عظیم نعمتی؛ بابک ظهیری؛ محمد خانجانی
چکیده
هورمونهای گیاهی از ترکیباتی هستند که به دنبال حمله گیاهخواران افزایش یافته و توانایی دفاعی گیاه را بالا میبرند. ایده کاربرد خارجی هورمون روی محصولات گیاهی به منظور القای مقاومت نسبت به حشرات گیاهخوار با بررسی واکنشهای رفتاری و فیزیولوژیک شبپره مینوز گوجهفرنگی، Tuta absoluta (Lepidoptera: Gelechiidae) روی سه رقم گوجهفرنگی شامل دهقان، ...
بیشتر
هورمونهای گیاهی از ترکیباتی هستند که به دنبال حمله گیاهخواران افزایش یافته و توانایی دفاعی گیاه را بالا میبرند. ایده کاربرد خارجی هورمون روی محصولات گیاهی به منظور القای مقاومت نسبت به حشرات گیاهخوار با بررسی واکنشهای رفتاری و فیزیولوژیک شبپره مینوز گوجهفرنگی، Tuta absoluta (Lepidoptera: Gelechiidae) روی سه رقم گوجهفرنگی شامل دهقان، فلات-111 و موبیل در پاسخ به تیمارهای هورمونی اسید جاسمونیک و اسید سالیسیلیک با اندازهگیری ترجیح تخمگذاری حشرات ماده، زندهمانی و مدت نمو هر یک از مراحل نارس و مقدار کربوهیدراتها و فنلهای محلول در برگها مورد مطالعه قرار گرفت. ترجیح تخمگذاری افراد ماده و مدت تکوین جنین روی رقم حساس فلات-111 به طور قابل ملاحظهای در واحدهای آزمایشی اسید جاسمونیک به ترتیب کاهش و افزایش یافتند. نرخ نمو لارو بیشترین واکنش را نسبت به تیمارهای هورمونی در رقم نیمه مقاوم دهقان از خود نشان داد. زندهمانی و نرخ نمو شفیرهها نیز به طور قابل توجهی تحت تاثیر تیمارهای اسید جاسمونیک روی هر سه رقم کاهش یافت. با وجود (علیرغم) تفاوتهای معنیدار در غلظت کربوهیدراتها و فنلهای محلول برگ ارقام گوجهفرنگی بین واحدهای آزمایشی شاهد و هورمونپاشیشده و همچنین با وجود همبستگی مثبت معنیدار بین تغییرات غلظت کربوهیدراتها و فنلها در واحدهای آزمایشی، همبستگی معناداری بین محتویات گیاهی اندازهگیریشده و متغیرهای زیستی شبپره مینوز گوجهفرنگی مشاهده نشد. نتایج نشان داد که هورمونهای مذکور در تلفیق با ارقام مناسب گیاهی میتوانند برای ایجاد تغییرات رفتاری و فیزیولوژیک در این آفت مورد استفاده قرار گیرند.
سید کاظم صباغ؛ مسعود گلستانی؛ محمد رضا سرافراز اردکانی؛ عباسی اسماعیل؛ مرضیه طاهری
چکیده
در این تحقیق اثر پلی آمین اسپرمیدین در القا مقاومت گیاه گوجه فرنگی به این بیماری پژمردگی فوزاریمی ناشی از قارچ Fusarium oxysporum fsp. lycopercisi در دو رقم حساس کاپیتان و متحل ترمه گوجه فرنگی مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور یک طرح فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه انجام گردید. محلول اسپرمیدین با غلظتهای 1 و 1/0 میلی مولار ...
