نازنین مستقیمی؛ سید علی اصغر فتحی؛ قدیر نوری قنبلانی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
بید آرد، Ephestia kuehniella (Zeller)، و شبپره هندی، Plodia interpunctella (Hubner)، از آفات مهم فرآوردههای انباری دراغلب کشورهای جهان میباشند. در سالهای اخیر از زنبور (Say) Habrobracon hebetor به عنوان عامل کنترل بیولوژیک لاروهای شب-پرههای آفت در انبارهای بادامزمینی و فرآوردههای بسته بندی شده غلات استفاده شده است. در تحقیق حاضر واکنش تابعی زنبور پارازیتویید ...
بیشتر
بید آرد، Ephestia kuehniella (Zeller)، و شبپره هندی، Plodia interpunctella (Hubner)، از آفات مهم فرآوردههای انباری دراغلب کشورهای جهان میباشند. در سالهای اخیر از زنبور (Say) Habrobracon hebetor به عنوان عامل کنترل بیولوژیک لاروهای شب-پرههای آفت در انبارهای بادامزمینی و فرآوردههای بسته بندی شده غلات استفاده شده است. در تحقیق حاضر واکنش تابعی زنبور پارازیتویید H. hebetor به تراکمهای مختلف لاروهای بید آرد و شبپره هندی (1، 2، 4، 8، 16 و 32 لارو به ازای هر ظرف) در شرایط آزمایشگاهی (دمای 1± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 14 ساعت روشنایی و10 ساعت تاریکی) مورد مطالعه قرارگرفت. هر کدام از تراکمهای تعریف شده لاروهای بیدآرد و شبپره هندی در 20 تکرار در اختیار یک عدد زنبور ماده تازه ظاهر شده پارازیتویید قرار گرفتند. واکنش تابعی زنبور H. hebetor به لاروهای هر دو آفت بید آرد و شبپره هندی از نوع III تعیین شد. مقدار b و زمان دستیابی زنبور H. hebetor روی لاروهای بید آرد به ترتیب h-1 0327/0 و0611/1 ساعت و روی لاروهای شبپره هندی به ترتیب h-10296/ و 045/1 ساعت محاسبه شد. مقدار b زنبور در تراکمهای مختلف لاروهای بید آرد به طور معنیداری بیشتر از مقدار b روی لاروهای شبپره هندی بود؛ درصورتیکه زمان دستیابی زنبور روی لاروهای بید آرد و شبپره هندی اختلاف معنیداری نداشت. این نتایج نشان میدهد که زنبور H. hebetor لاروهای بید آرد را در مقایسه با لاروهای شبپره هندی بیشتر مورد حمله قرار میدهد.
لاچین مختارنژاد؛ حسن رضا اعتباریان؛ محمدرضا فاضلی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
در این مطالعه مواد حامل مختلف برای فرمولاسیون پودری Pichia guilliermondii مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. سلولهای مخمر پس از تکثیر در محیط کشت ملاس با مواد افزودنی مخلوط شده و سپس به پودر تالک، کائولین، سبوس گندم و سبوس برنج اضافه شد. پایداری فرمولاسیونها در طی دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره شش ماهه، بیشترین جمعیت سلول زنده ...
بیشتر
در این مطالعه مواد حامل مختلف برای فرمولاسیون پودری Pichia guilliermondii مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. سلولهای مخمر پس از تکثیر در محیط کشت ملاس با مواد افزودنی مخلوط شده و سپس به پودر تالک، کائولین، سبوس گندم و سبوس برنج اضافه شد. پایداری فرمولاسیونها در طی دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره شش ماهه، بیشترین جمعیت سلول زنده مخمر با تعداد 1010×2/2 سلول و کمترین جمعیت سلول زنده مخمر با تعداد 107×6/7 سلول به ترتیب در فرمولاسیونهای سبوس گندم و فرمولاسیون کائولین مشاهده شد. فرمولاسیونهای نگهداری شده در دمای چهار درجه سانتیگراد در مقایسه با فرمولاسیونهای نگهداری شده در 24 درجه سانتیگراد از نظر زندهمانی (Shelf-life) ماندگارتر بود. در بررسی اثر فرمولاسیون در کنترل بیماری کپک آبی سیب در شرایط انبار نتایج رضایت بخشی حاصل شد. اگر چه بین سلولهای تازه مخمر و فرمولاسیونهای مخمر در میزان کنترل بیماری اختلاف معنیداری وجود داشت با این وجود فرمولاسیونها از نظر کاهش مساحت لکه از سطح بالای کنترل کنندگی برخوردار بودند. استفاده از فرمولاسیون سبوس برنج بیشترین کاهش را در مساحت لکه ایجاد شده توسط بیمارگر موجب گردید. بین فرمولاسیون پودر تالک و سبوس گندم از نظر کاهش مساحت لکه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. این دو فرمولاسیون از نظر سطح کنترلکنندگی نسبت به فرمولاسیون کائولین در سطح بالاتر و نسبت به فرمولاسیون سبوس برنج در سطح پائین تر قرار گرفت.
شلاله مصلحی؛ غلامرضا نیکنام؛ سعید اهری زاد
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
واکنش چهار رقم گوجهفرنگی مزرعهای شامل Super Strain B، Super Chief، Mobil و Royal و دو رقم گلخانهای Polaris و ES 1002 F1در برابر گونه Meloidogyne javanica مورد بررسی قرار گرفت. گیاهچههای گوجهفرنگی در مرحله پنج الی شش برگی، با دو غلظت 1000 و 2000 تخم و لارو نماتد به ازای هر کیلوگرم خاک گلدان، مایهزنی و تیمارهای شاهد نیز تنها آب دریافت کردند. آزمایش بر پایه ...
