محسن فرزانه؛ مسعود احمدزاده؛ علیرضا قاسم پور؛ منصوره میر ابوالفتحی؛ محمد جوان نیکخواه؛ عباس شریفی تهرانی
چکیده
آفلاتوکسین بهعنوان یکی از خطرناکترین توکسینهای قارچی برای انسان و دام محسوب میشود. آلودگی محصولات کشاورزی به آفلاتوکسین، سبب زیان اقتصادی در کشاورزی، صنایع غذایی و دامی میشود. در طبیعت میکروارگانیسمهایی وجود دارند که با مکانیسمهای مختلف، قادر به کاهش این آلودگی در محصولات کشاورزی هستند. در این راستا نحوه تأثیر چهار ...
بیشتر
آفلاتوکسین بهعنوان یکی از خطرناکترین توکسینهای قارچی برای انسان و دام محسوب میشود. آلودگی محصولات کشاورزی به آفلاتوکسین، سبب زیان اقتصادی در کشاورزی، صنایع غذایی و دامی میشود. در طبیعت میکروارگانیسمهایی وجود دارند که با مکانیسمهای مختلف، قادر به کاهش این آلودگی در محصولات کشاورزی هستند. در این راستا نحوه تأثیر چهار جدایه از Bacillus subtilis در کاهش آفلاتوکسین Aspergillus flavus در شرایط آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد جدایه BsP1 با جلوگیری کامل از تولید بیومس قارچ در محیط کشت مایع PDB بیشترین تأثیر را نشان داده و جدایههای BsP4، BsP5 و BsP38 به ترتیب با 88/58، 41/27 و 03/29 درصد کاهش بیومس قارچ و متعاقباً باعث کاهش 85/86، 80/21 و 16/26 درصدی میزان آفلاتوکسین B1 نسبت به شاهد بدون باکتری شدند و به عبارتی همبستگی منفی معنیداری بین میزان کاهش بیومس قارچ با مقدار آفلاتوکسین B1 تولید شده مشاهده شد. تأثیر باکتریها در پاکسازی آفلاتوکسین اضافه شده به محیط کشت نشان داد که هیچ یک از جدایهها قادر به پاکسازی آفلاتوکسین B1 پس از سه روز نبوده اما پس از پنج روز جدایه BsP1 باعث پاکسازی کامل آفلاتوکسین شد. سلولهای هیچ یک از چهار جدایه باکتری نقشی در جذب سطحی آفلاتوکسین B1 نداشتند و فقط متابولیتهای خارج سلولی جدایه BsP1 در تجزیه آفلاتوکسین B1 نقش قابل توجهای داشت. این نتایج نشان میدهد که جدایههای امید بخش B. subtilis عمدتاً با دو مکانیزم آنتیبیوز و تجزیه در کنترل آفلاتوکسین محصولات کشاورزی مؤثر هستند.
مهسا حاج ملک زنجانی؛ مسعود احمدزاده؛ عباس شریفی تهرانی؛ کیوان بهبودی؛ روح اله صابری ریسه
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 163-170
چکیده
کلنیزاسیون ریشه توسط باکتریهای آنتاگونیست به عنوان یک پیشنیاز برای بیوکنترل موفق مورد توجه قرار میگیرد. برای بازدارندگی مؤثر در مقابل بیماریهای گیاهی، کلنیزاسیون سریع و مناسب برای ممانعت از استقرار بیمارگرها روی سیستم ریشه ضروری میباشد. به این منظور، کلنیزاسیون ریشه کلزا توسط استرین Pseudomonas fluorescens UTPF86 در حضور قارچ Rhizoctonia ...
بیشتر
کلنیزاسیون ریشه توسط باکتریهای آنتاگونیست به عنوان یک پیشنیاز برای بیوکنترل موفق مورد توجه قرار میگیرد. برای بازدارندگی مؤثر در مقابل بیماریهای گیاهی، کلنیزاسیون سریع و مناسب برای ممانعت از استقرار بیمارگرها روی سیستم ریشه ضروری میباشد. به این منظور، کلنیزاسیون ریشه کلزا توسط استرین Pseudomonas fluorescens UTPF86 در حضور قارچ Rhizoctonia solani AG-4 و بدون حضور آن در شرایط گلخانه در طرح کاملاً تصادفی شامل 14 استرین باکتری طی چهار هفته مورد بررسی قرار گرفت. از بین 14 استرین سودوموناس فلورسنس، استرین UTPF86 بر اساس قدرت بیوکنترل و کلنیزه نمودن ریشه انتخاب گردید. به منظور ردیابی استرین باکتری فوق، این استرین مقاوم به دو آنتیبیوتیک کلرامفنیکل و تتراسیکلین شد. ریشهها پس از 4-1 هفته از کاشت نمونهبرداری شدند. جمعیت باکتری بوسیله سری رقت روی محیط S1 روی محیط تعیین گردید. این پژوهش مشخص کرد که در حضور قارچ R. solani کلنیزاسیون ریشه به طور معنیداری توسط استرین UTPF86 افزایش مییابد. همچنین میزان کلنیزاسیون ریشه در طی دو هفته اول افزایش یافت و سپس در طی هفته سوم و چهارم دارای سیر نزولی داشت و به ترتیب از 107×52/2 به 1010×81/2، 1010×07/7، 108×9/4 و 108×81/2 در هر گرم ریشه در حضور بیمارگر رسید.