بیشتر
در این تحقیق اثر پلی آمین اسپرمیدین در القا مقاومت گیاه گوجه فرنگی به این بیماری پژمردگی فوزاریمی ناشی از قارچ Fusarium oxysporum fsp. lycopercisi در دو رقم حساس کاپیتان و متحل ترمه گوجه فرنگی مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور یک طرح فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه انجام گردید. محلول اسپرمیدین با غلظتهای 1 و 1/0 میلی مولار با روش مه پاشی گیاهان آلوده به بیماری و سالم در مرحله چهار برگی مورد استفاده قرار گرفت. نمونه برداری در دو بازه زمانی ( 48 و 72 ساعت) بعد از آلودگی انجام گرفت. میزان چند آنزیم آنتی اکسیدانی و همچنین بیان تعدادی از فاکتورهای نسخه برداری مرتبط با بیماری زایی (npr1, eds1, pds) به ترتیب با روش طیف سنجی و بیان ژن در زمان واقعی اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تقریباً بیشترین میزان فعالیت آنزیمی مرتبط با گیاهان گوجه فرنگی آلوده با تیمار 1 میلی مولار اسپرمیدین بعد از 72 ساعت از بیماری زایی به وسیله قارچ fusarium oxysporum fsp. lycopercisi می باشد. آنالیز بیان ژن نشان داد که تمام ژن های مورد بررسی در گیاهان بیمار، تحت تاثیر کاربرد اسپرمیدین قرار گرفته اند. بیشترین و کمترین میزان بیان به ترتیب مربوط به ژن های npr1 و pds بود. بر اساس این نتایج ما پیشنهاد می کنیم که کاربرد خارجی اسپرمیدین با غلظت مناسب در گیاهان تحت تنش می تواند شرایط رشدی گیاه را بهبود بخشیده که این امر می تواند منجر به مقاومت گیاهان به حمله بیمارگر شود.
مصطفی حسنوند؛ جهانشیر شاکرمی؛ مژگان مردانی طلایی
چکیده
شتة سبز هلو،Myzus persicae (Sulzer) ، حشرهای چندخوار میباشد که در شرایط گلخانه و مزرعه به تعداد زیادی از گیاهان خسارت میزند. در این تحقیق، تأثیر پنج تیمار قارچ- ریشهآرباسکولار (AMF)شامل Glomus caledonium، etanicatumG.، G. geosporum، G. intradicese و G. mosseae به همراه شاهد بر میزان فنل کل گیاه فلفلدلمهای و همچنین تأثیر آنها بر پارامترهای زیستی شتة M. persicaeبررسی ...
بیشتر
شتة سبز هلو،Myzus persicae (Sulzer) ، حشرهای چندخوار میباشد که در شرایط گلخانه و مزرعه به تعداد زیادی از گیاهان خسارت میزند. در این تحقیق، تأثیر پنج تیمار قارچ- ریشهآرباسکولار (AMF)شامل Glomus caledonium، etanicatumG.، G. geosporum، G. intradicese و G. mosseae به همراه شاهد بر میزان فنل کل گیاه فلفلدلمهای و همچنین تأثیر آنها بر پارامترهای زیستی شتة M. persicaeبررسی شد. بر اساس نتایج، بیشترین میزان فنل کل در گیاه آلوده به شته در تیمارهای G. mosseae و G. intradicese (بهترتیب 1/686 و 3/664 میلیگرم بر میلیلیتر) و کمترین میزان آن در تیمار شاهد (8/410 میلیگرم بر میلیلیتر) مشاهده شد. کوتاهترین و طولانیترین طول عمر شتة سبز هلو بهترتیب در تیمار G. mosseae (00/16 روز) و شاهد (35/22 روز) مشاهده شد. مقدار نرخ خالص تولید مثل (R0)از 54/37 تا 34/53 ماده به ازای هر فرد متغیر بود که کمترین و بیشترین مقدار آن بهترتیب در تیمارهای G. mosseaeو شاهد به دست آمد. همچنین، کمترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) و نرخ متناهی افزایش جمعیت(λ)شتة سبز هلو در تیمار G. mosseae(بهترتیب 2867/0 و 3320/1 بر روز) ثبت شد. نتایج این بررسی نشان داد که تیمار G. mosseae رشد جمعیت شتة M. persicaeرا بهطور معنیداری کاهش داد. بنابراین، این تیمار میتواند در گیاه فلفلدلمهای مقاومت القایی را نسبت به این شته ایجاد کند که میتواند در برنامة IPM این آفت مفید واقع شود.