بیشتر
واکنش چهار رقم گوجهفرنگی مزرعهای شامل Super Strain B، Super Chief، Mobil و Royal و دو رقم گلخانهای Polaris و ES 1002 F1در برابر گونه Meloidogyne javanica مورد بررسی قرار گرفت. گیاهچههای گوجهفرنگی در مرحله پنج الی شش برگی، با دو غلظت 1000 و 2000 تخم و لارو نماتد به ازای هر کیلوگرم خاک گلدان، مایهزنی و تیمارهای شاهد نیز تنها آب دریافت کردند. آزمایش بر پایه طرح کاملاً تصادفی و با ده تکرار انجام گرفت. شصت روز پس از مایهزنی، برخی صفات رشدی گیاه و صفات مربوط به تولیدمثل نماتد، اندازهگیری و جمعیت نهایی، فاکتور تولیدمثلی، شاخصهای گره و کیسه تخم ارزیابی شدند. نتایج نهایی نشان داد که تمام ارقام مزرعهای نسبت به نماتد گره ریشه حساس بودند، با این وجود، رقم مزرعهای Super Chief بالاترین آلودگی را داشت. رقم گلخانهای Polaris به عنوان رقم نسبتاً متحمل و رقم گلخانهای ES 1002 F1 نیز که نسبت به سایر ارقام، آلودگی کمتری داشت به عنوان رقم نسبتاً مقاوم ارزیابی گردید.
شهرزاد توکل باخدا؛ سید محسن تقوی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
از اواخر فروردین سال 1385 تا شهریور سال 1386 باغات میوه مناطق مختلف شیراز مورد بازدید قرار گرفتند و از درختان سیب، به و گلابی دارای علایم سوختگی آتشی نمونهبرداری شد. تعداد چهل وهفت جدایه باکتری با استفاده از محیطکشتهای آگار غذایی از بافتهای آلوده جدا و براساس آزمونهای استاندارد باکتریشناسی بهعنوان
Erwinia amylovora تشخیص داده شدند. ...
بیشتر
از اواخر فروردین سال 1385 تا شهریور سال 1386 باغات میوه مناطق مختلف شیراز مورد بازدید قرار گرفتند و از درختان سیب، به و گلابی دارای علایم سوختگی آتشی نمونهبرداری شد. تعداد چهل وهفت جدایه باکتری با استفاده از محیطکشتهای آگار غذایی از بافتهای آلوده جدا و براساس آزمونهای استاندارد باکتریشناسی بهعنوان
Erwinia amylovora تشخیص داده شدند. جدایهها از نظر خصوصیات فنوتیپی، بیماریزایی، اندازه قطعات DNA تکثیر شده در حضور آغازگر اختصاصی A/B در واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) و تنوع نقوش حاصل از محصولات واکنش rep-PCR با سه آغازگر REP، ERIC و BOX مورد مقایسه قرار گرفتند. کلیه جدایهها گرم منفی، اکسیداز منفی، کاتالاز مثبت و بیهوازی اختیاری بودند. روی محیط کشت آگار غذایی پرگنههای براق، گرد، محدب و کرم رنگ و روی محیط CCT پرگنههای آبی کمرنگ، براق با حاشیه مشخص ایجاد کردند. جدایهها قادر به ایجاد واکنش فوق حساسیت در توتون، تولید لوان، ذوب ژلاتین، تولید استوئین و تولید مواد احیاءکننده از ساکاروز بودند ولی هیچیک از جدایهها قادر به تولید رنگدانه فلورسنت روی محیطکشت YDC، هیدرولیز توئین، هیدرولیز ژلاتین، تولید لستیناز، رشد در 39 درجه سلسیوس و تولید اورهآز نبودند. اکثر جدایهها در آزمون تصاعد گاز از گلوکز واکنش مثبت نشان دادند. در مایهزنی روی نهالهای سیب، به و گلابی علایم خشکیدگی در برگها و سرعصایی شدن دمبرگها پس از سه هفته ایجاد شد و در مایهزنی میوههای نارس گلابی لکههای قهوهای تا سیاه در اطراف ناحیه مایهزنی شده ایجاد گردید. در آزمون PCR، تمام جدایهها که بر اساس آزمونهای باکتریشناسی و بیماریزایی بهعنوان
E. amylovora تشخیص داده شده بودند با جفت آغازگر اختصاصی A/B قطعه قابل انتظار 1000 جفت بازی را تولید کردند.در واکنش rep-PCR یازده جدایه نماینده که بر اساس آزمونهای باکتریشناسی، بیماریزایی و واکنش زنجیرهای پلیمراز بهعنوان E. amylovora تشخیص داده شده بودند قطعات متفاوتی از لحاظ اندازه تولید کردند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری دادهها نشاندهنده همگن بودن جدایههای این باکتری از میزبانهای مختلف میباشد.
ثمین السادات حسینی فرهنگی؛ استفان وینتر؛ غلامحسین مصاحبی؛ مینا کوهی حبیبی؛ نورالدین هابیلی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
ویروس رگهای توتون (Tobacco streak virus) متعلق به جنس ایلارویروس (Ilarvirus) بوده و به طیف وسیعی از گیاهان از جمله آفتابگردان (Helianthus annus) که یکی از گیاهان دانه روغنی مهم در بسیاری از کشورها میباشد خسارت وارد میکند. در این تحقیق در سال 2008 دو جدایه آفتابگردان و یک جدایه باقلا به ترتیب جدا شده از مزارع ایران، هند و سودان، جمعآوری شد و برخی از خصوصیات ...
بیشتر
ویروس رگهای توتون (Tobacco streak virus) متعلق به جنس ایلارویروس (Ilarvirus) بوده و به طیف وسیعی از گیاهان از جمله آفتابگردان (Helianthus annus) که یکی از گیاهان دانه روغنی مهم در بسیاری از کشورها میباشد خسارت وارد میکند. در این تحقیق در سال 2008 دو جدایه آفتابگردان و یک جدایه باقلا به ترتیب جدا شده از مزارع ایران، هند و سودان، جمعآوری شد و برخی از خصوصیات مولکولی و بیولوژیکی آنها مورد مقایسه قرار گرفت. وزن مولکولی پروتئین پوششی سه جدایه با استفاده از روش SDS-PAGE، 9/30 کیلودالتون تعیین شد. آزمون وسترن بلات این نتایج را تأیید کرد. در شرایط آزمایشگاهی ویروس قادر به آلوده سازی در برخی گیاهان بود. دامنه میزبانی و میزان علایم ایجاد شده توسط این سه جدایه متفاوت بود. با استفاده از آزمون TAS-ELISA و آنتیبادی مونوکلونال TSV (AP-696 DSMZ) هیچ تنوع سرولوژیکی مشاهده نشد. برای هر جدایه یک قطعه 747 نوکلئوتیدی با پرایمر اختصاصی ناحیه CP تکثیر شد. آنالیز توالی نوکلئوتیدی و اسید آمینه پروتئین پوششی این جدایهها نشان داد که جدایه ایرانی و جدایه سودانی با هم در یک گروه قرار میگیرند و جدایه هندی با حدود 91% تشابه در گروه جداگانهای قرار میگیرد.
