نسیبه براهویی؛ حسین علایی؛ روح الله صابری ریسه؛ ابراهیم صداقتی
چکیده
پوسیدگی ریشه و طوقه از جمله بیماریهای مهم درختان مرکبات در ایران است. روشهای مختلفی از جمله مهار زیستی برای مدیریت این بیماری پیشنهاد شده است. گونههای تریکودرما بهطور گسترده در همه خاکها و مواد گیاهی وجود دارد. در این بررسی از 27 جدایه تریکودرما برای مهار زیستی Phytophthora citrophthora استفاده شد. سنجش کمی آنزیم سلولاز و بتا 1-3 گلوکاناز ...
بیشتر
پوسیدگی ریشه و طوقه از جمله بیماریهای مهم درختان مرکبات در ایران است. روشهای مختلفی از جمله مهار زیستی برای مدیریت این بیماری پیشنهاد شده است. گونههای تریکودرما بهطور گسترده در همه خاکها و مواد گیاهی وجود دارد. در این بررسی از 27 جدایه تریکودرما برای مهار زیستی Phytophthora citrophthora استفاده شد. سنجش کمی آنزیم سلولاز و بتا 1-3 گلوکاناز جدایههای تریکودرما به روش دینیتروسالیسیلیک اسید انجام شد. ﻧﺘﺎﯾﺞ این آزمایشها ﻧﺸﺎن داد که بیشترین مقدار مربوط به جدایه T. harzianum CT-763 و T. virens CT-9715 با 2 µmol/ml فعالیت آنزیمی میباشد. بررسیهای ماکروسکوپی و میکروسکوپی تقابل مستقیم جدایههای مختلف تریکودرما با بیمارگر، تأثیر بازدارندگی متابولیتهای فرار و غیرفرار جدایهها روی رشد میسلیومی بیمارگر انجام شد. تمامی جدایههای تریکودرما و همچنین ترکیبات فرار و غیرفرار آنها سبب بازدارندگی رشد میسلیومی بیمارگر فیتوفتورا شدند. بیشترین درصد بازدارندگی در آزمون کشت متقابل همزمان و غیرهمزمان ناشی از جدایه T. virens CT-9715 بود. بیشترین تأثیر بازدارندگی درآزمون ترکیبات غیرفرار جدایههای T. afroharzianum CT-891، T. aureoviridis CT-936 و T. atroviride CT-865 با 100 درصد و در آزمون ترکیبات فرار جدایه T. afroharzianum CT-55 با 50 درصد تعیین شدند. در بررسی میکروسکوپی اثر قارچانگلی جدایههای تریکودرما و فیتوفتورا مشخص شد که جدایههای T. harzianum (CT-566, CT-862, CT-634, CT-873) ، T. afroharzianum CT-55 و T. aureoviridis CT-936 با فرآیندهایی مثل پیچش و فروپاشی باعث تخریب میسلیومهای بیمارگر شدند. برای کاربردی شدن این جدایههای موفق بومی به صورت آفتکش زیستی، انجام مطالعات تکمیلی اثر زیست مهار آنها بر بیمارگر فیتوفتورا در شرایط طبیعی ضروری است.
زینب بهمنش؛ حسین علایی؛ امیر حسین محمدی؛ حسین دشتی
چکیده
تأثیر دو گونه Glomus intraradices و G. mosseae (Gm+Gi) از قارچهای میکوریز آربوسکولار (AMF) بر پوسیدگی ریشه نهالهای پسته ناشی از Phytophthora drechsleri (Pd) در دو سطح شوری 1400 و 3200 میلیگرم NaCl در گرم خاک بررسی شد. نهالهای دوماهه پسته بادامی زرند با 200 پروپاگول در گرم از Gm+Gi مایهزنی شد و پس از 50 روز، غلظتهای مختلف کلرید سدیم طی 15 روز به گلدانها اضافه گردید. ...