فاطمه جمالی؛ عباس شریفی تهرانی؛ مسعود احمدزاده؛ کیوان بهبودی
دوره 41، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 305-314
چکیده
شناسایی عوامل محیطی که در تنظیم بیوسنتز آنتیبیوتیکها توسط سودومونادهای فلورسنت مؤثر است گامی مؤثر در زمینه افزایش توانایی این باکتریها در بیوکنترل بیمارگرهای گیاهی به شمار میرود. بررسی نه جدایه سودوموناد فلورسنت به کار رفته در جلوگیری از رشد قارچ Rhizoctonia solani، عامل پوسیدگی ریشه و مرگ گیاهچه لوبیا با استفاده از روشHPLC نشان داد ...
بیشتر
شناسایی عوامل محیطی که در تنظیم بیوسنتز آنتیبیوتیکها توسط سودومونادهای فلورسنت مؤثر است گامی مؤثر در زمینه افزایش توانایی این باکتریها در بیوکنترل بیمارگرهای گیاهی به شمار میرود. بررسی نه جدایه سودوموناد فلورسنت به کار رفته در جلوگیری از رشد قارچ Rhizoctonia solani، عامل پوسیدگی ریشه و مرگ گیاهچه لوبیا با استفاده از روشHPLC نشان داد که سه جدایه Pf-100، Pf-101 و Pf-68 قادر به تولید آنتیبیوتیکهای 2 و 4- دی استیل فلوروگلوسینول(DAPG) ، مونواستیل فلوروگلوسینول (MAPG) و پایولوتورین (Plt) بودند. بررسی تأثیر انواع محیط کشت و زمان بر تولید آنتیبیوتیک DAPG نشان داد که در محیط کینگ ب براث (KB) جدایه Pf-100 و در محیط کینگ ب براث فاقد گلیسرول و حاوی ده گرم گلوکز به عنوان منبع کربن (KBG) و محیط Yeast Malt (YM) هر سه جدایه قادر به تولید DAPG بودند و غلظت آنتیبیوتیک بسته به زمان متفاوت بود. در محیط Glycerol-Casaminoacids-medium (GCM) فقط دو جدایه Pf-101 و Pf-68 در زمان 24 ساعت تولید DAPG کردند. تولید MAPG توسط جدایههای Pf-68 و Pf-101 بر محیط KBG و توسط هر سه جدایه در محیط YM مشاهده گردید که میزان تولید آن با گذشت زمان کاهش یافت. هر سه جدایه بر محیط KB تولید پایولوتورین کردند که غلظت این آنتیبیوتیک در زمانهای 48، 72 و 96 ساعت به ترتیب برای جدایههای Pf-100، Pf-101 و Pf-68 به حداکثر میزان خود رسید. در محیط کشت KBG نیز تولید Plt توسط هر سه جدایه مشاهده گردید ولی میزان آن نسبت به محیط KB کمتر بود.
ناهید معرف زاده؛ مجتبی محمدی؛ عباس شریفی تهرانی؛ زهرا ذاکری
دوره 40، شماره 1 ، شهریور 1388
چکیده
بیماری آتشک با عامل باکتریایی Erwinia amylovora از بیماریهای مهم میوههای دانهدار محسوب میشود. این بیماری طی سالهای گذشته خسارتهای هنگفتی به باغهای میوه دانهدار ایران تحمیل نموده است. استفاده از روشهای دقیق و قابل اطمینان جهت شناسایی و ردیابی به موقع بیمارگر، به کنترل زود هنگام و جلوگیری از گسترش بیماری و حذف درختان آلوده کمک ...