ملیحه لطیفی؛ پروانه آزمایش فرد؛ عزیز خرازی پاکدل؛ علیرضا صبوری؛ حسین اللهیاری
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
کنه Tetranychus turkestani گونهای پلیفاژ و آفت مهم بسیاری از محصولات زراعی است. طی آزمایشی توانایی تولید مثل این کنه، مدت زمان نشو و نما (تخم، مراحل رشدی پیش از بلوغ، کنههای بالغ)، مرگ و میر مراحل پیش از بلوغ و نرخ تولید مثل آن روی لوبیا (Kidney bean) در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 و دوره روشنایی 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی، در آزمایشگاه ...
بیشتر
کنه Tetranychus turkestani گونهای پلیفاژ و آفت مهم بسیاری از محصولات زراعی است. طی آزمایشی توانایی تولید مثل این کنه، مدت زمان نشو و نما (تخم، مراحل رشدی پیش از بلوغ، کنههای بالغ)، مرگ و میر مراحل پیش از بلوغ و نرخ تولید مثل آن روی لوبیا (Kidney bean) در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 و دوره روشنایی 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی، در آزمایشگاه مطالعه شد. طول عمر کنه-های ماده بالغ و مدت زمان نشو و نمای مراحل نابالغ (از تخم تا زمان ظهور کنههای بالغ) در دمای 30 درجه سلسیوس کمتر از دو دمای دیگر بود (74/6 و 8/5 روز به ترتیب در دمای C°30) که با افزایش دما کاهش مییابند. بیشترین مرگ و میر در دمای 30 درجه سلسیوس و مربوط به مرحله استراحت اول (32/5%) و بیشترین تعداد تخم تولید شده به ازای هر فرد ماده مربوط به دمای 20 درجه سلسیوس بود (9/131). نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) به ترتیب 18/0، 29/0 و 36/0 روز در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس بود. بیشترین مقدار نرخ خالص تولید مثل (R0) (27/78) مربوط به دمای 25 درجه سلسیوس بود. طول مدت زمان یک نسل در دمای 20 درجه سلسیوس 99/23 روز، در دمای 25 درجه سلسیوس 96/14 روز و در دمای 30 درجه سلسیوس 33/9 روز بود.
هاله خداوردی؛ احد صحرا گرد؛ مسعود امیر معافی؛ جعفر محقق نیشابوری
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
Spodoptera littoralis (Boisd.) (Lepidoptera: Noctuidae) از آفات مهم گیاهان زراعی مانند پنبه، شبدر، یونجه، چغندر قند و سبزیجات به شمار میرود و لاروهای آن از 40 خانواده از گیاهان مهم اغلب اقتصادی تغذیه میکنند. جدول زندگی برگخوار مصری پنبه S. littoralis روی غذای مصنوعی در دمای 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و طول روشنایی 16 و تاریکی 8 ساعت مطالعه شد. دادههای ...
بیشتر
Spodoptera littoralis (Boisd.) (Lepidoptera: Noctuidae) از آفات مهم گیاهان زراعی مانند پنبه، شبدر، یونجه، چغندر قند و سبزیجات به شمار میرود و لاروهای آن از 40 خانواده از گیاهان مهم اغلب اقتصادی تغذیه میکنند. جدول زندگی برگخوار مصری پنبه S. littoralis روی غذای مصنوعی در دمای 2±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و طول روشنایی 16 و تاریکی 8 ساعت مطالعه شد. دادههای به دست آمده بر اساس جدول زندگی دو جنسی (نر و ماده)، مراحل رشدی- سنی و با در نظر گرفتن تغییرات رشدی افراد و جنسیت آنها تجزیه و تحلیل شدند. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (?)، نرخ خالص تولیدمثل (R0)، نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) و متوسط مدت زمان یک نسل (T) برای S. littoralis پرورش یافته روی غذای مصنوعی به ترتیب 1145/0 روز1-، 1145/1 روز1-، 26/80 نتاج ماده، 4/190 تخم ماده و 44/40 روز به دست آمد. میانگین تخمریزی S. littoralis 25/55±76/276 تخم به ازای هر ماده برآورد شد. نرخ ذاتی تولد (b) نرخ ذاتی مرگ (d) برای پروانه S. littoralis به ترتیب 1219/0 و 0074/0 محاسبه شد. پارامترهای جدول زندگی بدست آمده در این پژوهش نشان داد که جیره مصنوعی به کار رفته در این بررسی برای پرورش این آفت در شرایط آزمایشگاهی مناسب است.
مونا خوانساری عتیق؛ محمد جوان نیکخواه؛ اکبر خداپرست؛ ماریه ببری؛ کیوان غضنفری
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
قارچ Glomerella cingulataعامل بیماری آنتراکنوز درختان مرکبات در شمال و جنوب ایران است. 67 جدایه تک اسپور شده به دست آمده از درختان مرکبات استان مازندران برای این بررسی استفاده شد. تشخیص هموتال و هتروتال بودن قارچ در این آزمایش روی محیط اختصاصی YPSS انجام شد. برای تشخیص هموتال بودن، ابتدا جدایهها به تنهایی روی این محیط کشت شدند و در نور متناوب ...
