زهرا اشجعی؛ رضا طلایی حسنلویی؛ آیدا خرم نژاد؛ خلیل طالبی جهرمی
چکیده
هدف از این مطالعه، تعیین اثر برخی مواد افزودنی در بهبود ماندگاری و تعلیقپذیری فرمولاسیون پودر وتابل باکتری Bacillus thuringiensis (Bt) تهیه شده در آزمایشگاه و فرآوردههای تجاری (A و B) بود. برای تهیه پودر وتابل بهینه از پودر خشک شده سوسپانسیون باکتری به همراه ساکارز، لاکتوز، آلجینات سدیم، فیبر نارگیل، سیلیکات آلومینیوم، در دو تیمار استفاده ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، تعیین اثر برخی مواد افزودنی در بهبود ماندگاری و تعلیقپذیری فرمولاسیون پودر وتابل باکتری Bacillus thuringiensis (Bt) تهیه شده در آزمایشگاه و فرآوردههای تجاری (A و B) بود. برای تهیه پودر وتابل بهینه از پودر خشک شده سوسپانسیون باکتری به همراه ساکارز، لاکتوز، آلجینات سدیم، فیبر نارگیل، سیلیکات آلومینیوم، در دو تیمار استفاده شد، که مبنای تفاوت دو تیمار سیلیکات آلومینیوم (فرمولاسیون بهینه شده 1) و فیبر نارگیل (فرمولاسیون بهینه شده2) قرار گرفت. حشرهکشی پودر وتابل بهینه، روی لاروهای شبپره پشت الماسی، Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی مقایسهای ماندگاری، نشاندهنده تأثیر مثبت این مواد در حفظ انبارداری فرمولاسیون بود. میزان تعلیقپذیری فرمولاسیون تهیه شده، 70 درصد ثبت شد که در مقایسه با تعلیق-پذیری فرمولاسیونهای تجاری A و B موجود در بازار، بطور معنیداری بالاتر بود. نتایج نشان داد که افزودن ساکارز در هر دو فرآورده موجب افزایش زهرآگینی (کاهش مقادیر (LC50 شد در حالی که فاکتور تعلیق-پذیری، بسته به نوع و ماهیت فرآورده متفاوت عمل کرد. در نهایت افزودن مواد همراه انتخابی ارزان قیمت و در دسترس، موجب بهبود ویژگیهای فیزیکی و زیستی فرمولاسیونهای باکتری Bt شد که این امر در توسعه استفاده از این آفتکش میکروبی تأثیر بسزایی دارد.
راحله شهبازی؛ رضا طلایی حسنلویی؛ مسعود نادرپور؛ علی مهرور؛ اکبر دیزجی؛ فاطمه فتوحی
چکیده
استفاده از روشهای مبتنی بر اسیدنوکلئیک در شناسایی ویروسها به دلیل ساختار کوچک ژنومی آنها و تفاوتهای جزئی در سطح نوکلئوتید بین جدایهها یا استرینها، از اهمیت زیادی برخوردار است. در پژوهش حاضر، لاروهای مرده و/یا بیمار از مزارع گوجهفرنگی مناطق مختلف جغرافیایی ایران جمعآوری و برای آلودگی باکولوویروسیHelicoverpa armigera Single nucleopolyhedrovirus ...
بیشتر
استفاده از روشهای مبتنی بر اسیدنوکلئیک در شناسایی ویروسها به دلیل ساختار کوچک ژنومی آنها و تفاوتهای جزئی در سطح نوکلئوتید بین جدایهها یا استرینها، از اهمیت زیادی برخوردار است. در پژوهش حاضر، لاروهای مرده و/یا بیمار از مزارع گوجهفرنگی مناطق مختلف جغرافیایی ایران جمعآوری و برای آلودگی باکولوویروسیHelicoverpa armigera Single nucleopolyhedrovirus (HearSNPV) با روش بهینهسازی شده بر اساس سدیم دودسیل سولفات برای استخراج OBs، بررسی شدند. واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) با استفاده از دو جفت آغازگر اختصاصی (Polh-a, Polh-b) طراحی شده بر اساس ناحیه حفاظت شده ژن پلیهدرین(Polh) برای 26 جدایه ثبت شده از ویروس Hear/H. zea-SNPV انجام یافت. آلودگی به HearSNPVبا تکثیر باندهای مونومورفیک 370 و 790 نوکلئوتیدی در 28 لارو تایید شد. همسانهسازی و تعیین توالی نوکلئوتیدی باندهای تکثیر شده، تعلق آنها به ژن Polhویروس چندوجهیهستهای گونههایarmigera H. و H. zea با شباهت بیش از 6/99 درصد را نشان داد. تجزیه و تحلیل تبارزایی جدایههای ایرانی HearSNPV همراه با سایر جدایههای ثبت شده از این ویروس در دنیا، جدایههای ایرانی را در گروه II آلفاباکولوویروسها طبقهبندی و کارایی بیشتر روش توسعه داده شده را اثبات کرد. پژوهش حاضر اولین گزارش از معرفی و شناسایی مولکولی جدایههای ایرانی HearSNPV با به کارگیری تکنینک PCR و DNA ویروس از لاروهای با هویت نامشخص بیمارگر، میباشد. با توجه به حصول اطمینان از موثر و مفید بودن این روش در غربالگری سریع لاروهای حشرات از نظر آلودگی به این ویروس و بررسی تبارزایش، بهرهمندی از آن در پژوهشهای آتی توصیه میگردد.