نازنین مرادزاده؛ ملیحه لطیفی؛ سید رسول صحافی
چکیده
در این پژوهش به بررسی طول عمر، بقا و تولیدمثل کنۀ تارتن روی گیاه لوبیا تحت تأثیر بیولوگ سیدروفوریک (ترکیب القاکنندۀ مقاومت در گیاه) در شرایط آزمایشگاهی با رطوبت نسبی 10± 75 درصد، دوره نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی و سه دمای 1±25، 1±30 و 1±35 درجه سلسیوس پرداخته شد. برای تیمار گیاهان، برای هر گلدان 2/0 میلیلیتر از بیولوگ ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی طول عمر، بقا و تولیدمثل کنۀ تارتن روی گیاه لوبیا تحت تأثیر بیولوگ سیدروفوریک (ترکیب القاکنندۀ مقاومت در گیاه) در شرایط آزمایشگاهی با رطوبت نسبی 10± 75 درصد، دوره نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی و سه دمای 1±25، 1±30 و 1±35 درجه سلسیوس پرداخته شد. برای تیمار گیاهان، برای هر گلدان 2/0 میلیلیتر از بیولوگ سیدروفوریک در 100 میلیلیتر آب مقطر حل شد به خاک گلدانها اضافه شد. برای آزمایشها از دیسکهای برگی گیاه لوبیا که 48 ساعت قبل از شروع آزمایش تیمار شده بودند استفاده شد. میانگین کل دوره رشدی کنه از تخم تا کنه کامل در دماهای 25، 30 و 35 درجۀ سلسیوس به ترتیب 02/0± 87/35، 05/0±45/56 و 02/0±23/30 روز به دست آمد. طول دورههای رشدی مختلف با افزایش دما از 25 به 30 درجۀ سلسیوس افزایش و از 30 به 35 درجۀ سلسیوس کاهش یافت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) برای این کنه در سه دمای مذکور به ترتیب 0007/0±16/0، 0006/0±10/0 و 0007/0±18/0 روز1- بود که بین سه دما اختلاف معنیداری مشاهده شد. همچنین نرخ خالص تولیدمثل (R0) این کنه در سه دمای مذکور به ترتیب 72/0±25/48، 43/0±76/25 و 49/0±42/39 نتاج بود که بین سه دما اختلاف معنیداری مشاهده شد. نتایج این پژوهش نشان میدهند که ترکیب بیولوگ سیدروفوریک در دمای 30 درجۀ سلسیوس با داشتن کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت و بیشترین طول عمر بهترین تأثیر در جهت کاهش جمعیت کنه دو لکهایی داشته است.
فهیمه مروی؛ پریسا طاهری؛ مجتبی ممرآبادی
چکیده
در این پژوهش، برای تعیین سطوح مقاومت رقمهای لوبیا به Rhizoctonia solani عامل پوسیدگی طوقه و ریشه آزمون بیماریزایی به دو روش دیسک برگی در شرایط آزمایشگاه و مایهزنی گیاهچهها در گلخانه انجام شد. سپس حساسترین رقم لوبیا (رقم ناز، به دلیل دارا بودن توجیه اقتصادی) برای ارزیابی امکان القای مقاومت با فلاونوئیدهایی نظیر کوئرستین (Quercetin) ...