بیشتر
قارچ Glomerella cingulataعامل بیماری آنتراکنوز درختان مرکبات در شمال و جنوب ایران است. 67 جدایه تک اسپور شده به دست آمده از درختان مرکبات استان مازندران برای این بررسی استفاده شد. تشخیص هموتال و هتروتال بودن قارچ در این آزمایش روی محیط اختصاصی YPSS انجام شد. برای تشخیص هموتال بودن، ابتدا جدایهها به تنهایی روی این محیط کشت شدند و در نور متناوب و دمای ?C21 به مدت 21-15 روز قرار گرفتند. ارزیابیها نشان دادند که 8/8% جدایهها در کشت منفرد تولید پریتسیوم کردند و هموتال میباشند و سایر جدایهها در کشتهای منفرد تولید پریتسیوم نکردند. در تلاقی بین جدایهها تحت شرایط فوق، تنها برای 12 تلاقی پریتسیوم بارور تولید گردید و 25% از جدایهها به عنوان هتروتال تشخیص داده شدند. پریتسیومهای حاصل گرد با گردن دراز و دیواره صاف بودند. آسکها به صورت مجتمع داخل پریتسیومها قرار گرفته و هر آسک دارای هشت آسکوسپور تک سلولی بود. از بین 67?جدایه 41 جدایه برای شناسایی گروههای سازگاری رویشی مورد آزمایش قرار گرفتند. جدایهها برای به دست آمدن جهش یافتگان nit روی محیط واجد کلرات پنج درصد کشت شدند. تشخیص فنوتیپ جهش یافتگان nit به کمک محیط های افتراقی واجد نیتروژن انجام شد. سه جهش یافته nit 1، nit 3و nit M به ترتیب با فراوانی 66%، 56% و53% شناسایی شدند. برای گروهبندی جدایهها، تلاقی جهش یافتگان nit جدایههای مختلف روی محیط MM انجام شد که ابتدا تلاقیهای درون جدایهای انجام شد تا جدایههای HSI حذف شوند که دو جدایه خود ناسازگار بودند. در آزمایشهای سازگاری رویشی تمامی کشتها و تلاقیها در دمای ?C25 و در تاریکی قرار گرفتند. در تلاقی جهش یافتگان nit جدایههای مختلف، به جز سه تلاقی از کل، سایر تلاقیها نتوانستند هتروکاریون تشکیل دهند. با بررسیها دو گروه دو عضوی به دست آمد ولی سایر جدایهها نتوانستند در تلاقیهای بین جدایهای هتروکاریون تشکیل دهند، اما با این حال نامگذاری شدند. جدایههایی که در آزمایش باروری جنسی توانایی تشکیل پریتسیوم را داشتند (هموتال و هتروتال) با جدایههایی که در بررسی گروههای سازگاری رویشی تشکیل هتروکاریون دادند، متفاوت بودند. در این آزمایش اکثر جدایهها نتوانستند در تلاقیهای بین جدایهای هتروکاریون تشکیل دهند و به صورت تک عضوی باقی ماندند که بیانگر تنوع در بین جدایهها میباشد. عامل ایجاد تنوع را میتوان وجود چرخه جنسی و جهش دانست که در این تحقیق وجود باروری جنسی اثبات شد.
مهدی ضیاءالدینی؛ سیدحسین گلدانساز؛ احمد عاشوری؛ علی رضا قاسم پور
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
رفتار تولیدمثلی در بیشتر شبپرهها در یک دوره زمانی خاص از شبانهروز انجام میشود و در برخی از گونهها این رفتارها نظیر رفتار فراخوانی، اختصاصی هستند. داشتن اطلاعات در زمینهی رفتارهای تولیدمثلی پیشنیاز مطالعات اکولوژی شیمیایی میباشد. در این تحقیق، برخی از خصوصیات زیستی و رفتار فراخوانی حشرات کامل کرم گلوگاه انار Ectomyelois ceratoniae ...
بیشتر
رفتار تولیدمثلی در بیشتر شبپرهها در یک دوره زمانی خاص از شبانهروز انجام میشود و در برخی از گونهها این رفتارها نظیر رفتار فراخوانی، اختصاصی هستند. داشتن اطلاعات در زمینهی رفتارهای تولیدمثلی پیشنیاز مطالعات اکولوژی شیمیایی میباشد. در این تحقیق، برخی از خصوصیات زیستی و رفتار فراخوانی حشرات کامل کرم گلوگاه انار Ectomyelois ceratoniae (Zeller), (Lep.: Pyralidae) برای سه جمعیت ساوه، کرمان و ارسنجان، در شرایط آزمایشگاهی (شرایط دمایی 1±29 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 10±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی)، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که، میانگین طول دوره رشد و نمو جنینی در سه جمعیت، به ترتیب، 7/3، 19/3 و 6/3 روز و طول دوره رشد و نمو از تخم تا خروج حشرات کامل از مرحلهی شفیرگی، برای جنس ماده جمعیتهای ساوه، کرمان و ارسنجان، به ترتیب، 39، 4/40 و 3/41 روز و برای جنس نر، 4/37 ، 5/38 و 2/40 روز بود. روند خروج حشرات کامل از شفیره، از آخرین ساعت مرحله روشنایی آغاز میشد و در اولین ساعت تاریکی، به اوج خود میرسید. نتایج رفتار فراخوانی حشرات ماده باکره در هر سه جمعیت، نشان داد که این حشرات از اولین شب ظهور، شروع به فراخوانی میکنند. درصد فراخوانی حشرات ماده صرفنظر از نوع جمعیت، در روزهای سوم و چهارم به اوج خود رسید و حداکثر فراخوانی، در آخرین ساعت تاریکی مشاهده شد. مدت زمان فراخوانی، در بین سه جمعیت، تفاوت معنیداری نداشت، اما زمان شروع، اتمام و تعداد دورههای فراخوانی (بوت) در جمعیت ارسنجان نسبت به دو جمعیت کرمان و ساوه، تفاوت معنیداری داشت. بهطور کلی، در کرم گلوگاه انار، مدت زمان رشد و نمو برای دو جنس نر و ماده متفاوت، بلوغ جنسی کوتاه، و وجود تفاوت در صفات مرتبط با رفتار فراخوانی و ویژگیهای زیستی، در جمعیتهای جغرافیایی آن، با وجود یکسان بودن شرایط محیطی پرورش، و انجام آزمایشها در شرایط مشابه، دارای پایه و اساس ژنتیکی و بر اثر انتخاب طبیعی بوده و از نسلی به نسل دیگر نیز منتقل میشوند. این تفاوتها، بیانگر محدودیت جریان ژنی، بین این جمعیتهای کرم گلوگاه انار میباشد.