حسنا محمدی تبار؛ رضا طلایی حسنلویی؛ حسین اللهیاری؛ جواد کریم زاده اصفهانی؛ احمد عاشوری
چکیده
شبپره پشتالماسی، Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae)، یک آفت جهانی خطرناک برای محصولات خانواده چلیپائیان به حساب میآید. این آفت در مناطق مختلف به حشرهکشهای شیمیایی متفاوت و حتی برخی سویههای باکتری Bacillus thuringiensis مقاومت نشان داده است. در راستای مدیریت جمعیت این آفت، شناخت ویژگیهای رشدی جمعیت آن روی میزبانهای مختلف گیاهی یکی از اقدامات ...
بیشتر
شبپره پشتالماسی، Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae)، یک آفت جهانی خطرناک برای محصولات خانواده چلیپائیان به حساب میآید. این آفت در مناطق مختلف به حشرهکشهای شیمیایی متفاوت و حتی برخی سویههای باکتری Bacillus thuringiensis مقاومت نشان داده است. در راستای مدیریت جمعیت این آفت، شناخت ویژگیهای رشدی جمعیت آن روی میزبانهای مختلف گیاهی یکی از اقدامات لازم و جزو مطالعات پیشنیاز محسوب میگردد. در این بررسی، اثر سه میزبان گیاهی کلمچینی، کلمگل و کلزا روی رشدونمو و تولیدمثل شبپرة پشتالماسی در آزمایشگاه تحت شرایط دمایی 1±25 درجۀ سلسیوس، رطوبت نسبی 10±70 درصد و شرایط نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مطالعه شد. زندهمانی، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ خالص زادآوری (Ro)، طول دورۀ نسل (T) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) روی هر یک از گیاهان میزبان با روش Carey (1993) محاسبه شد. با استفاده از روش جکنایف برای همۀ فراسنجهها تکرار کاذب برآورد شد. نتایج نشان داد که فراسنجههای تحت مطالعه روی گیاهان میزبان اختلاف معناداری دارند. کمترین Ro روی کلزا (76/63 ماده/ ماده/ نسل) و بیشترین مقدار آن روی کلم چینی (08/86 ماده/ ماده/ نسل) بهدست آمد که با مقدار آن روی کلمگل تفاوت معناداری داشتند. طول دورۀ یک نسل آفت روی کلزا و کلمچینی بهترتیب 78/23 و 1/18 روز تعیین شد. کمترین مقدار فراسنجۀ نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) روی کلزا 001/0± 191/1 (ماده/ ماده/ نسل) و بیشترین آن روی کلم چینی 002/0± 279/1 (ماده/ ماده/ نسل) بهدست آمد. بیشترین زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت بیدکلم روی کلزا 02/0± 965/3 روز و کمترین آن روی کلم چینی 02/0± 814/2 روز بهدست آمد. بیشترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی کلم چینی (001/0± 246/0 ماده/ ماده/ نسل) و کمترین مقدار روی کلزا (0009/0± 174/0 ماده/ ماده/ نسل) بود. بر مبنای نتایج ما، در سادهترین مفهوم، دور از انتظار نیست که بهکارگیری برنامههای مدیریت تلفیقی این آفت در کلزا به دلیل پایین بودن نرخ ذاتی افزایش جمعیت در مقایسه با کلم چینی از موفقیت نسبی بیشتری برخوردار شود.
حمیدرضا پوریان؛ رضا طلایی حسنلویی؛ احمد عاشوری؛ حسین لطفعلی زاده؛ جاماسب نوذری
چکیده
فراوانی و پارازیتیسم پارازیتوییدهای لاروی و شفیرگی شبپرۀ پشتالماسی،Plutella xylostella L. (Lepidoptera: Plutellidae) در مزارع کشت چلیپاییان چهار منطقۀ زیستی شامل استانهای گلستان، البرز، اصفهان و خوزستان طی سالهای 1389 و 1390 تعیین شد. در مجموع شش گونه پارازیتویید لاروی شامل (Kurdjumov, 1912) Cotesia vestalis (=plutellae) (در هر چهار منطقۀ زیستی)،Apanteles sp. (کرج و اصفهان)، ...
