سکینه جمالی پاقلعه؛ ناصر رادمان؛ امیرحسین محمدی؛ مهدی پیرنیا؛ عبدالحسین طاهری
چکیده
پژمردگی ورتیسلیومی یکی از بیماریهای مهم بوده که میتواند خسارت زیادی را به درختان پسته وارد نماید. قارچریشههای آربوسکولار علاوه بر بهبود وضعیت رشدی گیاهان باعث افزایش تحمل به عوامل بیماریزا میگردند. در این تحقیق تاثیر مخلوط سه گونه قارچریشه آربوسکولار Funneliformis mosseae ، Rhizophagus irregularis وClaroideoglomus etunicatum بر بیماری پژمردگی ورتیسلیومی ...
بیشتر
پژمردگی ورتیسلیومی یکی از بیماریهای مهم بوده که میتواند خسارت زیادی را به درختان پسته وارد نماید. قارچریشههای آربوسکولار علاوه بر بهبود وضعیت رشدی گیاهان باعث افزایش تحمل به عوامل بیماریزا میگردند. در این تحقیق تاثیر مخلوط سه گونه قارچریشه آربوسکولار Funneliformis mosseae ، Rhizophagus irregularis وClaroideoglomus etunicatum بر بیماری پژمردگی ورتیسلیومی دو پایه پسته احمدآقایی و بادامی زرند (به ترتیب حساس و مقاوم به بیماری) ارزیابی گردید. مایه-زنی قارچریشههای آربوسکولار (AM) در هنگام کاشت بذرها و مایهزنی بیمارگر (Vd) پس از 52 روز، با استفاده از اینوکولوم تکثیر شده روی بستره ماسه-آرد جو-آب مقطر، انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایهای کاملاً تصادفی با 5 تکرار در گلخانه اجرا شد. نتایج نشان داد که مایهزنی قارچریشههای آربوسکولار در هر دو پایه پسته وزن خشک ریشه و اندام -هوایی، ارتفاع و قطر ساقه، سطح برگ، غلظت عناصر غذایی، پرولین، قندهای محلول، کلروفیل و شاخص کلروفیل را در مقایسه با گیاهان شاهد و مایهزنی شده با بیمارگر افزایش میدهد. در تیمار AM+Vd، تنها در پایه احمدآقایی حضور بیمارگر باعث کاهش درصد کلنیزاسیون قارچریشههای آربوسکولار در مقایسه با تیمار AM گردید. در انتهای آزمایش شاخص بیماریزایی در تیمار Vd در دو پایه احمدآقایی و بادامی زرند به ترتیب 9/3 و 9/1 بود که در تیمار AM+Vd به 6/3 و 1/1 رسید که کاهش معنیداری را نشان میداد. نتایج تحقیق حاضر بیانگر این موضوع بود که مایهزنی قارچریشههای آربوسکولار با بهبود خصوصیات رشدی، تغذیه-ای و بیوشیمیایی میتواند باعث افزایش مقاومت نهالهای پسته به پژمردگی ورتیسلیومی شود.
سانا لطفی؛ علی میرشکار؛ عباس خانی؛ مهدی پیرنیا
چکیده
تریپس پیاز یکی از آفات مهم مزارع پیاز در سراسر جهان است که باعث کاهش میزان تولید گیاهان میشود. اعمال روشهای کنترل جایگزین و کاهش غلظت سموم شیمیایی به همراه عوامل بیولوژیک به منظور جلوگیری از آلودگی محیطزیست و مقاومت حشرات ضروری است. بر همین اساس، ارزیابی سمیت حشرهکشهای فلونیکامید و تیوسیکلام، بیماریزایی قارچ Beauveria bassiana ...