فاطمه حسینی نوه؛ علی اصغر پورمیرزا؛ محمد حسن صفرعلیزاده
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
میزان حساسیت مراحل مختلف زیستی سفیدبالک گلخانه و حشره کامل شته سبز هلو در برابر حشرهکش پیریمیکارب با نام تجاری پریمور و روغن سیتووت به تنهایی و مخلوط با یکدیگر در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. روش زیستسنجی مورد استفاده برای حشرات کامل سفیدبالک گلخانه روش لولههای شیشهای (Glass vials) برای مراحل نابالغ (تخم، پورگی و شفیرگی) ...
بیشتر
میزان حساسیت مراحل مختلف زیستی سفیدبالک گلخانه و حشره کامل شته سبز هلو در برابر حشرهکش پیریمیکارب با نام تجاری پریمور و روغن سیتووت به تنهایی و مخلوط با یکدیگر در شرایط گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. روش زیستسنجی مورد استفاده برای حشرات کامل سفیدبالک گلخانه روش لولههای شیشهای (Glass vials) برای مراحل نابالغ (تخم، پورگی و شفیرگی) روش غوطهورسازی برگ (Leaf dipping) بود و برای شته سبز هلو از روش محلول پاشی (Spraying) استفاده گردید. در مورد سفیدبالک گلخانه 50LC پیریمیکارب برای حشره کامل 08/0، برای مرحله تخم 55/2 و برای مراحل پورگی و شفیرگی 98/0 گرم بر لیتر تعیین گردید. همچنین 50LC روغن برای حشره کامل 58/2، برای مرحله تخم 31/1 و برای مراحل پورگی و شفیرگی 25/0 میلیلیتر بر لیتر تعیین شد. در مورد شته سبز هلو مقدار 50LC پیریمیکارب برای حشرات کامل 04/0 گرم بر لیتر و برای روغن سیتووت 14/0 میلیلیتر بر لیتر برآورد گردید. برای بررسی اثر مخلوط پیریمیکارب و روغن سیتووت، 25LC هر کدام به تنهایی تعیین و با هم مخلوط گردید. مرگ و میر ناشی از مخلوط این دو ترکیب برای حشره کامل، تخم و مراحل پورگی و شفیرگی سفیدبالک گلخانه به ترتیب 18/65، 55/65 و 85/66 درصد تعیین گردید. این مقدار برای حشره کامل شته سبز هلو 92/68 درصد برآورد شد. مرگ و میر ناشی از اختلاط روغن سیتووت با پیریمیکارب بیشتر از درصد تلفات ناشی از 50LC این حشرهکش به تنهایی میباشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که روغن سیتووت روی پیریمیکارب خاصیت سینرژیستی دارد. با توجه به ارزان بودن روغن سیتووت نسبت به پیریمیکارب، سازگاری بیشتر با محیط زیست و همچنین اثر سینرژیستی آن بر پیریمیکارب، استفاده از مخلوط 339/0 میلیلیتر بر لیتر روغن سیتووت و 372/0 گرم بر لیتر پیریمیکارب، برای کنترل همزمان آفات مذکور در گلخانه قابل توصیه میباشد.
اکرم بخشی؛ حسن رضا اعتباریان؛ حشمت اله امینیان؛ محسن ابراهیمی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
پوسیدگی ذغالی با عامل Macrophomina phaseolina یکی از بیماریهای مهم اقتصادی میباشد که سبب کاهش عملکرد در گیاهان زراعی و باغی میشود. تعداد 33 جدایه از قارچ M. phaseolina بدست آمده از میزبانهای متفاوت مانند سویا، خربزه، لوبیا، نخود، کاج، کوکبکوهی، کیوی، پنبه و کنجد جمعآوری شدند. شدت بیماریزایی جدایهها روی بذور خربزه در شرایط آزمایشگاه ارزیابی ...
بیشتر
پوسیدگی ذغالی با عامل Macrophomina phaseolina یکی از بیماریهای مهم اقتصادی میباشد که سبب کاهش عملکرد در گیاهان زراعی و باغی میشود. تعداد 33 جدایه از قارچ M. phaseolina بدست آمده از میزبانهای متفاوت مانند سویا، خربزه، لوبیا، نخود، کاج، کوکبکوهی، کیوی، پنبه و کنجد جمعآوری شدند. شدت بیماریزایی جدایهها روی بذور خربزه در شرایط آزمایشگاه ارزیابی شد. جهت بررسی تنوع ژنتیکی جدایهها از نشانگرهای مولکولی RAPD و PCR-RFLP استفاده شد. تکثیر نواحی ITS با استفاده از آغازگرهای ITS5 و LR5 تنها یک قطعه DNA 1600 جفت بازی را تولید کرد. نتایج نشان داد که با کاربرد نشانگرهای RAPD تنوع ژنتیکی بین جدایهها وجود دارد. دادههای RAPD بر اساس پنج آغازگر تصادفی در 16 جدایه، درجه بالایی از چندشکلی را در جدایههای مختلف نشان دادند. دندروگرام به روش UPGMA که با دادههای RAPD رسم شد، نه گروه در سطح شباهت 70 درصد ایجاد کرد. جدایههای که از مناطق مشابه بودند تمایل به گروههای نزدیک را داشته که نشان دادند که از نظر ژنتیکی به هم مرتبطاند.
سید عبداله هاشمی باباحیدری؛ سید اکبر خداپرست؛ ضیاء الدین بنی هاشمی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
به منظور بررسی منبع اولیه آلوده کننده، تولید آپوتسیوم و نحوه زمستانگذرانی قارچ Monilinia laxa، عامل اصلی پوسیدگی قهوهای گیلاس در استان گیلان این پژوهش در سالهای 85-1384 انجام شد. تشکیل یا عدم تشکیل شکل جنسی قارچ عامل بیماری در شرایط طبیعی باغ، آزمایشگاه و کرتهای آزمایشی در مزرعه بررسی گردید. میوههای گیلاس مومیایی شده و استروماییشده ...