بیشتر
فراوانی و پارازیتیسم پارازیتوییدهای لاروی و شفیرگی شبپرۀ پشتالماسی،Plutella xylostella L. (Lepidoptera: Plutellidae) در مزارع کشت چلیپاییان چهار منطقۀ زیستی شامل استانهای گلستان، البرز، اصفهان و خوزستان طی سالهای 1389 و 1390 تعیین شد. در مجموع شش گونه پارازیتویید لاروی شامل (Kurdjumov, 1912) Cotesia vestalis (=plutellae) (در هر چهار منطقۀ زیستی)،Apanteles sp. (کرج و اصفهان)، Bracon hebetor Say (کرج) هر سه از خانوادۀ Braconidae، Microplitis sp. (دزفول) و Diadegma semiclausum (Hellen) (کرج، اصفهان و دزفول) از خانوادۀ Ichneumonidae و Oomyzus sokolowskii (Kurdjumov) (کرج و اصفهان) از خانوادۀ Eulophidae، یک گونۀ پارازیتویید شفیرگی Diadromus subtilicornis (Gravenhorst) (اصفهان و دزفول) از خانوادۀ Ichneumonidae و دو هیپرپارازیتویید شفیره از جنسهایMokrzeckia (دزفول) و Pteromalus (کرج و اصفهان) هر دو از خانوادۀ Pteromalidae جمعآوری شد. گونۀ C. vestalis تنها گونهای بود که در همۀ مناطق زیستی تحت بررسی حضور داشت و فراوانی عمدۀ آن مربوط به ماههای گرم سال بود. برخلاف تحقیقات قبلی حضور و فعالیت خوب این گونه در نواحی با ارتفاع کم (حدود 140 متر از سطح دریا) نیز مشاهده شد. گونۀ D. semiclausum به عنوان فراوانترین زنبور پارازیتویید در مناطق زیستی البرز، اصفهان و خوزستان ثبت شد، اما در گلستان یافت نشد. با توجه به نرخ بالای پارازیتیسم شبپرۀ پشتالماسی بهوسیلۀ این گونه، D. semiclausum گزینۀ مناسبی برای استفاده در برنامههای بیوکنترل شبپرۀ پشتالماسی است.
سیامک روشندل؛ رضا طلایی حسنلویی؛ حسن عسکری؛ حسین اللهیاری؛ رسول مرزبان
چکیده
زهرآگینی کنیدیها و بلاستوسپورهای تولیدی قارچ Metarhizium anisopliae در محیطهای کشت مختلف علیه پورهها و حشرات بالغ سن گندم Eurygaster integriceps بررسی شد. آزمایشها با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. کلیۀ آزمونهای تعیین زهرآگینی به روش زیستسنجی غوطهوری با غلظتهای 103 تا 107 اسپور بر میلیلیتر انجام شد. نتایج ...
بیشتر
زهرآگینی کنیدیها و بلاستوسپورهای تولیدی قارچ Metarhizium anisopliae در محیطهای کشت مختلف علیه پورهها و حشرات بالغ سن گندم Eurygaster integriceps بررسی شد. آزمایشها با آرایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. کلیۀ آزمونهای تعیین زهرآگینی به روش زیستسنجی غوطهوری با غلظتهای 103 تا 107 اسپور بر میلیلیتر انجام شد. نتایج نشان داد زهرآگینی بلاستوسپورها و کنیدیهای حاصل از محیطهای کشت مختلف با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. بیشترین و کمترین درصد مرگ کل بلاستوسپورها برای پورههای سن دوم بهترتیب 100 و 6/41 درصد در محیطهای عصارۀ سبوس برنج و عصارۀ سبوس گندم + عصارۀ سبوس برنج حاصل شد. بیشترین درصد مرگ پورههای سن دوم به میزان 100 درصد با کنیدیهای حاصل از محیطهای سبوس گندم، تفالۀ جو بهنوش و آرد برنج، و کمترین درصد مرگ کل 1/86 درصد با کنیدیهای حاصل از محیط ذرت بهدستآمد. کمترین LT50 ثبت شده 3/2 روز در محیط عصارۀ سبوس گندم + مخمر روی پورههای سن دو بوده و بیشترین LT50 ثبت شده 1/10 روز مربوط به تیمار بلاستوسپورهای عصارۀ سبوس گندم + عصارۀ سبوس برنج روی پورههای سن پنج بوده است. کمترین LT50 ثبتشده 7/4 روز مربوط به کنیدیهای محیط سبوس برنج روی پورههای سن دو، و بیشترین LT50 ثبتشده 1/13روز از برنج کامل روی پورههای سن چهار بود.