مژده آکنده؛ پرویز شیشه بر؛ محمد سعید مصدق؛ یدالله خواجه زاده
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 1-10
چکیده
کفشدوزک خربزه با نام علمی Epilachna chrysomelina (F.) یکی از مهمترین آفاتی است که گیاهان خانواده کدوئیان را مورد حمله قرار میدهد. برنامه نمونهبرداری و ترجیح میزبانی این کفشدوزک که کم و بیش در تمام نقاط ایران وجود دارد، در شهر اهواز بررسی شد. در برنامه نمونهبرداری از جمعیت کفشدوزک خربزه اندازه مناسب نمونه 12 عدد و سطح زیرین برگ میزبان و مرحله ...
بیشتر
کفشدوزک خربزه با نام علمی Epilachna chrysomelina (F.) یکی از مهمترین آفاتی است که گیاهان خانواده کدوئیان را مورد حمله قرار میدهد. برنامه نمونهبرداری و ترجیح میزبانی این کفشدوزک که کم و بیش در تمام نقاط ایران وجود دارد، در شهر اهواز بررسی شد. در برنامه نمونهبرداری از جمعیت کفشدوزک خربزه اندازه مناسب نمونه 12 عدد و سطح زیرین برگ میزبان و مرحله تخم کفشدوزک به ترتیب مناسبترین سطح نمونهبرداری و مرحله رشدی برای نمونهبرداری از جمعیت این حشره تعیین شد. در شرایط آزمایشگاهی این کفشدوزک خیار سبز را نسبت به هندوانه، خیار چنبر، خربزه و کدو مسمایی ترجیح داد. در شرایط مزرعهای نیز دو آزمایش در مورد ترجیح میزبانی این حشره انجام شد. در آزمایش اول ترجیح میزبانی این کفشدوزک روی دو میزبانی که در شرایط آزمایشگاهی بیشترین تغذیه از آنها صورت گرفته بود (خیار سبز و کدو مسمایی)، بررسی شد. در آزمایش دوم ترجیح کفشدوزک روی ارقام مختلف خیار سبز (پرینس، سوپردومینوس، آر اس فرونتو و سیرانا) به صورت طرح کرتهای خرد شده در زمان در قالب بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار ارزیابی شد. در آزمایش اول و از اواسط خرداد تا اوایل تیر میانگین مجموع جمعیت مراحل مختلف رشدی کفشدوزک روی خیار سبز به طور معنیداری بیشتر ازکدو مسمایی بود. در آزمایش دوم میانگین مجموع جمعیت مراحل مختلف رشدی کفشدوزک روی رقم سوپر دومینوس بیشتر از سایر رقمهای خیار بود. بنا براین توصیه میشود در مناطقی که آلودگی شدید به این آفت وجود دارد، از کشت خیار سبز رقم سوپردومینوس اجتناب شود و یا اینکه این رقم در مزارع جالیزی به عنوان گیاه تله کشت گردد و سپس از سایر روشهای کنترل برای نابودی کفشدوزک خربزه استفاده شود.
سید علیرضا سلامی؛ علی عبادی؛ مینا کوهی حبیبی؛ ذبیح الله زمانی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 11-18
چکیده
بیماری برگ بادبزنی توسط ویروس برگ بادبزنی مو (Grapevine fanleaf virus-GFLV) ایجاد میشود و مخربترین بیماری ویروسی شناخته شده در گیاه مو است که هر سال باعث خسارت جبرانناپذیری در تاکستانها میشود. منشأ GFLV به احتمال زیاد ایران قدیم بوده و لذا به منظور ممانعت از شیوع بیشتر آن، شناسایی دقیق این ویروس در نواحی انگورخیز ایران و همچنین مطالعه پیوسته ...
بیشتر
بیماری برگ بادبزنی توسط ویروس برگ بادبزنی مو (Grapevine fanleaf virus-GFLV) ایجاد میشود و مخربترین بیماری ویروسی شناخته شده در گیاه مو است که هر سال باعث خسارت جبرانناپذیری در تاکستانها میشود. منشأ GFLV به احتمال زیاد ایران قدیم بوده و لذا به منظور ممانعت از شیوع بیشتر آن، شناسایی دقیق این ویروس در نواحی انگورخیز ایران و همچنین مطالعه پیوسته الگوی پراکنش آن ضروری است. در این پژوهش پراکنش و میزان آلودگی نسبی به این ویروس مخرب در تاکستانها و نهالستانهای نواحی مختلف ایران مورد مطالعه قرار گرفت. در مجموع تعداد 882 نمونه از شهرستانهای ابهر، ارومیه، بوانات، جهرم، شیراز، کرج، میمند و نقده جمعآوری شدند. با استفاده از روشهای تشخیصی مختلف شامل انتقال مکانیکی بر روی گیاهان محک، آزمونهای سرولوژیک و مولکولی، آلودگی به GFLV در 204 نمونه تأیید گردید. طی این پژوهش برای نخستین بار آلودگی به ویروس GFLV در خزانهکاریهای کرج و تاکستانهای شهرستان نقده گزارش شد. بیشترین میزان آلودگی در بین نمونههای جمعآوری شده متعلق به شهرستان بوانات با 7/63 درصد بود. تمامی نمونههای جمعآوری شده از شهرستان ابهر عاری از ویروس بودند. میزان آلودگی در سایر مناطق بین 8/1 تا 1/43 درصد متغیر بود. نتایج بیانگر گسترش پراکنده این ویروس در تاکستانهای مناطق مختلف ایران میباشد که به نظر میرسد توسط قلمه و پیوندک آلوده گسترش یافته باشد.
مصطفی میرزایی؛ کریم حداد ایرانی نژاد؛ محمد علی اکرمی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 19-32
چکیده
مطالعه فونستیک کنههای اوریباتید عالی منطقه شندآباد طی فصل زراعی سال 1387 با انجام نمونهبرداری در سه نوبت (تیر، مرداد و شهریورماه) بررسی شد. این کنهها با استفاده از قیف برلیز جداسازی شده و از کنههای به دست آمده و شفاف شده توسط محلول نسبیت، اسلاید میکروسکوپی تهیه گردید. در این مطالعه از بین 2500 اسلاید در مجموع 31 گونه از 22 جنس متعلق ...