بیشتر
به منظور بررسی منبع اولیه آلوده کننده، تولید آپوتسیوم و نحوه زمستانگذرانی قارچ Monilinia laxa، عامل اصلی پوسیدگی قهوهای گیلاس در استان گیلان این پژوهش در سالهای 85-1384 انجام شد. تشکیل یا عدم تشکیل شکل جنسی قارچ عامل بیماری در شرایط طبیعی باغ، آزمایشگاه و کرتهای آزمایشی در مزرعه بررسی گردید. میوههای گیلاس مومیایی شده و استروماییشده در شرایط طبیعی باغ، کرتهای آزمایشی و شرایط آزمایشگاهی آپوتسیوم تولید نکردند ولی پس از زمستانگذرانی میوههای مومیایی شده باقیمانده روی درخت، در سطح خود تولید اسپورودوکیومهای فراوان نمودند و کنیدیومهای حاصل از آن نیز دارای قدرت جوانهزنی بودند. گیلاسهای مومیایی شده در سطح باغ پوسیده شده و در فصل زراعی بعد فقط هسته آنها باقی ماند و هیچگونه اسپورودوکیوم و آپوتسیوم در سطح آنها تشکیل نگردید. در بررسی سرشاخهها و شانکرها، طی بهار و ماههای اسفند 1384 و فروردین 1385 تولید کنیدیوم مشاهده نگردید. قارچ Monilinia laxa تنها در یک مورد از روی سرشاخه هلو در شرایط طبیعی و یک مورد از روی جوانه گیلاس در شرایط آزمایشگاهی به دست آمد، بنابراین به نظر میرسد فرم غیرجنسی تشکیل شده روی میوههای مومیایی باقیمانده روی درخت از سال قبل، عامل اصلی زمستانگذرانی و انتشار این بیمارگر باشد. اگرچه امکان زمستانگذرانی قارچ در شانکر سرشاخهها منتفی نیست.
فائزه باقری؛ وحید وحید حسینی نوه؛ خلیل طالبی جهرمی؛ مهدیه بیغم
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
سن سبز پسته،Fieber Acrosternum heegeri، یکی آفات مهم و کلیدی پسته در ایران میباشد. این آفت با تغذیه از میوه پسته و انتقال قارچ عامل بیماری ماسو Nematospora coryli (Peglion) هرساله خسارت قابل توجهی به محصول پسته وارد میکند. از آنجا که انجام هرگونه اقدام مدیریتی برای کنترل هرگونه آفتی مستلزم داشتن شناخت از ویژگیهای زیستی و پارامترهای جدول زندگی آن آفت ...
بیشتر
سن سبز پسته،Fieber Acrosternum heegeri، یکی آفات مهم و کلیدی پسته در ایران میباشد. این آفت با تغذیه از میوه پسته و انتقال قارچ عامل بیماری ماسو Nematospora coryli (Peglion) هرساله خسارت قابل توجهی به محصول پسته وارد میکند. از آنجا که انجام هرگونه اقدام مدیریتی برای کنترل هرگونه آفتی مستلزم داشتن شناخت از ویژگیهای زیستی و پارامترهای جدول زندگی آن آفت است، برای بررسی این ویژگیها جمعیتی از این حشره از باغات پسته شهرستان رفسنجان جمعآوری شد و در آزمایشگاه بررسی گردید. پرورش حشرات در شرایط دمایی 1±25 درجه سانتیگراد، رطوبت 10±55 درصد و دوره نوری 16:8 (تاریکی: روشنایی) روی مغز تازه پسته انجام گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که طول دوره جنینی و هر یک از مراحل پورگی یک و دو به ترتیب 51/0±05/11، 03/0±91/3 و 06/0±091/4 روز بود. طول دوره مراحل پورگی سه، چهار، پنج و طول عمر حشره کامل ماده به ترتیب 21/0±57/5، 17/0±08/5، 15/0±21/8 و 43/3±02/47 روز و طول دوره مراحل پورگی سه، چهار، پنج و طول عمر حشره کامل نر نیز به ترتیب 23/0±03/4، 23/0±03/5، 23/0±16/8 و 12/5±77/31 روز بدست آمد. آزمون t نشان داد که بین طول دوره پورههای سن سوم حشرات نر و ماده (01/0p
نرگس معماری زاده؛ محمد قدمیاری؛ رضا حسن ساجدی؛ جلال جلالی سندی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
در این تحقیق سمیت تدخینی اسانس روغنی رزماری روی جمعیتهای مقاوم و حساس به آبامکتین کنه دو لکهای Tetranychus urticae Koch در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سمیت تدخینی اسانس رزماری روی جمعیت حساس 06/3 برابر جمعیت مقاوم است. بنابراین مقاومت تقاطعی کمی بین آبامکتین و بخار اسانس رزماری در جمعیت مقاوم وجود دارد. همچنین در ...
بیشتر
در این تحقیق سمیت تدخینی اسانس روغنی رزماری روی جمعیتهای مقاوم و حساس به آبامکتین کنه دو لکهای Tetranychus urticae Koch در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سمیت تدخینی اسانس رزماری روی جمعیت حساس 06/3 برابر جمعیت مقاوم است. بنابراین مقاومت تقاطعی کمی بین آبامکتین و بخار اسانس رزماری در جمعیت مقاوم وجود دارد. همچنین در این تحقیق اثرات LC50 اسانس رزماری روی آنزیم-های سمزدا در دوره های تیمار 24 و 48 ساعت روی هر دو جمعیت مورد بررسی قرار گرفت. اندازهگیری فعالیت استراز نشان داد که فعالیت آنزیم جمعیت مقاوم در دوره تیمار 24 ساعت کاهش نیافت اما در دوره تیمار 48 ساعت در مقایسه با دوره تیمار 24 ساعت و گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت. در مورد جمعیت حساس، میزان فعالیت این آنزیم در تیمار 24 ساعت نسبت به شاهد کاهش معنیدار و این میزان در تیمار 48 ساعت در مقایسه با تیمار 24 ساعت به طور معنیداری افزایش نشان داد. نتایج تجزیه واریانس دادههای مربوط به فعالیت آنزیمهای گلوتاتیون اس- ترنسفراز نشان داد که فعالیت این آنزیمها تحت تأثیر تیمار 24 و 48 ساعتی اسانس رزماری قرار نمیگیرد. در مورد میزان مونواکسیژنازهای جمعیتهای حساس، بین تیمارها و شاهد اختلاف معنیداری مشاهده نشد، در حالیکه میزان این آنزیم در جمعیت مقاوم، با گذشت زمان به طور معنیداری کاهش یافته است.