بیشتر
در این پژوهش، برای تعیین سطوح مقاومت رقمهای لوبیا به Rhizoctonia solani عامل پوسیدگی طوقه و ریشه آزمون بیماریزایی به دو روش دیسک برگی در شرایط آزمایشگاه و مایهزنی گیاهچهها در گلخانه انجام شد. سپس حساسترین رقم لوبیا (رقم ناز، به دلیل دارا بودن توجیه اقتصادی) برای ارزیابی امکان القای مقاومت با فلاونوئیدهایی نظیر کوئرستین (Quercetin) نارینجنین (Naringenin) و بررسی برخی سازوکارهای دخیل در القای مقاومت استفاده شد. جهت بررسی تأثیر غلظتهای مختلف (100 تا 400 میکروگرم بر میلیلیتر) این فلاونوئیدها در القاء مقاومت در لوبیا علیه R. solani، گیاهچهها با غلظتهای مختلف فلاونوئیدها تیمار شدند. گیاهان تیمارشده و شاهد با قارچ بیمارگر مایهزنی شدند و شاخص بیماری یک هفته بعد از مایهزنی محاسبه شد. نتیجهها نشان دادند که غلظتهای مختلف کوئرستین و نارینجنین در کاهش شاخص بیماری تأثیر متفاوتی داشتند. کوئرستین در غلظتهای 200 تا 400 میکروگرم در میلیلیتر موجب کاهش معنیدار پیشرفت بیماری شد و بهترین فاصله زمانی بین تیمار و مایهزنی سه روز بود. غلظتهای 100 و 200 میکروگرم بر میلیلیتر نارینجنین و 100 میکروگرم بر میلیلیتر کوئرستین باعث کاهش معنیدار پیشرفت بیماری نشد. ارزیابی سطوح کالوز، سوپراکسید و هیدروژن پراکسید در گیاهچههای تیمارشده با کوئرستین در زمانهای مختلف پس از مایهزنی توسط R. solani نشان داد که کوئرستین با افزایش سرعت و شدت تولید این ترکیبهای دفاعی موجب القای مقاومت در لوبیا علیه بیمارگر میشود.
قدیر نوری قنبلانی؛ مژگان مردانی طلایی؛ منیژه پناهی خانقاه؛ جبرائیل رزمجو؛ علی اصغر فتحی
چکیده
شتۀ سبز گندم، Sitobion avenae (Fabricius)، یکی از آفات مهم غلات دانهریز بهویژه گندم است. پارامتر (فراسنجه)های زیستی شته درون اتاقک رشد تنظیمشده در دمای 2±25 درجۀ سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دورۀ نوری14:10 (روشنایی: تاریکی) در قالب طرح کامل تصادفی و آزمایش کرتهای خردشده تعیین شد. عامل اصلی شامل دو رقم گندم (سایسونز و شیرودی) و عامل ...
بیشتر
شتۀ سبز گندم، Sitobion avenae (Fabricius)، یکی از آفات مهم غلات دانهریز بهویژه گندم است. پارامتر (فراسنجه)های زیستی شته درون اتاقک رشد تنظیمشده در دمای 2±25 درجۀ سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60 درصد و دورۀ نوری14:10 (روشنایی: تاریکی) در قالب طرح کامل تصادفی و آزمایش کرتهای خردشده تعیین شد. عامل اصلی شامل دو رقم گندم (سایسونز و شیرودی) و عامل فرعی عبارت از مدتزمانهای پیشآلودگی (0، 2، 4، 6، 8 روز) بود. نتایج نشان داد، بین تیمارها از نظر پارامترهای نرخ خالص تولیدمثل (R0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت(rm) ، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ)، مدتزمان دو برابر شدن جمعیت (DT) و میانگین مدتزمان یک نسل (T)S. avenae اختلاف معنیداری وجود دارد.بیشترین و کمترین مقدار rmدر رقم سایسونز به ترتیب در شاهد (092/0 بر روز) و تیمار 6 روز پیشآلودگی (063/0 بر روز) مشاهده شد. همچنین، در رقم شیرودی بیشترین و کمترین مقدار rm شته به ترتیب در شاهد (216/0 بر روز) و تیمار شش روز پیشآلودگی (157/0 بر روز) به دست آمد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که آلودگیهای پیشین گندم به مدت شش روز ضمن القای مقاومت، نرخ رشد جمعیت شته را کاهش میدهد و در برنامۀ مدیریت تلفیقی یا IPM این آفت میتواند مفید واقع شود.