بیشتر
مطالعه فونستیک کنههای اوریباتید عالی منطقه شندآباد طی فصل زراعی سال 1387 با انجام نمونهبرداری در سه نوبت (تیر، مرداد و شهریورماه) بررسی شد. این کنهها با استفاده از قیف برلیز جداسازی شده و از کنههای به دست آمده و شفاف شده توسط محلول نسبیت، اسلاید میکروسکوپی تهیه گردید. در این مطالعه از بین 2500 اسلاید در مجموع 31 گونه از 22 جنس متعلق به 13 خانواده و 8 بالاخانواده جمعآوری و شناسایی گردید که در این میان تعداد چهار جنس، دو زیرجنس و پنج گونه برای فون کنههای ایران و چهار خانواده، شش جنس و هفت گونه برای استان جدید است که به ترتیب با دو و یک ستاره (?) مشخص شدهاند:
Metabelba* (M.) pulverulenta**, Parabelbella* (Tectodamaeus**) sp. (Damaeidae*); Berlesezetes brazilozetoides*, Microzetes** (M.) baloghi** (Microzetidae); Fosseremus quadripertitus*, Damaeolus* ornatissimus* (Damaeolidae); Liacarus (L.) brevilamellatus*, Liacarus (L.) xylariae**, Liacarus (Stenoxenillus**) sp. (Liacaridae); Xenillus* (X.) setosus** (Xenillidae*); Ceratoppia* quadridentata* (Ceratoppiidae*); Tectocepheus velatus, Tectocepheus minor (Tectocepheidae); Ramusella (Ramusella) puertomonttensis, Anomaloppia iranica, Rhinoppia obsoleta, Rhinoppia subpectinata*, Microppia minus, Oppiella nova (Oppiidae); Epimerella* sp. (Epimerellidae*); Lucoppia** orientalis**, Oribatula (Zygoribatula) debilitranslamellata, Oribatula (Z.) skrjabini, Oribatula (Z.) undulata, Oribatula (Z.) connexa connexa, Oribatula (Z.) connexa ucrainica, Oribatula (Oribatula) pallida, Oribatula (O.) tibialis* allifera* (Oribatulidae); Protoribates (Protoribates) paracapucinus, Sicaxylobates** sp. (Protoribatidae); Liebstadia (Liebstadia) similis (Liebstadiidae); Psammogalumna** sp. (Galumnidae).
مونا مختاری؛ حسن رضا اعتباریان؛ محمد رضوی؛ سید حسین میر هندی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 33-41
چکیده
برخی از مخمرها در کنترل بیولوژیک عوامل بیماریزای پس از برداشت میوهها، نقش مهمی دارند. از جمله گونههای متعلق به جنسهای Pichia، Candida، Rhodotorula واجد خواص آنتاگونیستی روی بیماریهای کپک آبی سیب (Penicillium expansum)و کپک خاکستری سیب (Botrytis mali) میباشند. شناسایی دقیق و قطعی مخمرها پایه اولیه و ضروری هر پژوهش روی آنهاست. به علت مشکلات متعدد در روشهای ...
بیشتر
برخی از مخمرها در کنترل بیولوژیک عوامل بیماریزای پس از برداشت میوهها، نقش مهمی دارند. از جمله گونههای متعلق به جنسهای Pichia، Candida، Rhodotorula واجد خواص آنتاگونیستی روی بیماریهای کپک آبی سیب (Penicillium expansum)و کپک خاکستری سیب (Botrytis mali) میباشند. شناسایی دقیق و قطعی مخمرها پایه اولیه و ضروری هر پژوهش روی آنهاست. به علت مشکلات متعدد در روشهای ارزیابی مورفولوژیک و فیزیولوژیک، امروزه روشهای مولکولی توسعه یافته است. مطالعه حاضر به منظور شناسایی 32 جدایه مخمر جدا شده از میوه سیب صورت گرفت. نواحی ITS و ITS2به روش PCR، تکثیر و با توجه به تفاوت اندازه باندی محصولات PCR- FSP (fragment size polymorphism) گروهبندی اولیه انجام شد. الگوی الکتروفورتیک جدایهها با استرین mucilaginosa Rhodotorula مرجع که توسط CBS شناسایی شده بود مقایسه گردید و مخمرهای جنس Rhodotorula تشخیص داده شد. تفکیک دقیقتر و نهایی گونهها با استفاده از تعیین توالی ناحیه ITS آنالیز و Blast به عنوان روش تکمیلی انجام شد. چهار جدایه متعلق به جنس Rhodotorula تشخیص داده شدند که سه گونه آن R. mucilaginosa و یک گونه آن R.. glutinis تشخیص داده شد. به نظر میرسد که روشهای مولکولی ارزان و سادهای همچون PCR-FSP همراه با دیگر روشهای شناسایی برای افتراق اولیه گونههای Rhodotorula مفید میباشد.
سیده افسانه حسینی؛ مهدی مدرس اول؛ مجتبی حسینی؛ علیرضا آستارایی؛ سعید هاتفی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 43-49
چکیده
کیفیت گیاه میزبان بهعنوان اولین سطح زنجیره غذایی با تأثیر بر تواناییهای زیستی حشره گیاهخوار میتواند بر انبوهی جمعیت آن تأثیرگذار باشد. در این مطالعه اثر مقادیر مختلف کوددهی نیتروژن: پتاسیم (N:K) گیاه لوبیا برابر با 40 :60، 40 :40، 40 :0 کیلوگرم بر هکتار و شاهد 0 :0، بر شاخصههای شیمیایی گیاه نظیر درصد نیتروژن، پتاسیم و کربن و تواناییهای ...
بیشتر
کیفیت گیاه میزبان بهعنوان اولین سطح زنجیره غذایی با تأثیر بر تواناییهای زیستی حشره گیاهخوار میتواند بر انبوهی جمعیت آن تأثیرگذار باشد. در این مطالعه اثر مقادیر مختلف کوددهی نیتروژن: پتاسیم (N:K) گیاه لوبیا برابر با 40 :60، 40 :40، 40 :0 کیلوگرم بر هکتار و شاهد 0 :0، بر شاخصههای شیمیایی گیاه نظیر درصد نیتروژن، پتاسیم و کربن و تواناییهای زیستی شته سیاه باقلا Scop. Aphis fabaeمورد بررسی قرار گرفت. بالاترین درصد نیتروژن و پتاسیم در گیاهان به ترتیب در تیمارهای کوددهی نیتروژن: پتاسیم 40 :0 و 40 :60 مشاهده شد. نرخ خالص تولیدمثل (R0) شته سیاه باقلا در تیمارهای کوددهی نیتروژن: پتاسیم به ترتیب 4/2±75/14، 38/1±27/20، 2/2±07/22 و 1/3±17 ماده/ ماده/ نسل تعیین گردید. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، به ترتیب 017/0±215/0، 02/0±325/0، 014/0±295/0 و 017/0±258/0 و نرخ متناهی افزایش جمعیت(?) روی تیمارهای مذکور نیز به ترتیب 001/0±32/1، 03/0±41/1، 01/0±38/1 و 01/0±32/1 به دست آمد. متوسط مدت زمان هر نسل (T)، در تیمارهای مذکور به ترتیب 17/0±51/12، 17/0±32/9، 16/0±48/10 و 14/0±19/10 روز برآورد شد. نتایج این تحقیق نشان داد که نرخ خالص باروری، نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی افزایش جمعیت شته سیاه باقلا در تیمارهای مختلف در سطح 5 درصد اختلاف معنیدار داشتند. بیشترین میزان rm وR0 در تیمارهای کوددهی نیتروژن: پتاسیم با نسبتهای 40:40 و 0:40 به دست آمد که نشاندهنده مناسبترین تیمارها برای نشوونمای شته و کمترین میزان rm آن در تیمار 40 :60 مشاهده گردید که نشاندهنده نامطلوب ترین تیمار برای شته سیاه باقلا میباشد. بنابراین کاهش نسبت کوددهی نیتروژن: پتاسیم میتواند تواناییهای زیستی شته سیاه باقلا را روی گیاه لوبیا کاهش دهد.