بیشتر
تریپس پیاز یکی از آفات مهم مزارع پیاز در سراسر جهان است که باعث کاهش میزان تولید گیاهان میشود. اعمال روشهای کنترل جایگزین و کاهش غلظت سموم شیمیایی به همراه عوامل بیولوژیک به منظور جلوگیری از آلودگی محیطزیست و مقاومت حشرات ضروری است. بر همین اساس، ارزیابی سمیت حشرهکشهای فلونیکامید و تیوسیکلام، بیماریزایی قارچ Beauveria bassiana و کارایی اختلاط قارچ با حشرهکشها روی پوره سن دوم تریپس پیاز و فاکتورهای زیستی قارچ بیمارگر اهداف این تحقیق بودند. این مطالعه به صورت طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار و در شرایط آزمایشگاه انجام شد. حشرات گروه شاهد با آب مقطر تیمار شدند. نتایج نشان داد که مقادیر LC50 برای فلونیکامید، تیوسیکلام و قارچ B.bassiana بهترتیب 3/2 میلیگرم در لیتر، 3/4 میلیگرم در لیتر و 107×4/5 کنیدی در میلیلیتر بود. با افزایش غلظت حشرهکشها و قارچ بیمارگر و نیز با افزایش زمان کاربرد آنها، میزان تلفات تریپس پیاز افزایش یافت. فلونیکامید هیچ ﺗﺄﺛﯿﺮی روی ﺟﻮاﻧﻪزﻧﯽ و رﺷﺪ ﻣﯿﺴﻠﯿﻮﻣﯽ ﻗﺎرچ بیمارگر ﻧﺪاﺷﺖ و ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺣﺸﺮهﮐﺶ ﺳﺎزﮔﺎر انتخاب شد. نتایج اختلاط قارچ بیمارگر با حشرهکشهای مورد مطالعه نشان داد که بیمارگر مورد مطالعه در غلظت 107×6 کنیدی در میلیلیتر بههمراه فلونیکامید در غلظت 2/1 میلیگرم در لیتر، بهترین ترکیب برای مقابله با تریپس پیاز است. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، میتوان مخلوط فوق را ﺑﻪﻋﻨﻮان یک روش جایگزین ﺑﺮای ﺣﺸﺮهﮐﺶﻫﺎی ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ پس از مطالعات مزرعهای در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺗﻠﻔﯿﻘﯽ تریپس پیاز توصیه کرد.
فرشته سعید سروبابایی؛ سعید عباسی؛ روح الله شریفی؛ علی بهشتی آل آقا
چکیده
پاخورۀ گندم با عامل Gaeumannomyces tritici یکی از بیماریهای مهم ریشۀ گندم در تمام جهان است. در این پژوهش، اثر ترکیبی عناصر غذایی و سویه بیوکنترلی Bacillus subtilis GB03 روی رشد گندم و درصد آلودگی ریشه ارزیابی شد. ابتدا، تجزیه خاک انجام شد و بر اساس نتایج آن و بررسی منابع، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظتهای مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش ...
بیشتر
پاخورۀ گندم با عامل Gaeumannomyces tritici یکی از بیماریهای مهم ریشۀ گندم در تمام جهان است. در این پژوهش، اثر ترکیبی عناصر غذایی و سویه بیوکنترلی Bacillus subtilis GB03 روی رشد گندم و درصد آلودگی ریشه ارزیابی شد. ابتدا، تجزیه خاک انجام شد و بر اساس نتایج آن و بررسی منابع، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظتهای مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش در شرایط گلخانه و به مدت 35 روز انجام شد. تیمار باکتری به صورت آغشتهسازی بذر و خاک صورت گرفت. در این میان، فسفر بیشترین اثر را در مهار بیماری ایفا نمود. افزایش کود سوپرفسفات تریپل، درصد آلودگی ریشه را تا 14/51 درصد کاهش داد. باکتری این اثر را تا 50/71 درصد افزایش داد؛ به نحوی که حتی در کمترین سطح کود سبب مهار کامل علائم روی طوقه شد. نیتروژن در اولین سطح بهکار رفته (50 میلیگرم اوره بر کیلوگرم خاک)، درصد آلودگی ریشه را 35 درصد کاهش داد. آهن اثر قابل توجهای در مهار بیماری داشت و در اولین سطح بهکار رفته، بیماری را از 5/60 درصد شاهد به 46 درصد کاهش داد. روی در سطح دوم و در تعامل با باکتری قادر بود علائم بیماری را به صورت معنیداری کاهش دهد. مس نیز قادر بود علائم بیماری را تا 4/18 درصد کاهش دهد و بیشترین اثر بالاتر از سطح پنج میلیگرم بر کیلوگرم خاک دیده شد. مس اثر متقابل مثبتی با باکتری در بهبود صفات رشدی گندم داشت. در مجموع میتوان گفت میزان اثر عناصر با فراهمی آنها در خاک مرتبط بود.
سونیا سیفی؛ کیوان بهبودی؛ روح الله شریفی؛ جیمز شپلیگ
چکیده
باکتری Bacillus velezensis یکی از عوامل پروبیوتیک گیاهی میباشد که اخیراً بهعنوان یکی از ابزارهای قوی بیوکنترل مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش معرفی و بررسی برخی از خصوصیات باکتری B. velezensis میباشد که از ریزوسفر گوجهفرنگی شهرستان کرمانشاه جداسازی شد. در این پژوهش باکتری B. velezensis بهترتیب موجب افزایش 86/78، 87/56 و 83/45 درصدی طول ...
