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر دو نوع بستر رویش بر تعامل دو بیمارگر مورد نظر میباشد. در اینآزمایش میکرواسکلروتهایVerticillium dahliae و لاروهای سن دوم Meliodogyne javanica به عنوان مایه تلقیح انتخاب شدند. نهالهای یکساله زیتون رقم زرد در انواع بسترها از خاک لومی شنی (شن: 8/72% ، سیلت: 8/13% ، رس: 4/13%، ماده آلی: 2/2%، 76/2=ECE، 76/7 pH) و شن درشت (به قطر ذرات 5-7 میلیمتر) استریل کشت شدند. آزمایش بر اساس طرح کاملا تصادفی در شش تیمار و هشت تکرار طراحی گردید: شاهد (بدون مایه تلقیح)، نماتد به تنهایی، قارچ به تنهایی، قارچ و نماتد همزمان، قارچ دو هفته قبل از نماتد و نماتد دو هفته قبل از قارچ. میزان مایه تلقیح نماتد و قارچ به ترتیب 1500 عدد لارو سن دوم و 7200 عدد میکرواسکلروت برای هرگلدان تعیین گردید و زمان آزمایش 9 ماه در نظر گرفته شد. نتایج آزمایش نشان داد که میزان کلنیزایی قارچ در ریشه در گلدانهای حاوی خاک لومی شنی نسبت به گلدانهای دارای شن درشت بیشتر بود، در مقابل تعداد گرههای ریشه و مادههای بالغ در گلدانهای حاوی شن درشت در مقایسه با گلدانهای حاوی خاک بیشتر بود. تعداد برگهای سبزرد، بافت مرده و پژمرده در گلدانهای حاوی خاک لومی شنی بیشتر بود. بر اساس آزمون F فرض یکسان بودن واریانس جوامع (خاک و شن) در سطح احتمال 5% پذیرفته شد. حضور نماتد قبل از قارچ سبب کاهش کلنیزایی قارچ در ریشه و ساقه شد، در حالی که حضور قارچ قبل از نماتد موجب کاهش گرههای ناشی از فعالیت نماتد گردید (05/0? p). شدیدترین نشانههای بیماری در بخش هوایی نهالها در تیماری که قارچ و نماتد را همزمان دریافت کرده بود (در بستر خاک به میزان 97 درصد) مشاهده گردید (05/0? p).
آیت اله سعیدی زاده؛ احمد خیری؛ جواد زاد؛ حسن رضا اعتباریان؛ علیرضا بندانی؛ فهیمه نیاستی
دوره 40، شماره 1 ، شهریور 1388
چکیده
نهالهای یکساله زیتون رقم زرد، روغنی، کرونیکی و مانزانیلا در بستری از خاک لومی شنی استریل به میزان 2000 گرم کشت شدند. آزمایش بر اساس طرح کاملاً تصادفی در 32 تیمار و پنج تکرار طراحی گردید: شاهد، نماتد به تنهایی، قارچ به تنهایی و قارچ + نماتد. میزان مایه تلقیح نماتد با سه جمعیت (2000، 3000 و 4000) لارو سن دوم و در مورد قارچ 10 عدد میکرواسکلروت در هر ...
بیشتر
نهالهای یکساله زیتون رقم زرد، روغنی، کرونیکی و مانزانیلا در بستری از خاک لومی شنی استریل به میزان 2000 گرم کشت شدند. آزمایش بر اساس طرح کاملاً تصادفی در 32 تیمار و پنج تکرار طراحی گردید: شاهد، نماتد به تنهایی، قارچ به تنهایی و قارچ + نماتد. میزان مایه تلقیح نماتد با سه جمعیت (2000، 3000 و 4000) لارو سن دوم و در مورد قارچ 10 عدد میکرواسکلروت در هر گرم خاک بستر برای هر گلدان تعیین گردید. میزان ترکیبات فنلی در مراحل 1، 10، 20 و30 روز پس از
مایهزنی مورد بررسی قرار گرفت. ده روز پس از مایهزنی در رقم کرونیکی میزان ترکیبات فنلی ریشه در تیمار قارچ+ نماتد جمعیت 4000 تفاوت معنیداری را با شاهد نشان داد (05/0? p). در 20 و 30 روز پس از مایه زنی میزان ترکیبات فنلی در تیمار قارچ + نماتد جمعیت 4000 با شاهد در رقم روغنی، زرد و مانزانیلا در سطح 5% تفاوت معنی دار و نسبت به شاهد بیشتر بود. در این آزمایش میزان ترکیبات فنلی در تیمارهای قارچ + نماتد نسبت به تیمارهای قارچ به تنهایی و نماتد به تنهایی در میزبانها بیشتر بود (05/0? p). میزان ترکیبات فنلی در ریشه از بیشترین تا کمترین به ترتیب در ارقام کرونیکی، روغنی، زرد و مانزانیلا مشاهده گردید.