شعبان کیا؛ فرزاد افشاری
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 51-59
چکیده
زنگ قهوهای یا زنگ برگی گندم با عامل Eriksoon Puccinia triticina یکی از مهمترین بیماریهای گندم در سراسر دنیاست. شناسایی فاکتورهای بیماریزایی و تغییرات احتمالی سالیانه در جمعیت عامل بیماری در مناطق مختلف در تهیه ارقام مقاوم با ژنهای مقاومت مؤثر ضروری میباشد. به همین منظور طی سالهای 86- 1381 خزانههای تله (Trap Nursery) شامل 37 لاین تقریباً آیزوژنیک ...
بیشتر
زنگ قهوهای یا زنگ برگی گندم با عامل Eriksoon Puccinia triticina یکی از مهمترین بیماریهای گندم در سراسر دنیاست. شناسایی فاکتورهای بیماریزایی و تغییرات احتمالی سالیانه در جمعیت عامل بیماری در مناطق مختلف در تهیه ارقام مقاوم با ژنهای مقاومت مؤثر ضروری میباشد. به همین منظور طی سالهای 86- 1381 خزانههای تله (Trap Nursery) شامل 37 لاین تقریباً آیزوژنیک (Near Isogenic Lines) تهیه شده با رقم Thatcher که هر لاین دارای ژن مقاومت مشخصی به زنگ قهوهای (Lr-gene) است، به اضافه رقم حساس بولانی به عنوان شاهد در شرایط آلودگی طبیعی و زیر سیستم آبیاری مهپاش درگرگان و بدون سیستم آبیاری مهپاش درگنبد کاشته شدند. یادداشتبرداری در مرحله ظهور برگ پرچم و زمانی که رقم شاهد بالاترین میزان آلودگی را نشان داد، برای درصد آلودگی و همچنین تیپ آلودگی انجام شد. واکنش "S" به عنوان وجود بیماریزایی (Virulence) و واکنشهای "O، R، MR و MS" به عنوان عدم وجود بیماریزایی (Avirulence) منظور گردید. بر اساس نتایج به دست آمده در طی سالهای زراعی 86-1381 برای ژنهای Lr1، Lr2c، Lr3، Lr3ka، Lr3bg، Lr10، Lr11، Lr12، Lr13، Lr14a، Lr14b، Lr15، Lr16، Lr17، Lr18، Lr20، Lr21، Lr22a، Lr22b، Lr23، Lr24، Lr26، Lr30، Lr32، Lr33، Lr34 و Lrb بیماریزایی در هر دو منطقه گرگان و گنبد مشاهده شد. وجود بیماریزایی برای ژنهای Lr3، Lr10، Lr14b، Lr17، Lr18، Lr26 و Lr34 فقط در منطقه گرگان دیده شد. برای ژنهای مقاومت Lr2a، Lr2b، Lr9، Lr19، Lr25، Lr28، Lr29، Lr35، Lr36 و Lr37 در هیچکدام از مناطق، بیماریزایی مشاهده نشد. عدم وجود بیماریزایی روی ژنهای مقاومت فوق امکان استفاده از این ژنهای مقاومت در برنامههای اصلاح ارقام مقاوم به بیماری زنگ قهوهای را فراهم مینماید.
فریبرز لطفی میری؛ محمد جوان نیکخواه؛ حمیدرضا زمانی زاده؛ فریدون پاداشت دهکایی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 61-74
چکیده
به منظور مطالعه ساختار جمعیت گونه کمپلکس Gibberella fujikuroi، عامل پوسیدگی طوقه برنج، نمونهبرداری از مزارع نقاط مختلف استان گیلان در سال 1383 صورت گرفت. از بین 41 جدایه به دست آمده از ارقام مختلف، به غیر از سه جدایه، بقیه دارای زنجیره میکروکنیدیوم بودند. برای مطالعه باروری جنسی و تعیین جمعیت و تیپ آمیزشی جدایهها، هر یک از آنها با شش جدایه ...
بیشتر
به منظور مطالعه ساختار جمعیت گونه کمپلکس Gibberella fujikuroi، عامل پوسیدگی طوقه برنج، نمونهبرداری از مزارع نقاط مختلف استان گیلان در سال 1383 صورت گرفت. از بین 41 جدایه به دست آمده از ارقام مختلف، به غیر از سه جدایه، بقیه دارای زنجیره میکروکنیدیوم بودند. برای مطالعه باروری جنسی و تعیین جمعیت و تیپ آمیزشی جدایهها، هر یک از آنها با شش جدایه ماده بارور نماینده استاندارد از سه جمعیت آمیزشیA ، C و D روی محیط غذایی هویج آگار در آزمایشگاه تلاقی داده شدند. به ازای هر جمعیت آمیزشی دو جدایه نماینده از دو تیپ آمیزشی مخالف شامل MATA-1 و MATA-2 برای جمعیت آمیزشی A، MATC-1 و MATC-2 برای جمعیت آمیزشی C و MATD-1 و MATD-2 برای جمعیت آمیزشی D مورد استفاده قرار گرفتند. در نتیجه، ده جدایه در جمعیت آمیزشی A (Fusarium verticillioides)، دو جدایه در جمیعت آمیزشی (F. fujikuroi) C و 29 جدایه در جمعیت آمیزشی (F. proliferatum) D گروهبندی شدند. تمام جدایههای F. verticillioides متعلق به تیپ آمیزشی MATA-1 و تمام جدایههای F. fujikuroi متعلق به تیپ آمیزشی MATC-1 بودند. در حالی که، هر دو تیپ آمیزشی MATD-1 و MATD-2 برای جدایههای
F. proliferatum شناسایی شدند. به علت وجود هر دو تیپ آمیزشی در جدایههای جمعیت آمیزشی D، امکان تلاقی بین آنها مطالعه گردید که از 36 تلاقی تنها دو تلاقی منجر به تشکیل پریتسیوم واجد آسک و آسکوسپور شدند. در آزمون سازگاری رویشی با استفاده از جهش یافتههای nit نیز مشخص شد که ده جدایه F. verticillioides در نه گروه سازگاری رویشی، دو جدایه F. fujikuroi هر کدام در یک گروه سازگاری رویشی جداگانه و 29 جدایه
F. proliferatum نیز در بیست گروه سازگاری رویشی قرار گرفتند. تلاقی جدایههای متعلق به سه جمعیت آمیزشی با هم نیز منجر به تشکیل هتروکاریون نگردید. آزمون بیماریزایی 41 جدایه روی رقم خزر انجام گردید و همه جدایهها نشانه پوسیدگی طوقه همراه با کلنیهای سفید رنگ روی ساقهها را ایجاد کردند. در این تحقیق معلوم شد که جمعیتهای آمیزشی A، C و D از گونه کمپلکس G. fujikuroi در گیلان وجود دارند که در بین آنها جمعیت آمیزشی D غالب است. همچنین براساس آزمون شناسایی گروههای سازگاری رویشی تنوع زیادی در دو جمعیت آمیزشی A و D مشاهده شد.