بیشتر
بیماری آتشک با عامل باکتریایی Erwinia amylovora از بیماریهای مهم میوههای دانهدار محسوب میشود. این بیماری طی سالهای گذشته خسارتهای هنگفتی به باغهای میوه دانهدار ایران تحمیل نموده است. استفاده از روشهای دقیق و قابل اطمینان جهت شناسایی و ردیابی به موقع بیمارگر، به کنترل زود هنگام و جلوگیری از گسترش بیماری و حذف درختان آلوده کمک مینماید. در این تحقیق دو آنتیسرم پلیکلونال اختصاصی تهیه شده و برای ردیابی سلولهای باکتری E. amylovora (Ea) در آزمونهای نشت در آگار و DIBA مورد استفاده قرار گرفتند. آزمون دیبا قادر به ردیابی710×1 سلول باکتری در هر میلیلیتر کشت خالص و نیز عصاره آلوده بود. با غنیسازی در محیط مایع کینگ بی، سطح حساسیت دیبا به10 سلول افزایش یافت. در این بررسی کارایی روشهای سرولوژیکی با برخی از روشهای مبتنی بر PCRکه جهت شناسایی این باکتری منتشر شدهاند نیز مقایسه گردید. به این منظور قطعهای یک کیلو بازی از پلازمید pEA29 بنامpstI با استفاده از آغازگرهای A وB در روش PCR تکثیر گردید. سطوح حساسیت این روش در آب و عصاره گیاهی به ترتیب 104×2 و 106×2 سلول در مخلوط واکنش بود. سه روش ذکر شده قادر به شناسایی استرینهای متعلق به میزبانها و مناطق مختلف کشور بوده و جهت شناسایی Ea در مقایسه با سایر جنسهای باکتریایی اختصاصی عمل نمودند. در Nested-PCR با استفاده از آغازگرهای AJ75 و AJ76 یک قطعه 800 جفت بازی تکثیر گردید. این روش بسیار حساس توانست در مخلوط واکنش تا یک سلول باکتریایی را در آب و تا 100 سلول را در عصاره گیاهی ردیابی نماید.
مسعود احمدزاده؛ عباس شریفی تهرانی؛ مریم نبی زاده
دوره 39، شماره 1 ، اسفند 1387
چکیده
کنترل بیولوژیکی بیماریهای ناشی از Rhizoctonia solani به عنوان یک روش جایگزین مواد شیمیایی مورد توجه و مطالعات وسیعی قرار گرفته است. باکتری Burkholderia (Pseudomonas) cepacia از جمله گونههایی است که در سالهای اخیر مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. باکتری
B. cepacia به عنوان یک نماتد کش بوسیله سازمان حفاظت محیط زیست امریکا به ثبت رسیده است. براساس تحقیقات ...
بیشتر
کنترل بیولوژیکی بیماریهای ناشی از Rhizoctonia solani به عنوان یک روش جایگزین مواد شیمیایی مورد توجه و مطالعات وسیعی قرار گرفته است. باکتری Burkholderia (Pseudomonas) cepacia از جمله گونههایی است که در سالهای اخیر مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. باکتری
B. cepacia به عنوان یک نماتد کش بوسیله سازمان حفاظت محیط زیست امریکا به ثبت رسیده است. براساس تحقیقات جدید تثبیت نیتروژن در خاک یک خصوصیت عمومی برای باکتریهای متعلق به جنس Burkholderia شناخته شده است. جداسازی و شناسایی باکتری B. cepacia از اهداف اولیه و اصلی این تحقیق بود. نمونه های خاک اطراف ریشه پیازهایی که مشکوک به بیماری بودند از مناطق مختلف کرج جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. جداسازی باکتری با استفاده از محیط کشت اختصاصیTB-T انجام شد. برای تعیین جنس باکتری مورد نظر، واکنشهای بیوشیمیایی تفکیک کننده این جنس از سایر جنسها بررسی و انجام شد. باکتری جداسازی شده، گرم منفی و بدون رشد غیرهوازی و اکسیداز مثبت میباشد. این باکتری در دمای 40 درجه سانتیگراد رشد کرد و تولید رنگدانه فلورسنت روی محیط کینگ ب ننمود. در محیط YDC تولید رنگدانه آبی غیرفلورسنت نمود. برای تعیین گونه نیز، تعدادی از واکنشهای افتراقی شامل رشد در اسیدیتههای چهار، هشت و نه، رشد در نمک طعام سه درصد، رشد در40 درجه سانتیگراد، هیدرولیز ژلاتین و نشاسته، تولید آرژنین دهیدرولاز، شکل کلنی و استفاده ازبرخی قندها و اسیدهای امینه انجام شد. برای هر آزمایش از20 کلنی استفاده و در نهایت گونه B. cepaciaتشخیص داده شد. لازم به ذکر است که براساس اطلاعات موجود، جداسازی و شناسایی این جنس و گونه در ایران برای اولین بار صورت میگیرد. تاثیر این باکتری بر قارچ R. solani در شرایط آزمایشگاه و گلخانه و نیز تاثیر باکتری بر افزایش رشد گیاه در شرایط عاری از عامل بیماری در مقایسه با تعدادی از باکتریهای دیگر بررسی شد. باکتری B. cepacia تولید پروتئاز، سیانید هیدروژن و سیدرفور نمود. تولید سلولاز دراین باکتری به اثبات نرسید. باکتری توانست از رشد قارچR. solani روی محیط کشت سیبزمینی دکستروز آگار جلوگیری نماید. باکتریB. cepacia باعث افزایش درصد جوانهزنی، طول ریشه و وزن تر بوتههای لوبیا سه هفته پس از کاشت گردید. با توجه به تواناییهای بالای این باکتری در کنترل بیماریهای گیاهی و افزایش رشد گیاه از یک طرف، و ارتباط برخی از استرینهای آن با بیماران فیبروز کیستی (CF) در انسان از طرف دیگر، لازم است تحقیقات وسیعتری صورت گیرد.