بیشتر
تأثیر دو گونه Glomus intraradices و G. mosseae (Gm+Gi) از قارچهای میکوریز آربوسکولار (AMF) بر پوسیدگی ریشه نهالهای پسته ناشی از Phytophthora drechsleri (Pd) در دو سطح شوری 1400 و 3200 میلیگرم NaCl در گرم خاک بررسی شد. نهالهای دوماهه پسته بادامی زرند با 200 پروپاگول در گرم از Gm+Gi مایهزنی شد و پس از 50 روز، غلظتهای مختلف کلرید سدیم طی 15 روز به گلدانها اضافه گردید. پس از دو هفته، مایهزنی نهالها با استفاده از مایه P. drechsleriانجام گردید. نتایج نشان داد که مایهزنی AMF موجب افزایش معنیدار وزن خشک اندام هوایی و ریشه، سطح برگ، ارتفاع نهال، غلظت کلروفیل و قندهای محلول در شرایط شور و غیر شور گردید اما غلظت پرولین و یونهای Na و Cl در اندام هوایی و ریشه نهالهای میکوریزی کاهش نشان داد. مایهزنی Pd نتوانست تأثیر معنیداری بر درصد کلنیزاسیون AMF در ریشه بگذارد اما در ریشههای کلنیزهشده با AMF درصد کلنیزاسیون بیمارگر در کلیه سطوح شوری بهطور معنیداری کاهش یافت. در تیمار برهمکنش AMF و Pd، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، سطح برگ و ارتفاع نهالها، غلظت کلروفیل، قندهای محلول بهطور معنیداری در مقایسه با تیمار مایهزنی با Pd در کلیه سطوح کلرید سدیم افزایش نشان داد اما غلظت یونهای Na و Cl اندام هوایی و ریشه بهطور معنیداری کمتر بود. بنابراین کلنیزاسیون AMF میتواند از اثرات مخرب شوری و پوسیدگی فیتوفتورایی ریشه پسته بکاهد.
بدر السادات محمودی میمند؛ روح اله صابری ریسه؛ محمد مرادی قهدریجانی؛ حسین علایی؛ امیر حسین محمدی
چکیده
بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه (گموز) ناشی از گونههای مختلف فیتوفترا یکی از مهمترین بیماریهای پسته است که هرساله باعث از بین رفتن تعداد فراوانی از درختان بارور و غیر بارور میگردد. گرچه روشهای مختلفی برای مدیریت این بیماری پیشنهاد شده ولی کنترل زیستی بهعنوان یک روش سازگار با محیطزیست مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در این پژوهش ...
بیشتر
بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه (گموز) ناشی از گونههای مختلف فیتوفترا یکی از مهمترین بیماریهای پسته است که هرساله باعث از بین رفتن تعداد فراوانی از درختان بارور و غیر بارور میگردد. گرچه روشهای مختلفی برای مدیریت این بیماری پیشنهاد شده ولی کنترل زیستی بهعنوان یک روش سازگار با محیطزیست مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در این پژوهش تأثیر ﺿﺪﻳﺖ اﺛﺮ (آنتاگونیستی) فرمولاسیون بر پایۀ پودر تالک و سبوس گندم، پنج سویۀ باکتری Pseudomonas جداسازی شده از خاکهای منطقههای مختلف (سویههای T17-4،VUPF760 ، VUPF5، VUPF506 و CHA0) روی Phytophthora drechsleri عامل پوسیدگی طوقه و ریشۀ پسته در شرایط گلخانهای بررسی شد. سویههای VUPF760 و VUPF506 به ترتیب با 55 و 11 درصد بیشترین و کمترین تأثیر را در کاهش شدت بیماریزایی داشتند. نتیجههای حاصل از بررسی شاخصهای رشدی (ارتفاع نهال و همچنین وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه) نشاندهندۀ افزایش این شاخصها در سویۀ باکتری VUPF5 نسبت به شاهد سالم بود که بهعنوان سویۀ برتر در این پژوهش مطرح شد.
زهره هنرجو؛ ابراهیم صداقتی؛ حسین علایی؛ پژمان خدایگان
چکیده
بهمنظور ایجاد یک برنامۀ کلی کنترل و پیشگیری از آلودگی قارچی در مراحل مختلف برداشت، حملونقل و انبارداری، پودهرست یا تعیین مایکوفلور و فراوانی قارچهای گندرو (ساپروفیت) در محصولات کشاورزی مورداستفاده در جیرۀ غذایی پرندگان اهمیت دارد. بیشتر گونههای قارچ آسپرژیلوس در دمای محیط بهخوبی رشد میکنند و در بیشتر مواد غذایی، آلودگی ...