بیشتر
باکتری Bacillus velezensis یکی از عوامل پروبیوتیک گیاهی میباشد که اخیراً بهعنوان یکی از ابزارهای قوی بیوکنترل مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش معرفی و بررسی برخی از خصوصیات باکتری B. velezensis میباشد که از ریزوسفر گوجهفرنگی شهرستان کرمانشاه جداسازی شد. در این پژوهش باکتری B. velezensis بهترتیب موجب افزایش 86/78، 87/56 و 83/45 درصدی طول شاخساره، طول ریشه و وزن خشک گیاه گوجهفرنگی در گلخانه و درصد جوانهزنی و شاخص بنیه بذر در شرایط آزمایشگاهی گردید. علاوه بر این، برخی از خصوصیات پروبیوتیکی این جدایه از جمله تولید سیدورفور، سیانید هیدروژن و اندول استیک اسید در آزمایشگاه مورد ارزیابی قرار گرفتند. اثر بازدارندگی این سویه روی قارچ Fusarium oxysporum f. sp. lycopersici به روش کشت متقابل و ترکیبات فرّار ضدقارچی بهترتیب به میزان 83 و 58 درصد بود. در بررسیهای گلخانهای نیز باعث کاهش بروز 5/87 درصدی علائم بیماری گردید. در نهایت ژنوم کامل باکتری با استفاده از تکنولوژی ایلومینا تعیین توالی گردید. سپس در پایگاه RAST مکانهای ژنومی و توالیهای رمزگردان مشخص گردیده و در پایگاه NCBI با توالیهای موجود مقایسه شد. نتایج نشان داد که این جدایه با احتمال 100 درصد متعلق به گونه B. velezensis است. اندازه ژنوم این جدایه 4132868 جفت باز و شامل 4329 توالی رمزگردان میباشد. این تحقیق اثباتی بر معرفی گونه B. velezensis بهعنوان باکتری پروبیوتیک گیاهی است.
مسعود احمد زاده؛ احمدرضا شاهرخی
چکیده
باکتریBacillus subtilis بهدلیل تشکیل اندوسپور، تحمل شرایط متغیر pH، دامنه وسیع حرارتی و تولید طیف وسیعی از آنتیبیوتیکها، پتانسیل خوبی برای کنترل بیمارگرهای گیاهی دارد. در این تحقیق پتانسیل بیوکنترلی باسیلوسهای بومی در مقابل Rhizoctonia solani AG2-2، ارزیابی شد. آنتیبیوتیک فنجایسین استخراج شد و رابطه بین جدایههای تولیدکننده آنتیبیوتیک ...
بیشتر
باکتریBacillus subtilis بهدلیل تشکیل اندوسپور، تحمل شرایط متغیر pH، دامنه وسیع حرارتی و تولید طیف وسیعی از آنتیبیوتیکها، پتانسیل خوبی برای کنترل بیمارگرهای گیاهی دارد. در این تحقیق پتانسیل بیوکنترلی باسیلوسهای بومی در مقابل Rhizoctonia solani AG2-2، ارزیابی شد. آنتیبیوتیک فنجایسین استخراج شد و رابطه بین جدایههای تولیدکننده آنتیبیوتیک با کنترل بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه چغندرقند در گلخانه بررسی گردید. در آزمونهای آزمایشگاهی و گلخانهای از 82 جدایه منتخب Bacillus subtilis، با 2 جدایه استاندارد باکتری آنتاگونیست استفاده شد. از میان 84 جدایه، در آزمون کشت دوطرفه درون تشتک پتری، جدایه UTB1 با 3/55 درصد، بیشترین تأثیر بازدارندگی را داشت. در آزمونهای گلخانه، جدایههای UTB27، UTB65 و UTB71 بیماری را 09/60 درصد کاهش دادند(بیشترین بازدارندگی از بیماری). از میان 84 جدایه باکتریایی، تعداد 52 جدایه روی افزایش وزن تر و خشک گیاه تأثیر معنیداری داشتند. در آزمون HPTLC برای استخراج آنتیبیوتیک، از بین 84 جدایه باکتری، تعداد 19 جدایه، فنجایسین تولید کردند و 65 جدایه قادر به تولید نبودند. در آزمون گلخانه، تعداد 75 جدایه باکتری، بیماری را کاهش دادند که در سطح 5 درصد معنیدار بود و 19جدایه از آنها تولیدکننده فنجایسین بودند. شاخص تولید آتیبیوتیک به تنهایی تائیدکننده میزان کنترل در گلخانه و مزرعه نیست. جدایه باکتری بومی UTB1 نامزد خوبی برای یک عامل بیوکنترل موفق است.