نرگس معماری زاده؛ محمد قدمیاری؛ رضا حسن ساجدی؛ جلال جلالی سندی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 75-83
چکیده
کنه دولکهای Tetranychus urticae Koch از آفات مهم درختان میوه، گیاهان زراعی و زینتی در سراسر جهان میباشد. پتانسیل بالای تولیدمثل و کوتاهی دوره زندگی همراه با کاربرد مکرر کنهکشها به منظور پایین نگه داشتن جمعیت زیر آستانه اقتصادی، توانایی این کنه را در گسترش مقاومت به کنهکشها تسهیل نموده است. در این تحقیق مکانیسمهای مقاومت کنه دولکهای ...
بیشتر
کنه دولکهای Tetranychus urticae Koch از آفات مهم درختان میوه، گیاهان زراعی و زینتی در سراسر جهان میباشد. پتانسیل بالای تولیدمثل و کوتاهی دوره زندگی همراه با کاربرد مکرر کنهکشها به منظور پایین نگه داشتن جمعیت زیر آستانه اقتصادی، توانایی این کنه را در گسترش مقاومت به کنهکشها تسهیل نموده است. در این تحقیق مکانیسمهای مقاومت کنه دولکهای به آبامکتین مورد بررسی قرار گرفت. آزمونهای زیست سنجی به روش غوطه وری برگ در مجلول سمی و با استفاده از ماده فرموله شده آبامکتین (EC 25%) انجام شد. به علت ایجاد گیاهسوزی توسط آبامکتین در دوزهای بالا (>3100 پیپیام)، امکان تخمین دقیق میزان LC50 آن روی جمعیت مقاوم وجود نداشت و نسبت مقاومت به آبامکتین بیش از 3000 برابر بود. سنجش آنزیمی نشان داد که با استفاده از سوبستراهای آلفا نفتیل استات و آلفا نفتیل پروپیونات فعالیتهای استرازی در جمعیت مقاوم به ترتیب 14/2 و 33/1 برابر بیشتر از جمعیت حساس است. برآورد پارامترهای سینتیکی و میزان فعالیت آنزیم گلوتاتیون اس- ترنسفراز نیز تفاوت مشخص بین دو جمعیت را نشان داد، به طوری که میزان فعالیت این آنزیم در جمعیت مقاوم 71/1 برابر بیشتر از جمعیت حساس میباشد و مقادیر Km و Vmax جمعیت مقاوم با استفاده از سوبسترای CDNB به ترتیب 43/1 و 15/1 برابر کمتر و بیشتر از این میزان در جمعیت حساس بود. به علاوه، نتایج نشان داد که میزان سیتوکروم P450 در جمعیت مقاوم 37/1 برابر بیشتر از این میزان در جمعیت حساس میباشد. با توجه به بالا بودن نسبت مقاومت، نتایج این تحقیق نشان میدهد که به احتمال زیاد غیرحساس شدن مکان هدف نیز یکی از مکانیسمهای عمده مقاومت باشد.
عباس شریفی تهران؛ محسن فرزانه؛ فرزاد افشاری؛ کیوان بهبودی؛ استفن کلنبرجر؛ ماریا پچی تار؛ کریستوف کیل؛ فابیو ماسچر
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 85-94
چکیده
در این پژوهش تأثیر جدایه Pseudomonas fluorescens CHA0mcherry در همکنش با سه رقم گندم بولانی، روشن و فورنو در کنترل بیماری زنگ برگی (Puccinia triticina) به روش آغشتهسازی بذر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده کاهش شدت بیماری روی برگها در همکنش جدایه باکتری و ارقام گندم است. این کاهش بیماری به طور ویژهای در همکنش جدایه CHA0mcherry با رقم بولانی مشاهده شد. ...
بیشتر
در این پژوهش تأثیر جدایه Pseudomonas fluorescens CHA0mcherry در همکنش با سه رقم گندم بولانی، روشن و فورنو در کنترل بیماری زنگ برگی (Puccinia triticina) به روش آغشتهسازی بذر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده کاهش شدت بیماری روی برگها در همکنش جدایه باکتری و ارقام گندم است. این کاهش بیماری به طور ویژهای در همکنش جدایه CHA0mcherry با رقم بولانی مشاهده شد. بیشترین میزان آلودگی به زنگ در دو رقم بولانی و فورنو فاقد زادمایه باکتری مشاهده شد. بررسی اثر متقابل جدایه باکتری، رقم گندم و بیمارگر نشان داد که رقم فورنو غیرآلوده به زنگ در همکنش باCHA0mcherry، بیشترین میزان کلونیزاسیون باکتریایی را داشته است. کمترین میزان سلول باکتری در ریشه رقم روشن غیرآلوده به زنگ مشاهده شد. همکنش بیمارگر با هر سه رقم گندم باعث افزایش فعالیت فنیلآلانین آمونیالیاز (PAL) در برگها شد. همچنین آلودگی به زنگ در افزایش فعالیت پراکسیداز نقش معنیداری نشان داد. در نهایت بین میزان کلونیزاسیون باکتریایی (تعداد سلول باکتری در میلیگرم وزن ریشه خشک) با شدت بیماری زنگ برگی همبستگی منفی مشاهده شد. همچنین همبستگی مثبت بین آنزیم فنیلآلانین آمونیالیاز و شدت بیماری وجود داشت.