بیشتر
بهمنظور ایجاد یک برنامۀ کلی کنترل و پیشگیری از آلودگی قارچی در مراحل مختلف برداشت، حملونقل و انبارداری، پودهرست یا تعیین مایکوفلور و فراوانی قارچهای گندرو (ساپروفیت) در محصولات کشاورزی مورداستفاده در جیرۀ غذایی پرندگان اهمیت دارد. بیشتر گونههای قارچ آسپرژیلوس در دمای محیط بهخوبی رشد میکنند و در بیشتر مواد غذایی، آلودگی بالقوه به این قارچ و زهرابههای آن وجود دارد. شناسایی گونهها برای پیشگیری از آلودگی زهرابهای (توکسینی) جیرۀ غذایی ضروری است. بدین منظور 49 نمونه از جیرۀ غذایی پرمصرف پرندگان شامل شاهدانه، خرفه، ذرت، سورگوم، کتان، ذرت ایتالیایی، ارزن، گندم، دان مخلوط و سبوس برنج، پیشدان، رشد دانه و پایاندان از فروشگاههای توزیع خوراک پرندگان در استانهای یزد، لرستان، مازندران، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، خراسانرضوی، فارس و کرمان تهیه و میزان آلودگی آنها به قارچ آسپرژیلوس بررسی شد. جداسازی قارچ به روشهای کشت مستقیم و سری رقت روی محیط کشت سیبزمینی دکستروز آگار و کاغذ صافی سترون (استریل) مرطوب انجام شد. در این پژوهش، 175 جدایه از جنس آسپرژیلوس به دست آمد و گونههای Aspergillus japonicus، A. tubingensis، A. flavus، A. fumigatus، A. tamarii، A. ochraceus، A. parasiticus و A. terreus بر پایۀ ویژگیهای ریختشناسی شناسایی شد. نتایج نشان داد که قارچ آسپرژیلوس با هر سه روش مورداستفاده و از همۀ نمونهها جداسازی شد، اما روش کاغذ صافی مرطوب نتایج بسیار بهتری نسبت به دو روش دیگر داشت. گونۀ A. flavus بهعنوان گونۀ غالب شناخته شد و جیرههای غذایی گردآوریشده از نمونههای شهرستان رفسنجان بیشترین درصد آلودگی به آسپرژیلوس را داشتند.
بدر السادات محمودی میمند؛ روح اله صابری ریسه؛ محمد مرادی؛ حسین علایی؛ امیر حسین محمدی
چکیده
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون ...
بیشتر
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون متابولیتهای فرار سویۀ VUPF760 با 87/57 سبب بیشترین میزان کاهش رشد در بیمارگر شدند. در گلخانه، سویههای VUPF760 و VUPF506 بهترتیب با 75/68 و 66/16 درصد بیشترین و کمترین تأثیر را در کاهش شدت بیماریزایی داشتند. در قسمت دوم آزمایش توانایی سویههای منتخب آزمایشگاهی بهعنوان فعالکنندۀ سازوکار دفاعی گیاه پسته علیه بیماری فیتوفتورایی بررسی شد. میزان تغییرپذیری برخی ترکیبهای دفاعی گیاهی از جمله آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل در روزهای 3، 6، 12 و 24 پس از مایهزنی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که سویههای باکتری فعالیت آنزیمهای بالا و همچنین ترکیبهای فنلی را در نهالهای آلودۀ تیمارشده با عامل ناهمساز (آنتاگونیست) افزایش داد که این افزایش در روز ششم پس از مایهزنی، به بیشترین میزان خود رسید. سویههای باکتری توانایی متفاوتی در روند افزایشی آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل داشته بهطوریکه سویۀ VUPF760 بیشترین و سویۀ VUPF506 کمترین تأثیر را نشان دادند.