محمود ناظری؛ حسین اللهیاری؛ سیدحسین گلدانساز
چکیده
پاسخ دفاعی القایی گیاهان به گیاهخواری میتواند برهمکنش گیاه را با دیگر موجودات زنده که از آن بهعنوان غذا استفاده میکنند، تحت تأثیر قرار دهد. در این پژوهش آزمایشهایی انجام گرفت تا مشخص شود که آیا عملکرد و ترجیح سه آفت Trialeurodes vaporariorum،Tetranychus urticae وAphis gossypii تحت تأثیر گیاهخواری افراد همگونه روی گیاه خیار قرار میگیرد، و اینکه ...
بیشتر
پاسخ دفاعی القایی گیاهان به گیاهخواری میتواند برهمکنش گیاه را با دیگر موجودات زنده که از آن بهعنوان غذا استفاده میکنند، تحت تأثیر قرار دهد. در این پژوهش آزمایشهایی انجام گرفت تا مشخص شود که آیا عملکرد و ترجیح سه آفت Trialeurodes vaporariorum،Tetranychus urticae وAphis gossypii تحت تأثیر گیاهخواری افراد همگونه روی گیاه خیار قرار میگیرد، و اینکه آیا این اثرات بهصورت موضعی است و یا سیستمیک. طول عمر، زادآوری، و طول دورۀ رشد و نمو قبل از بلوغ بهعنوان معیارهای عملکرد بررسی شد. نتایج نشان داد که گیاهخواری این آفات میتواند مکانیسم مقاومت القایی گیاه خیار را فعال کرده و عملکرد و ترجیح افراد همگونه را تحت تأثیر قرار دهد. در مورد شتۀ پنبه طول عمر و زادآوری، در مورد کنۀ دولکهای زادآوری و طول دورۀ رشد و نمو، و در مورد سفیدبالک زادآوری بهطور معنیداری تحت تأثیر منفی گیاهخواری افراد هم گونه قرار گرفت. نتایج آزمایشهای عملکرد بسته به ویژگی زیستی مورد بررسی و سطح بررسی (موضعی و یا سیستمیک) بین خنثی و منفی متغیر بود، هیچ اثر مثبتی در این برهمکنشها مشاهده نشد. بر اساس نتایج میتوان اشاره کرد که گیاهخواری سفیدبالک گلخانه، کنۀ دولکهای و شتۀ پنبه میتواند باعث القای مکانیسم مقاومت در گیاه خیار شود و ترجیح افراد همگونه را تحت تأثیر قرار دهد. اما سفیدبالک قادر نبود که آسیب وارده شده به گیاه بر اثر گیاهخواری توسط افراد همگونۀ خود را تشخیص دهد با اینکه این گیاهان اثر منفی روی عملکرد سفیدبالک داشتند. بر اساس نتایج ترجیح میتوان نتیجه گرفت که توانایی کنۀ دولکهای برای تشخیص گیاهان میزبان مناسب بهطور محسوسی بیشتر از بقیه بود. عملکرد اثر مقاومت القایی روی عملکرد گیاهخوار همیشه با آزمایشهای ترجیح حشره همراستا نیست. انجام همزمان آزمایشهای ترجیح و عملکرد گیاهخوار علاوه بر اثر القای مقاومت میتواند حساسیت گیاهخوار به تغییر کیفیت میزبان گیاهی را نشان دهد.
هدی اردستانی رستمی؛ عزیز شیخی گرجان؛ عباس ارباب؛ مهران جواد زاده
چکیده
پسیل گلابی Cacopsylla pyricola (Foerster) (Hemiptera: psyllidae)یکی از مهمترین آفتهای درختان گلابی در ایران و جهان بوده و کنترل شیمیایی متداولترین روش کنترل آن است. امروزه روش تزریق سموم یکی از روشهای فنی و مؤثر در کنترل آفات مکنده به شمار میرود. هدف این تحقیق ارزیابی تأثیر کود کامل و مخلوط آن با آزادیراکتین به روش تزریق روی پسیل گلابی است. این ...