صادق نخعی مدیح؛ لیلا رمضانی؛ سارا ضرغامی؛ نوشین زندی سوهانی
چکیده
واکنش تابعی یکی از بنیادیترین حالتهای ارتباطی میان طعمه و شکارگر بوده که رابطة میان شمار طعمة مورد حمله و تراکم اولیة طعمه را نشان میدهد و با عاملهایی مانند مدتزمان قرار گرفتن طعمه در دسترس شکارگر، میزان حملة موفق و زمان دسترسی شکارگر به طعمه مشخص میشود. کفشدوزک Hyperaspis polita Weise، یکی از عاملهای کنترل بیولوژیک (بیولوژیک) شمار ...
بیشتر
واکنش تابعی یکی از بنیادیترین حالتهای ارتباطی میان طعمه و شکارگر بوده که رابطة میان شمار طعمة مورد حمله و تراکم اولیة طعمه را نشان میدهد و با عاملهایی مانند مدتزمان قرار گرفتن طعمه در دسترس شکارگر، میزان حملة موفق و زمان دسترسی شکارگر به طعمه مشخص میشود. کفشدوزک Hyperaspis polita Weise، یکی از عاملهای کنترل بیولوژیک (بیولوژیک) شمار زیادی از گونههای مهم شپشکهای آردآلود است. در این تحقیق واکنش تابعی لارو سن چهار، ماده و نر بالغ این کفشدوزک روی مادة بالغ شپشک آردآلود پنبه Phenacoccus solenopsis Tinsleyدر شرایط آزمایشگاهی (دمای بهینه 1±30 درجة سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورة نوری 14:10 ساعت تاریکی: روشنایی) بررسی شد. تراکمهای استفادهشده برای هر سه مرحلة رشدی شکارگر شامل 2، 4، 8، 16 و 32 عدد طعمه بود. بر پایة نتایج رگرسیون لجستیک واکنش تابعی لارو سن چهار، ماده و نر بالغ H. politaاز نوع دوم تعیین شد. توان جستجوگری (a)، زمان دستیابی (Th) و بیشترین نرخ حمله (T/Th)، توسط مدل راجرز برای لارو سن چهار به ترتیب 00298/0±0196/0 بر ساعت، 4551/0±3262/3 ساعت و 2/7 طعمه، برای مادة بالغ به ترتیب 00238/0±0131/0 بر ساعت، 7419/0±4765/3 ساعت و 9/6 طعمه و برای نر بالغ بهترتیب 00528/0±0195/0 بر ساعت، 2624/1±0126/12 ساعت و 2 طعمه به دست آمد. بر پایة نتایج این تحقیق لارو سن چهار و مادة بالغ کفشدوزک H. polita کارایی بالایی برای کنترل شپشک آردآلود پنبه داشته و میتوان از آنها در امر کنترل بیولوژیک این آفت مهم استفاده کرد.
سامان باقری؛ حمیدرضا علیزاده؛ مهدی آزادوار؛ امیررضا امیرمیجانی
چکیده
در سالهای اخیر بحث امکان کنترل بیولوژیک بیمارگرهای خاک زاد موردتوجه جدی محققان قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به کاربرد باکتریهای آنتاگونیست بهویژه باکتریهای گروه سودومونادهای فلورسنت در کنترل بیماریهای خاکزی گیاهان اشاره کرد. بیمارگرهای Sclerotinia sclerotiorum، Pythium aphanidermatum از عاملهای بیماریزای مهم گیاهان مختلف ازجمله ...