سمیرا حیدری؛ حسین اللهیاری؛ رویا فرهادی؛ سمیه فتاح الحسینی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 95-102
چکیده
ترجیح غذایی دشمنان طبیعی یکی از پدیدههایی است که در بررسی کارایی دشمنان طبیعی باید مورد توجه قرار گیرد. شکارگران زمانیکه دارای حق انتخاب بین دو یا چند شکار باشند، اغلب نسبت به یکی از آنها ترجیح نشان میدهند. دما یکی از عوامل محیطی است که میتواند ویژگیهای نموی، رشدی و رفتاری موجودات خونسرد و از جمله حشرات را تحت تأثیر قرار دهد. ...
بیشتر
ترجیح غذایی دشمنان طبیعی یکی از پدیدههایی است که در بررسی کارایی دشمنان طبیعی باید مورد توجه قرار گیرد. شکارگران زمانیکه دارای حق انتخاب بین دو یا چند شکار باشند، اغلب نسبت به یکی از آنها ترجیح نشان میدهند. دما یکی از عوامل محیطی است که میتواند ویژگیهای نموی، رشدی و رفتاری موجودات خونسرد و از جمله حشرات را تحت تأثیر قرار دهد. دو گونه شته Aphis fabae و Acyrthosiphon pisum، از جمله مکندگانی هستند که دارای توانایی خسارتزایی روی گیاه باقلا میباشند. کفشدوزک Hippodamia variegata یکی از گونههای بومی ایران است که توانایی خوبی در تغذیه از هر دو گونه شته را دارد. ترجیح غذایی لارو سن چهارم، حشرات کامل نر و ماده این کفشدوزک به عنوان یکی از مهمترین شکارگران این شتهها، روی گیاه باقلا در دماهای مختلف روی دو گونه شته مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در دماهای C?1±15، C?1±19، C?1±23، C?1±25 و C?1±27، رطوبت نسبی10±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نتایج آزمایشهای ترجیح با استفاده از شاخص ? منلی (Manly, 1974) محاسبه و تجزیه شد. تجزیه آماری مقدارهای شاخص ترجیح نشان داد که در بیشتر دماها شته A. fabae نسبت به A. pisum برای لارو سن چهار و حشرات کامل کفشدوزک ترجیح داشته است. این آزمایش نشان داد که کفشدوزک مورد بررسی ترجیح خود را در اثر تغییر دما، ثابت نگه داشته و همچنین به نظر میرسد که در شرایط طبیعی رهاسازی نیز چنین روندی ادامه یافته و همچنان ترجیح خود را روی شته سیاه باقلا حفظ نماید.
فرناز جلالی؛ ناصر صفایی؛ سعید عباسی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 103-112
چکیده
در سال زراعی 1388-1387 آزمایشی به منظور بررسی واکنش به کلرات پتاسیم و بیماریزایی چند جدایه ایرانی Macrophomina phaseolina، عامل بیماری پوسیدگی ذغالی سویا انجام شد. بدین منظور، از بین 48 جدایه جمعآوری شده از مناطق عمده کشت سویا شامل استانهای گلستان، مازندران، اردبیل و لرستان، 24 جدایه بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب گردید. برای بررسی فنوتیپهای ...
بیشتر
در سال زراعی 1388-1387 آزمایشی به منظور بررسی واکنش به کلرات پتاسیم و بیماریزایی چند جدایه ایرانی Macrophomina phaseolina، عامل بیماری پوسیدگی ذغالی سویا انجام شد. بدین منظور، از بین 48 جدایه جمعآوری شده از مناطق عمده کشت سویا شامل استانهای گلستان، مازندران، اردبیل و لرستان، 24 جدایه بر اساس پراکنش جغرافیایی انتخاب گردید. برای بررسی فنوتیپهای پرگنه، جدایهها در محیط غذایی PDA حداقل حاوی 120 میلیمولار کلرات پتاسیم کشت داده شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که 19 جدایه (حدود 80% جدایهها) در گروه مقاوم به کلرات با رشد متراکم و طبیعی و پنج جدایه (حدود 20% جدایهها) در گروه حساس به کلرات با رشد محدود قرار گرفتند. آزمونهای بیماریزایی در شرایط درون شیشهای (به روش مایهزنی بذر) و گلخانهای (به دو روش مایهزنی ساقه و خاک) صورت گرفت. در هر سه آزمون، تمامی جدایههای مورد بررسی روی رقم ویلیامز سویا بیماریزا بودند و نتایج حاصل از مقایسه میانگین دادهها نشان داد که در سطح یک درصد اختلاف معنیداری در میزان بیماریزایی جدایهها وجود دارد. مقایسه نتایج این سه آزمون نشان داد که در آزمونهای درون شیشهای و مایهزنی ساقه، جدایههای حساس به کلرات کم آزارترین جدایهها روی سویا رقم حساس ویلیامز بودند، درحالی که در روش مایهزنی خاک سطح بالاتری از بیماریزایی در میان جدایههای حساس به کلرات در مقایسه با دو آزمون دیگر مشاهده گردید. با توجه به نتایج این بررسی به نظر میرسد که روش مایهزنی میتواند بر نوع ارتباط میان حساسیت به کلرات و بیماریزایی در میان جدایههای M. phaseolina، جداسازی شده از سویا تاثیر داشته باشد.
هادی گلزاری؛ ناصر پنجه که؛ مسعود احمدزاده؛ محمد سالاری؛ ابراهیم صداقتی خروی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 113-124
چکیده
یکی از تواناییهای باکتریهای فلورسنت سودومونادس ترشح متابولیتهایی از قبیل سیانید هیدروژن، پروتئاز، سالیسیلیکاسید و سیدروفور است که این مواد از رشد بیمارگرهای موجود در خاک جلوگیری میکنند. برای سنجش توانایی و میزان تولید این مواد توسط برخی استرینهای موجود (Pseudomonas fluorescens و نیز P. aeruginosa)، یکسری آزمونها انجام گرفت. در محیط کشت ...