بیشتر
پسیل گلابی Cacopsylla pyricola (Foerster) (Hemiptera: psyllidae)یکی از مهمترین آفتهای درختان گلابی در ایران و جهان بوده و کنترل شیمیایی متداولترین روش کنترل آن است. امروزه روش تزریق سموم یکی از روشهای فنی و مؤثر در کنترل آفات مکنده به شمار میرود. هدف این تحقیق ارزیابی تأثیر کود کامل و مخلوط آن با آزادیراکتین به روش تزریق روی پسیل گلابی است. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تیمار که شامل تزریق کود کامل (ناترینو)، تزریق مخلوط آزادیراکتین و کود کامل (ناترینو)، سمپاشی شاخ و برگ با دیازینون EC 60 درصد با غلظت 5/1 در هزار و آبپاشی شاخ و برگ (شاهد) با پنج تکرار در باغ مهرشهر نزدیک شهر کرج روی درختان گلابی رقم شاهمیوه در سال 93 انجام شد. نتایج نشان داد که تراکم پوره و تخم پسیل گلابی در تیمارهای تزریقی نسبت به محلولپاشی با دیازینون بهطور معنیداری کمتر است، بهطوریکه در آخر فصل میانگین کارایی تیمارهای تزریق کود کامل، تزریق کود و آزادیراکتین و سمپاشی دیازینون به ترتیب 91، 85 و 28 درصد بود همچنین در این زمان میزان عسلک روی برگها در محلولپاشی و آبپاشی دو برابر بیشتر از تیمارهای تزریقی بود. افزون بر این وزن، قطر و طول میوههای گلابی اندازهگیری شده نیز نشان داد که کمیتهای مورد اشاره در تیمارهای تزریقی20-10درصد بیشتر از محلولپاشی با دیازینون و شاهد است. بنابر نتایج بهدستآمده استفاده از روش تزریق به تنة درخت در مقایسه با روش محلولپاشی میتواند کاهش معنیداری را در میزان مصرف آفتکش به ازای هر درخت ایجاد کند. همچنین نتایج بهدستآمده تأثیر معنیدار و مثبت کاربرد کودهای کامل را در جهت افزایش مقاومت القایی درختان گلابی به پسیل گلابی تائید میکند.
بدر السادات محمودی میمند؛ روح اله صابری ریسه؛ محمد مرادی؛ حسین علایی؛ امیر حسین محمدی
چکیده
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون ...
بیشتر
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون متابولیتهای فرار سویۀ VUPF760 با 87/57 سبب بیشترین میزان کاهش رشد در بیمارگر شدند. در گلخانه، سویههای VUPF760 و VUPF506 بهترتیب با 75/68 و 66/16 درصد بیشترین و کمترین تأثیر را در کاهش شدت بیماریزایی داشتند. در قسمت دوم آزمایش توانایی سویههای منتخب آزمایشگاهی بهعنوان فعالکنندۀ سازوکار دفاعی گیاه پسته علیه بیماری فیتوفتورایی بررسی شد. میزان تغییرپذیری برخی ترکیبهای دفاعی گیاهی از جمله آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل در روزهای 3، 6، 12 و 24 پس از مایهزنی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که سویههای باکتری فعالیت آنزیمهای بالا و همچنین ترکیبهای فنلی را در نهالهای آلودۀ تیمارشده با عامل ناهمساز (آنتاگونیست) افزایش داد که این افزایش در روز ششم پس از مایهزنی، به بیشترین میزان خود رسید. سویههای باکتری توانایی متفاوتی در روند افزایشی آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل داشته بهطوریکه سویۀ VUPF760 بیشترین و سویۀ VUPF506 کمترین تأثیر را نشان دادند.