الهام محمدیان؛ محمد جوان نیکخواه؛ سید محمود اخوت؛ کیوان غضنفری
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
به منظور بررسی وضعیت باروری جنسی و تیپ آمیزشی گونههای Gibberella moniliformis و G. intermedia، عوامل پوسیدگی طوقه یا باکانه برنج و پوسیدگی خوشه و ساقه ذرت از گونه مرکب G. fujikuroi به کمک واکنش زنجیرهای پلیمراز، از 128 جدایه تک اسپور بدست آمده از مزارع برنج استانهای گیلان و مازندران و مزارع ذرت استانهای مختلف ایران شامل 16 جدایه G. moniliformis از برنج و 54 جدایه ...
بیشتر
به منظور بررسی وضعیت باروری جنسی و تیپ آمیزشی گونههای Gibberella moniliformis و G. intermedia، عوامل پوسیدگی طوقه یا باکانه برنج و پوسیدگی خوشه و ساقه ذرت از گونه مرکب G. fujikuroi به کمک واکنش زنجیرهای پلیمراز، از 128 جدایه تک اسپور بدست آمده از مزارع برنج استانهای گیلان و مازندران و مزارع ذرت استانهای مختلف ایران شامل 16 جدایه G. moniliformis از برنج و 54 جدایه از ذرت، 28 جدایه G. intermedia از برنج و 30 جدایه از ذرت استفاده شد. از بین این جدایهها 30 جدایه G. intermedia از ذرت، 12 جدایه از برنج و پنج جدایه G. moniliformis از برنج در مطالعه وضعیت باروری جنسی به کمک جدایههای آزمایشگر استاندارد روی محیط غذایی هویج آگار استفاده گردید. جهت تعیین تیپ آمیزشی و وضعیت باروری جدایهها از روش multiplex PCR و دو جفت آغازگر اختصاصی به نامهای GFmat1a،GFmat1b و Gfmat2c، Gfmat2d استفاده شد و وجود و فراوانی هریک از ایدیومورفهای تیپ آمیزشی در تمام جدایهها ردیابی و تعیین گردید. از مجموع 68 جدایه G. moniliformis از برنج و ذرت، 47 جدایه (69 درصد) متعلق به MAT-1 و 21 جدایه (31 درصد) متعلق به MAT-2 بودند. از مجموع 53 جدایه G. intermedia از برنج و ذرت، 33 جدایه (62 درصد) متعلق به تیپ آمیزشی MAT-1 و 20 جدایه (38 درصد) متعلق به تیپ آمیزشی MAT-2 بودند. از 42 جدایه G. intermedia حاصل از برنج و ذرت که در تلاقی با جدایه های استاندارد استفاده گردیدند، 26 جدایه (62 درصد) دارای تیپ آمیزشی MAT-1 و 16 جدایه (38 درصد) دارای تیپ آمیزشی MAT-2 بودند. نتایج حاصل از تلاقی جدایههای مورد مطالعه با جدایههای استاندارد با نتایج حاصل از واکنش زنجیرهای پلیمراز مشابه بود. همچنین جدایههای مزرعهای دارای تیپ آمیزشی مخالف (سازگار) با یکدیگر تلاقی داده شدند و پریتسیومی مشاهده نشد که نشاندهنده نربارور بودن جدایهها میباشد. برای بروز نوترکیبی جنسی و تنوع ژنتیکی درون یک جمعیت وجود هر دو آلل از تیپهای آمیزشی مختلف با فراوانی مناسب و اینکه حداقل یکی از دو والد ماده بارور یا هرمافرودیت باشد، ضروری می باشد. در این تحقیق، هر دو تیپ آمیزشی در جمعیت هر دو گونه قارچ شناسایی شدند که البته فراوانی تیپ آمیزشی MAT-1 نسبتا بیشتر بود ولی با توجه به کم بودن افراد ماده بارور در جمعیت، بروز تنوع ژنتیکی در جمعیت قارچهای G. moniliformis و G. intermedia بدست آمده از برنج و ذرت میتواند از طریق مکانیسمهای دیگر تغییرپذیری باشد.
رویا فرهادی؛ حسین اللهیاری؛ پروانه آزمایش فرد؛ سمیه فتاح الحسینی؛ سمیرا حیدری
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
کفشدوزکها با فعالیت شکارگری خود نقش مهمی در کنترل طبیعی شتهها دارند. کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze گونهای با پراکنش جهانی است که در ایران نیز به وفور یافت میشود. یکی از معیارهایی که در بررسی کارایی شکارگران مورد استفاده قرار میگیرد، واکنش آنها به تغییر تراکم میزبان (واکنش تابعی) است. واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده این کفشدوزک در ...
بیشتر
کفشدوزکها با فعالیت شکارگری خود نقش مهمی در کنترل طبیعی شتهها دارند. کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze گونهای با پراکنش جهانی است که در ایران نیز به وفور یافت میشود. یکی از معیارهایی که در بررسی کارایی شکارگران مورد استفاده قرار میگیرد، واکنش آنها به تغییر تراکم میزبان (واکنش تابعی) است. واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده این کفشدوزک در شرایط آزمایشگاهی (دما C?1± 23، رطوبت %10±70 و دوره نوری 16:8 L:D) روی شته سیاه باقلا مورد بررسی قرار گرفت. برای گرفتن نتایج دقیقتر از شتههای همسن استفاده شد. آزمایش درون پتری و روی برگ باقلا به مدت 24 ساعت و در 15 تا 20 تکرار انجام شد. بعد از 24 ساعت تعداد شتههای خورده شده شمارش شد. نتایج نشان داد که واکنش تابعی حشرات کامل نر و ماده کفشدوزک H. variegata نسبت به تراکمهای مختلف شته سیاه باقلا (حشرات کامل نر تراکمهای 2، 4، 8، 16، 32، 45، 60 و حشرات کامل ماده تراکمهای 2، 4، 8، 16، 40، 60، 80، 100) از نوع دوم میباشد. برای تعیین پارامترهای قدرت جستجو (a) و زمان دستیابی به میزبان (Th) از معادله راجرز استفاده شد. پارامترهای اشاره شده بهترتیب برای حشرات کامل نر 1589/0 و 1945/1 ساعت و برای حشرات کامل ماده 0926/0 و 4098/0 ساعت برآورد گردید. با استفاده از یک معادله ترکیبی واکنشهای تابعی مورد مقایسه قرار گرفت و مشخص شد زمان دستیابی در دو جنس دارای تفاوت معنیدار میباشد. بر این اساس حشرات ماده و نر به ترتیب قادرند 6/58 و 1/20 شته را در هر روز از بین ببرند. بنابراین به نظر میرسد که نقش حشرات ماده این کفشدوزک در کنترل جمعیت شته سیاه باقلا بیش از دو برابر نرهاست.