بیشتر
یکی از تواناییهای باکتریهای فلورسنت سودومونادس ترشح متابولیتهایی از قبیل سیانید هیدروژن، پروتئاز، سالیسیلیکاسید و سیدروفور است که این مواد از رشد بیمارگرهای موجود در خاک جلوگیری میکنند. برای سنجش توانایی و میزان تولید این مواد توسط برخی استرینهای موجود (Pseudomonas fluorescens و نیز P. aeruginosa)، یکسری آزمونها انجام گرفت. در محیط کشت مربوط به هر آزمون، استرینهای P. aeruginosa 7NSK2، UTPF92 و UTPF86 به ترتیب بیشترین میزان سیانید هیدروژن، پروتئاز و سالیسیلیک اسید را تولید کردند. استرینهای مذکور، در آزمون آزمایشگاهی (اثر مستقیم سوسپانسیون باکتری علیه نماتود در تشتکهای 96 چاهک) عامل بیشترین میزان مرگ و میر لارو سن دوم (بیش از 70%) و عدم تفریخ تخم (بیش از 60%) نماتود بودند (01/0P?). در آزمون گلخانه ای، نشاهای سه هفته ای گوجهفرنگی رقم ارلی اوربانا به گلدانهای حاوی 300 گرم خاک سترون انتقال داده شد و یک هفته بعد، یک میلیلیتر سوسپانسیون باکتری از استرینهای مورد نظر به غلظت CFU/ml 109 ×1/2-9/1 در 30 میلیلیتر آب مقطر سترون ریخته شد و به خاک هر گلدان اضافه گردید. دو روز بعد از مایهزنی باکتری، اطراف هر نشاء 2000 لارو سن دوم نماتود Meloidogyne javanica اضافه شد. چهل و پنج روز بعد از مایهزنی نماتود، برخی از شاخصهای رشد (وزن خشک ریشه و اندام هوایی، وزن تر اندام هوایی، طول ریشه و ساقه) و شاخصهای بیماری (تعداد و قطر گره، جمعیت نماتود در خاک و ریشه و جمعیت اندوفیت باکتری) در نشاها اندازهگیری شدند. این تحقیق بر اساس طرح آماری کاملاً تصادفی با 10 تیمار و پنج تکرار تنظیم شد. در ریشههای مایهزنی شده با استرینهای P. aeruginosa 7NSK2 و UTPF86 نسبت به شاهد آلوده، بیشترین میزان رشد گیاه (63% افزایش وزن خشک) و به ترتیب کمترین میزان نفوذ نماتود به ریشه (55% کاهش) و کمترین تعداد گره (53% کاهش) مشاهده شد (05/0P?). استرین UTPF86 در مقایسه با سایر استرینهای به کار رفته در آزمایش، بهترین کنترلکننده نماتود مذکور بود (05/0P?).
آیت الله سعیدی زاده؛ فهیمه نیاستی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 125-135
چکیده
در این تحقیق نمونهبرداری از قارچ Verticillium dahliae سویه غیر برگریز (SS-4) از باغهای آلوده زیتون در ناحیه توشن واقع در جنوب شهر گرگان انجام گرفت. نماتد ریشه گرهی، Meloidogyne javanica، از نهالهای زیتون آلوده جداسازی شده و بعد از شناسایی گونه، نماتد روی نشاءهای گوجهفرنگی رقم روتگرز تکثیر گردید. در این آزمایش نهالهای یکساله زیتون رقم زرد، روغنی، ...
بیشتر
در این تحقیق نمونهبرداری از قارچ Verticillium dahliae سویه غیر برگریز (SS-4) از باغهای آلوده زیتون در ناحیه توشن واقع در جنوب شهر گرگان انجام گرفت. نماتد ریشه گرهی، Meloidogyne javanica، از نهالهای زیتون آلوده جداسازی شده و بعد از شناسایی گونه، نماتد روی نشاءهای گوجهفرنگی رقم روتگرز تکثیر گردید. در این آزمایش نهالهای یکساله زیتون رقم زرد، روغنی، کرونیکی (مقاوم به ورتیسیلیوز) و مانزانیلا (حساس به ورتیسیلیوز) در بستری از خاک لومی شنی سترون کشت شدند. آزمایش بر اساس طرح کاملاً تصادفی در 32 تیمار و پنج تکرار به صورت ذیل طراحی گردید: شاهد، نماتد به تنهایی، قارچ به تنهایی و قارچ + نماتد. میزان زادمایه نماتد با سه جمعیت (2000، 3000 و 4000) لارو سن دوم و در مورد قارچ 10 عدد میکرواسکلروت در هر گرم خاک بستر برای هر گلدان تعیین گردید. گلدانها در شرایط گلخانه با نور طبیعی و دمای 25-27 درجه سلسیوس نگهداری شدند. پس از گذشت 10 ماه از مایهزنی نهالها از خاک خارج و پارامترهایی مانند وزن تر ریشه و ساقه، تعداد گال و توده تخم ایجاد شده در ریشه و میزان درصد نشانههای بیماری در بخش هوایی نهال، قهوهای شدن بافت آوندی، کاهش ارتفاع نهال و کلونیزاسیون بافت ریشه و ساقه توسط قارچ اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که حضور نماتد موجب کاهش کلونیزاسیون ریشه و ساقه توسط قارچ شده است و در مقابل وجود قارچ نیز سبب کاهش گالزایی و تولید توده تخم از سوی نماتد شده است. در حالی که بیشترین درصد نشانههای بیماری روی بخش هوایی نهالها در تیمارهای قارچ + نماتد مشاهده گردید. پژمردگی ناشی از فعالیت قارچ در بخش هوایی در تیمارهای قارچ + نماتد، در رقم زرد از بیشترین مقدار برخوردار بود. کمترین شدت پژمردگی قارچی در رقم کرونیکی در تیمارهایی که قارچ را به تنهایی دریافت کردهاند مشاهده شد. گالزایی و تولید توده تخم نماتد در ریشه به ترتیب در ارقام مانزانیلا، زرد، روغنی و کرونیکی کاهش یافته بود (05/0? p).
فاطمه اصغری؛ محمد امین سمیع؛ کامران مهدیان؛ مهدی بصیرت؛ حمزه ایزدی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 137-149
چکیده
ویژگیهایی مانند سرعت رشد، ماندگاری بیشتر، باروری بالاتر و درشتی بدن دشمنان طبیعی حشرات، برای تولید انبوه آنها به عنوان عوامل کنترل بیولوژیکی مهم هستند. برای این مهم، عوامل وابسته به نرخ رشد برای ایجاد تنوع ژنتیکی در برابر واکنشهای وابسته به دما انتخاب میشوند. کفشدوزک Hippodamia variegata (Goeze) (Col: Coccinellidae) یکی از شکارگرهای مهم آفات در باغهای ...