بیشتر
در سالهای اخیر بحث امکان کنترل بیولوژیک بیمارگرهای خاک زاد موردتوجه جدی محققان قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به کاربرد باکتریهای آنتاگونیست بهویژه باکتریهای گروه سودومونادهای فلورسنت در کنترل بیماریهای خاکزی گیاهان اشاره کرد. بیمارگرهای Sclerotinia sclerotiorum، Pythium aphanidermatum از عاملهای بیماریزای مهم گیاهان مختلف ازجمله خیار هستند. در این پژوهش 81 جدایه از ریزوسفر خیار جداسازی، خالصسازی و بر مبنای ویژگیهای ریختشناختی (مورفولوژیکی)، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شناسایی شدند. بررسی تأثیر آنتاگونیستی جدایهها به روش کشت متقابل نشان داد که جدایههای 19C، 21B، 24A، 33B، 33C، 38A، 42D و 43C اثر بازدارندگی مؤثری علیه این بیمارگرها داشتند و ترکیبهای فرار این جدایهها بهطور معنیداری از رشد پرگنة این بیمارگرها نسبت به شاهد بازدارندگی کردند. در آزمون گلخانهای نیز جدایههای 19C و 24A میزان شاخص بیماری ناشی از Pythium aphanidermatum را بیش از 70درصد و میزان شاخص بیماری ناشی از Sclerotinia sclerotiorum را بیش از 60درصد در مقایسه با شاهد کاهش دادند. تولید سورفکتین، آنزیم پروتئاز و سیانید هیدروژن بهعنوان سازوکارهای بازدارندگی در جدایههای برتر بررسی شدند. جدایههای، 19C، 24A، 33B، 33C، 38A، 42D و 43C قادر به تولید آنزیم پروتئاز، جدایة 19C قادر به تولید سورفکتین و جدایههای 33B، 33C، 38A، 42D و 43C قادر به تولید سیانید هیدروژن بودند. نتایج بهدستآمده از توالییابی ناحیة ژنی 16S-rDNA جدایههای مؤثر در کنترل بیمارگرها نشان داد که این جدایهها با درجۀ اعتبارسنجی زیاد (100 درصد) در کنار جدایههای متعلق به جنسهای Pseudomonas، Stenotrophomonas و Flavobacterium قرار گرفتند.
بدر السادات محمودی میمند؛ روح اله صابری ریسه؛ محمد مرادی؛ حسین علایی؛ امیر حسین محمدی
چکیده
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون ...
بیشتر
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون متابولیتهای فرار سویۀ VUPF760 با 87/57 سبب بیشترین میزان کاهش رشد در بیمارگر شدند. در گلخانه، سویههای VUPF760 و VUPF506 بهترتیب با 75/68 و 66/16 درصد بیشترین و کمترین تأثیر را در کاهش شدت بیماریزایی داشتند. در قسمت دوم آزمایش توانایی سویههای منتخب آزمایشگاهی بهعنوان فعالکنندۀ سازوکار دفاعی گیاه پسته علیه بیماری فیتوفتورایی بررسی شد. میزان تغییرپذیری برخی ترکیبهای دفاعی گیاهی از جمله آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل در روزهای 3، 6، 12 و 24 پس از مایهزنی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که سویههای باکتری فعالیت آنزیمهای بالا و همچنین ترکیبهای فنلی را در نهالهای آلودۀ تیمارشده با عامل ناهمساز (آنتاگونیست) افزایش داد که این افزایش در روز ششم پس از مایهزنی، به بیشترین میزان خود رسید. سویههای باکتری توانایی متفاوتی در روند افزایشی آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل داشته بهطوریکه سویۀ VUPF760 بیشترین و سویۀ VUPF506 کمترین تأثیر را نشان دادند.
زهرا سجادی؛ سید محمد رضا موسوی؛ غلامرضا معاف پوریان
چکیده
این پژوهش در قالب دو آزمایش فاکتوریل بر پایة طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار طراحی شد. آزمایش اول بهمنظور بررسی توانایی قارچ Trichoderma longibrachiatum در تحریک رشد گیاه میزبان و تأثیر آن بر خصوصیات رویشی گیاه لوبیا قرمز (رقم گلی) و در غیاب نماتد مولد گره ریشه شامل سه فاکتور بافت خاک (در سه سطح لوم-شنی، لوم و لوم-رسی)، مادة آلی (خاکبرگ در دو سطح ...