پریسا میرزائی قمی؛ حمیدرضا زمانی زاده؛ روح اله صابری ریسه؛ محمدرضا لک
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
در این بررسی توان آنتاگونیستی 194 جدایه باکتریایی گرم مثبت جداسازی شده از مزارع لوبیای استان مرکزی و 41 جدایه آنتاگونیست Bacillus subtilis متعلق به کلکسیون گروه پژوهشی کنترل بیولوژیکی بیماریهای گیاهی دانشگاه تهران، بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Fusarium solani f. sp. phaseoli در آزمون سه نقطه ای بررسی شد و در نهایت هشت جدایه برتر B. subtilis ...
بیشتر
در این بررسی توان آنتاگونیستی 194 جدایه باکتریایی گرم مثبت جداسازی شده از مزارع لوبیای استان مرکزی و 41 جدایه آنتاگونیست Bacillus subtilis متعلق به کلکسیون گروه پژوهشی کنترل بیولوژیکی بیماریهای گیاهی دانشگاه تهران، بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Fusarium solani f. sp. phaseoli در آزمون سه نقطه ای بررسی شد و در نهایت هشت جدایه برتر B. subtilis جهت آزمایشهای گلخانه ای مقدماتی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که جدایه آنتاگونیست B. subtilis M36 جدا شده از مزارع لوبیای استان مرکزی بیشترین اثر را در کاهش بیماری پوسیدگی فوزاریومی ریشه لوبیا داشت. پس از بررسی اثر 9 فرمولاسیون ساخته شده پودر تالک جدایه مذکور در شرایط گلخانه معلوم شد، فرمولاسیون تهیه شده در محیط کشت M1 به همراه چسباننده صمغ عربی با 42/68% کنترل، در کاهش بیماری بهترین اثر را داشت و حتی از دو قارچکش رورال تی اس و تریکومیکس اچ وی به ترتیب با 14/56% و 38/54% کنترل در کاهش پژمردگی ریشه لوبیا مؤثرتر بود. بررسی جمعیت جدایه آنتاگونیست مذکور به صورت فرمولاسیونهای پودر تالک طی دوره نگهداری 150 روزه در دماهای 4 و 25 درجه سلسیوس کاهش نشان داد و شدت کاهش در 25 درجه سلسیوس بیشتر بود. ماندگاری فرمولاسیون تهیه شده در محیط کشت M1با چسباننده صمغ عربی در دمای °C4، طی دوره نگهداری از بقیه فرمولاسیونها بیشتر بود. نوع محیط کشت بر جمعیت و بقاء باکتری تأثیر قابل توجهی گذاشت و محیط کشت M1 بیشترین اثر را داشت.
یداله خواجه زاده؛ سید حسن ملکشی؛ علی اکبر کیهانیان
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
با انجام نمونهبرداری مزرعهای طی سالهای 1381 تا 1383 گونههای مختلف شته در مزارع کلزای استان خوزستان شناسایی و گونه غالب آن تعیین شد. بر اساس دادههای جمعآوری شده تغییرات جمعیت شتههای کلزا و دشمنان طبیعی آنها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بیولوژی گونه شته غالب در شرایط کنترل شده بررسی گردید. میانگین نمونهبرداریها طی دو سال ...
بیشتر
با انجام نمونهبرداری مزرعهای طی سالهای 1381 تا 1383 گونههای مختلف شته در مزارع کلزای استان خوزستان شناسایی و گونه غالب آن تعیین شد. بر اساس دادههای جمعآوری شده تغییرات جمعیت شتههای کلزا و دشمنان طبیعی آنها مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بیولوژی گونه شته غالب در شرایط کنترل شده بررسی گردید. میانگین نمونهبرداریها طی دو سال زراعی نشان داد که شتههای خردل Lipaphis erysimi (Kalt.)، مومی کلم Brevicoryne brassicae (L.) و سبز هلو Myzus persicae (Sulzer.) به ترتیب با 71/66، 99/24 و 29/8 درصد شتههای فعال در مزارع کلزای خوزستان را تشکیل میدهند. شاخص آلودگی به شته خردل در بهمن ماه حداقل (6/28- 5/10) و در اسفند ماه با ایجاد شرایط مناسب محیطی (میانگین دما C?6/17- 17 و رطوبت نسبی 50%) شاخص آلودگی 1072-224 در اواسط اسفند تا نیمه اول فروردین، طی دو سال زراعی رسید. شاخص آلودگی طی سال زراعی 83-82 بیشتر از سال زراعی 82-81 بود. شته خردل در شرایط کنترل شده در مدت 12/1±65/7 روز یک نسل و هر شته ماده بکرزا 5/18±5/43 نوزاد تولید نمود. گونه غالب شکارچیهای مزارع کلزای خوزستان به ترتیب کفشدوزک 7 نقطهایCoccinella septempunctata L. و مگسهای گل F. Episyrphus balteatus بودند که طی ماههای آذر و دی در طبیعت ظاهر و در فروردین ماه به اوج خود رسیدند، دو گونه زنبور پارازیتوئید Aphidius ervi M. وDiaeretella rapae H. به ترتیب با ترکیب جمعیتی 2/78 و 8/21 درصد در مزارع کلزا ظاهر شدند. این دو پارازیتوئید مجموعاً طی سالهای مورد مطالعه بین 76/1 تا 8 درصد شتهها را پارازیته کردند. دشمنان طبیعی فوقالذکر به علت محدودیت در تغذیه از میزبان، زاد و ولد و عدم انطباق با دورة زندگی شتهها، قدرت کافی برای کنترل جمعیت شتهها را ندارند.