بیشتر
ویژگیهایی مانند سرعت رشد، ماندگاری بیشتر، باروری بالاتر و درشتی بدن دشمنان طبیعی حشرات، برای تولید انبوه آنها به عنوان عوامل کنترل بیولوژیکی مهم هستند. برای این مهم، عوامل وابسته به نرخ رشد برای ایجاد تنوع ژنتیکی در برابر واکنشهای وابسته به دما انتخاب میشوند. کفشدوزک Hippodamia variegata (Goeze) (Col: Coccinellidae) یکی از شکارگرهای مهم آفات در باغهای ایران است. در این پژوهش تأثیر 6 دمای ثابت 5/17، 5/22، 25، 5/27، 30 و 5/32 درجه سلسیوس بر زمان رشد این کفشدوزک با تغذیه از پسیل معمولی پسته Agonoscena pistaciae Burckhardt and Lauterer (Hem.: Aphalaridae) و بید غلات Sitotroga cerealella Olivier (Lep. Gelechiidae) در شرایط آزمایشگاهی با رطوبت نسبی 5±55 و 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی بررسی شد. کل دوره رشد برای کفشدوزک در دماهای بالا به ترتیب 53/1±63/47، 18/±08/25، 64/±27/17، 37/±14/15، 46/±16/12 و 39/±27/11 روز با تغذیه از تخم بید غلات و 75/.±11/40، 32/±68/22، 26/±6/18، 18/±5/15، 31/±9/ 13 و 51/±12/13 روز با تغذیه از پسیل معمولی پسته بود. نتایج نشان داد که زمان رشد با افزایش دما کاهش مییابد. کمترین زندهمانی در دماهای مختلف، برای لارو سن 1 و بیشترین زندهمانی برای لاروهای سن 3، 4 و شفیره به دست آمد. نتایج نشان داد که بین اثر دما و طول هر یک از دورههای رشدی کفشدوزک اختلاف معنیدار وجود دارد. آستانههای پایین رشد برای دوره تخم، لارو، شفیره و کل دوره تخم تا حشره کامل به ترتیب 91/11، 43/12، 63/9 و 31/10 درجه سلسیوس به دست آمد و ثابت دمایی برای مراحل رشدی بالا به ترتیب 06/39، 25/156، 8/57 و 71/285 روز درجه تخمین زده شد.
مهدی ضیاء الدینی؛ سید حسین گلدانساز؛ احمد عاشوری؛ علیرضا قاسم پور
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 151-161
چکیده
کرم گلوگاه انار Ectomyelois ceratoniae (Zeller), (Lep.: Pyralidae)، از جمله آفات مهم، چند میزبانه، و مهمترین آفت باغهای انار، در ایران میباشد. داشتن اطلاعات در زمینه رفتارهای تولیدمثلی، پیشنیاز مطالعات اکولوژی شیمیایی میباشد و فهم کامل این رفتارها، نقش مهمی در بهینهکردن استفاده از فرومونها در کنترل آفات دارند. در پروانههای شبپرواز، نسبت ...
بیشتر
کرم گلوگاه انار Ectomyelois ceratoniae (Zeller), (Lep.: Pyralidae)، از جمله آفات مهم، چند میزبانه، و مهمترین آفت باغهای انار، در ایران میباشد. داشتن اطلاعات در زمینه رفتارهای تولیدمثلی، پیشنیاز مطالعات اکولوژی شیمیایی میباشد و فهم کامل این رفتارها، نقش مهمی در بهینهکردن استفاده از فرومونها در کنترل آفات دارند. در پروانههای شبپرواز، نسبت بین ترکیبات فرومونی و رفتارهای مرتبط با فرومون در نواحی مختلف جفرافیایی به دلیل سازش حشرات به شرایط محیطی و میزبانهای متفاوت میتواند تغییر کند. در این تحقیق، رفتارهای جنسی و مقایسه جلب متقابل نرها نسبت به مادههای کرم گلوگاه انار، برای سه جمعیت ساوه، کرمان و ارسنجان، درون تونل باد و در شرایط دمای 1±27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 درصد، شدت نور قرمز 10 لوکس و 3/0 متر بر ثانیه سرعت باد، مورد بررسی قرار گرفت. از حشرات نر و مادههای باکره دو روزه هر جمعیت، به عنوان منبع فرومون، در آزمایشها استفاده گردید. نتایج نشان داد، حشرات کامل ماده از همان شب اول خروج از شفیره، با تولید و ترشح فرومون، قادر به جفتگیری بوده و نرها نیز فعالیت جستجوگری خود را آغاز میکنند. بیش از 90 درصد از نرهای دو روزه، بعد از رهاسازی درون تونل، پرواز میکردند. میزان (درصد) نرهای فرود آمده روی منبع فرومون، در بین جمعیتها متفاوت، و به ترتیب برای جمعیت ساوه، ارسنجان و کرمان 3/83، 9/76 و 7/85 درصد تعیین شد. آنالیز دادهها نشان داد، نرهای هر جمعیت، تمایزی بین ماده جمعیت خود، با افراد ماده دو جمعیت دیگر، قائل نیستند. عدم وجود تفاوت معنیدار، در رفتار جستجوگری نرها، و جلب متقابل نرها به مادههای هر جمعیت، بیانگر این است که، اختلافات ممکن در برخی از ویژگیهای تولیدمثلی و ساختار ترکیبات فرومونی جمعیتهای مورد مطالعه، در حال حاضر به اندازهای نیست که قادر باشد، از جلب متقابل بین جمعیتها، در شرایط آزمایشگاهی جلوگیری کند. فهم رفتارهای جنسی، و شناخت عوامل مؤثر بر این رفتارها (فرومون جنسی) برای کرم گلوگاه انار در ایران، میتواند ما را در توسعه پایدار مدیریت تلفیقی این آفت در باغهای انار و سایر محصولات یاری رساند.
مهسا حاج ملک زنجانی؛ مسعود احمدزاده؛ عباس شریفی تهرانی؛ کیوان بهبودی؛ روح اله صابری ریسه
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 163-170
چکیده
کلنیزاسیون ریشه توسط باکتریهای آنتاگونیست به عنوان یک پیشنیاز برای بیوکنترل موفق مورد توجه قرار میگیرد. برای بازدارندگی مؤثر در مقابل بیماریهای گیاهی، کلنیزاسیون سریع و مناسب برای ممانعت از استقرار بیمارگرها روی سیستم ریشه ضروری میباشد. به این منظور، کلنیزاسیون ریشه کلزا توسط استرین Pseudomonas fluorescens UTPF86 در حضور قارچ Rhizoctonia ...
بیشتر
کلنیزاسیون ریشه توسط باکتریهای آنتاگونیست به عنوان یک پیشنیاز برای بیوکنترل موفق مورد توجه قرار میگیرد. برای بازدارندگی مؤثر در مقابل بیماریهای گیاهی، کلنیزاسیون سریع و مناسب برای ممانعت از استقرار بیمارگرها روی سیستم ریشه ضروری میباشد. به این منظور، کلنیزاسیون ریشه کلزا توسط استرین Pseudomonas fluorescens UTPF86 در حضور قارچ Rhizoctonia solani AG-4 و بدون حضور آن در شرایط گلخانه در طرح کاملاً تصادفی شامل 14 استرین باکتری طی چهار هفته مورد بررسی قرار گرفت. از بین 14 استرین سودوموناس فلورسنس، استرین UTPF86 بر اساس قدرت بیوکنترل و کلنیزه نمودن ریشه انتخاب گردید. به منظور ردیابی استرین باکتری فوق، این استرین مقاوم به دو آنتیبیوتیک کلرامفنیکل و تتراسیکلین شد. ریشهها پس از 4-1 هفته از کاشت نمونهبرداری شدند. جمعیت باکتری بوسیله سری رقت روی محیط S1 روی محیط تعیین گردید. این پژوهش مشخص کرد که در حضور قارچ R. solani کلنیزاسیون ریشه به طور معنیداری توسط استرین UTPF86 افزایش مییابد. همچنین میزان کلنیزاسیون ریشه در طی دو هفته اول افزایش یافت و سپس در طی هفته سوم و چهارم دارای سیر نزولی داشت و به ترتیب از 107×52/2 به 1010×81/2، 1010×07/7، 108×9/4 و 108×81/2 در هر گرم ریشه در حضور بیمارگر رسید.
محمدرضا زرگران؛ محمدحسن صفر علیزاده؛ علی اصغر پور میرزا
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 171-178
چکیده
گیاهخواری به شکلهای متفاوت دیده میشود و تشکیل گال یک نوع از آنها است. در بین حشرات گالزا، زنبورهای گالزای بلوط (Hymenoptera: Cynipidae) روی قسمتهای مشخصی از درختان میزبان گال تولید میکنند. در این تحقیق و در بهار سال 1389، زنبورهای گالزای بلوط از جنگلهای بلوط استان آذربایجانغربی جمعآوری گردیدند. گالهای جمعآوری شده از مناطق قبرحسین، ...
بیشتر
گیاهخواری به شکلهای متفاوت دیده میشود و تشکیل گال یک نوع از آنها است. در بین حشرات گالزا، زنبورهای گالزای بلوط (Hymenoptera: Cynipidae) روی قسمتهای مشخصی از درختان میزبان گال تولید میکنند. در این تحقیق و در بهار سال 1389، زنبورهای گالزای بلوط از جنگلهای بلوط استان آذربایجانغربی جمعآوری گردیدند. گالهای جمعآوری شده از مناطق قبرحسین، میرآباد، واوان، ربط، شلماش و دارقبر (از تعداد 40 درخت در هر منطقه)، به طریق زیر بررسی شدند. در هر درخت یک شاخهی 50 سانتیمتری به عنوان یک واحد نمونهبرداری انتخاب و در چهار جهت جغرافیایی، تعداد گالهای تشکیل شده روی آن شمارش گردیدند. غنای گونهای به دو روش ریرفکشن و جکنایف و 4 شاخص شباهت نیز محاسبه شدند. در این تحقیق، تعداد 7 گونه زنبور گالزای بهاره (نسل جنسی) روی سه گونه بلوط Quercus infectoria، Q. brantii و Q. libani شناسایی شدند به طوری که بیشترین تعداد گال روی بلوط ایرانی Q. brantii تشکیل شده بود. گونههای زنبورهای گالزا متعلق به سه جنس Andricus، Chilaspis و Biorhiza بودند. بیشترین میزان غنای گونهای به روش ریرفکشن و جک نایف به ترتیب 86/4 و 2/5 گونه بود که در میرآباد ثبت گردید. بیشترین میزان شباهت گونهای زنبورهای گالزای بهاره (نسلجنسی) نیز با استفاده از شاخصهای موریستا (Morisita)، هورن (Horn)، رنکونن (Renkonen) و سورنسن (Sorensen) بین مناطق قبرحسین و میرآباد محاسبه شد. پراکنش گونههای مختلف درختان بلوط و زیرگونههای آنها، بهعنوان میزبان زنبورهای گالزا، عامل اصلی تنوع گونهای این زنبورها و پراکنش مختلف آنها میباشند.
وحید زرین نیا؛ محمد جوان نیکخواه؛ حمیدرضا زمانی زاده؛ رحیم مهرابی؛ وحید خسروی
دوره 42، شماره 1 ، خرداد 1390، صفحه 179-190
چکیده
سی و هفت جدایه Magnaporthe grisea جمعآوری شده از میزبانهای مختلف از تیرهPoaceae شامل پنجه کلاغی (Digitaria singuinalis)، چسبک (Setaria italica) و سوروف (Echinochloa sp.) به منظور تعیین بیماریزایی آنها روی برنج آزمایش شدند. برای این منظور از دو رقم حساس محلی به نامهای طارم و بینام استفاده گردید. خصوصیات بیماریزایی جدایههای مذکور روی گیاهچههای این دو رقم در ...
بیشتر
سی و هفت جدایه Magnaporthe grisea جمعآوری شده از میزبانهای مختلف از تیرهPoaceae شامل پنجه کلاغی (Digitaria singuinalis)، چسبک (Setaria italica) و سوروف (Echinochloa sp.) به منظور تعیین بیماریزایی آنها روی برنج آزمایش شدند. برای این منظور از دو رقم حساس محلی به نامهای طارم و بینام استفاده گردید. خصوصیات بیماریزایی جدایههای مذکور روی گیاهچههای این دو رقم در مرحله 4 و 5 برگی بررسی شد. برای این منظور غلظت زاد مایه به میزان 104×5 اسپور در میلیلیتر به وسیله لام هماسیتومتر تعیین و اسپورپاشی در دمای 25 درجه سانتیگراد و رطوبت 95 درصد در حجمی معادل 50 میلیلیتر از سوسپانسیون مورد نظر که با Tween 20 به نسبت یک درصد مخلوط شده بود، انجام گرفت. همچنین برای اسپورپاشی به ازای هر جدایه 60 گیاهچه از هر کدام از ارقام ذکر شده استفاده گردید. اولین ارزیابی علایم 10 روز پس از تلقیح انجام شد و دو ارزیابی دیگر نیز با فواصل 5 روز جهت جلوگیری از خطا در یادداشتبرداری از علایم انجام گرفت. ارقام مورد بررسی یا در مقابل جدایههای قارچ M. grisea مقاوم بودند و یا لکههایی با تعداد و شدت خسارت کمتر نسبت به شاهد مثبت که یک جدایه بیماریزا روی برنج بود، ایجاد نمودند. پس از تعیین جدایههایی که علایم تیپ حساس تا نیمه حساس را در میزبان مورد بررسی بروز دادند، تعداد 5 جدایه از بین آنها به وسیله هشت رقم افتراقی استاندارد بینالمللی و 5 لاین near- isogenic تعیین نژاد شدند. بر اساس واکنش هشت رقم افتراقی استاندارد بینالمللی و5 لاین near- isogenic در مقابل جدایههای مذکور، به ترتیب 4 نژاد به نامهایIB-58 ,IA-27, IA-127, IA-17 از دو گروه نژادی IA و IB و چهار نژاد تحت عنوان A، B، C، D شناسایی گردید.