بیشتر
این پژوهش در قالب دو آزمایش فاکتوریل بر پایة طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار طراحی شد. آزمایش اول بهمنظور بررسی توانایی قارچ Trichoderma longibrachiatum در تحریک رشد گیاه میزبان و تأثیر آن بر خصوصیات رویشی گیاه لوبیا قرمز (رقم گلی) و در غیاب نماتد مولد گره ریشه شامل سه فاکتور بافت خاک (در سه سطح لوم-شنی، لوم و لوم-رسی)، مادة آلی (خاکبرگ در دو سطح 5/0 و 2 درصد) و قارچ T. longibrachiatum (در دو سطح 0 و 106 اسپور در هر میلیلیتر) بود. در آزمایش دوم نیز اثر سه فاکتور بافت خاک، مادة آلی (خاکبرگ) و روش کنترل (بدون کنترل، 10 میلیلیتر سوسپانسیون اسپور قارچ T. longibrachiatum حاوی 106 اسپور در هر میلیلیتر و 2 میلیگرم مادة مؤثر بر نماتدکش کادوزافوس از فرم تجارتی گرانول 10% در کیلوگرم خاک) بر خصوصیات رویشی گیاه لوبیا قرمز (رقم گلی)، توانایی قارچ در کنترل نماتد و صفات تکثیری نماتد M. javanica در گیاهان آلوده بررسی شد. قارچ T. longibrachiatum تأثیر معناداری در تحریک رشد گیاه میزبان نداشت. این قارچ بیشترین کارآیی را در خاک لومی یا لوم- شنی حاوی 2% خاکبرگ نشان داد و توانست فاکتور تولیدمثل نماتد را در انواع بافتهای آزمایششدة خاک در حد نماتدکش شیمیایی (کادوزافوس) کاهش دهد. گیاه لوبیا در خاک لوم- رسی آلوده به نماتد و بدون خاکبرگ رشد نکرد و در صورت افزایش خاکبرگ به خاک رشد آن معنادار نبود.
حسین رنجبر اقدم؛ محمدرضا عطاران
چکیده
به منظور انتخاب گونۀ مناسبی از زنبورهای تریکوگراما برای کنترل بیولوژیک کرم سیب، تعدادی از گونههای زنبورهایTrichogrammaضمن نمونهبرداری مستقیم از تخمهای کرم سیب و دیگر بالپولکداران فعال در باغهای سیب و استفاده از تلههای تخم، از باغهای تحت مطالعه در شمال شرق استان تهران جمعآوری و شناسایی شدند. آزمایشهایی در قالب طرح کاملاً ...
بیشتر
به منظور انتخاب گونۀ مناسبی از زنبورهای تریکوگراما برای کنترل بیولوژیک کرم سیب، تعدادی از گونههای زنبورهایTrichogrammaضمن نمونهبرداری مستقیم از تخمهای کرم سیب و دیگر بالپولکداران فعال در باغهای سیب و استفاده از تلههای تخم، از باغهای تحت مطالعه در شمال شرق استان تهران جمعآوری و شناسایی شدند. آزمایشهایی در قالب طرح کاملاً تصادفی در راستای ارزیابی و مقایسۀ میزان باروری و طول عمر زنبورها در سه دمای 22، 24 و 26 درجۀ سلسیوس با استفاده از تخم بید غلات به عنوان میزبان واسط انجام گرفت. علاوه بر این، میزان پذیرش تخمهای کرم سیب توسط گونههای تحت بررسی بعد از پنج نسل پرورش روی میزبان واسط آزمایشگاهی، از نظر آماری ارزیابی شد. سه گونه زنبور انگلوارۀ تخم با نامهای Trichogramma brassicae، T. pintoi و T. embryophagum از باغهای دماوند و رودهن جمعآوری و شناسایی شدند. بر اساس نتایج، باروری زنبورهای تحت بررسی در دماهای 24 و 26 درجۀ سلسیوس از نظر آماری بیشتر از دمای 22 درجۀ سلسیوس بود. بیشترین مقدار باروری زنبورهای T. pintoiو T. embryophagumبهترتیب 93/30 و 46/26 تخم به ازای ماده در طول بازۀ زمانی تحت بررسی تعیین شد. در راستای ارزیابی میزان پذیرش تخم کرم سیب توسط کلنیهای آزمایشگاهی زنبور، درصد پارازیتیسم تخمهای کرم سیب توسط گونههای یادشده بهترتیب 70/17 و 64/73 درصد تعیین شد. با در نظر گرفتن همۀ نتایج، سوش بومی زنبور انگلواره T. embryophagum گزینۀ مناسبی برای توسعۀ برنامههای کنترل بیولوژیک کرم سیب در منطقۀ تحت مطالعه معرفی شد.
حسین رنجبر اقدم؛ راحله محمودیان
چکیده
در این تحقیق تأثیر ارقام مختلف برنج بهعنوان حلقۀ اول زنجیرۀ غذایی بر فراسنجههای جدول زندگی و رشد جمعیت زنبور پارازیتوئید Trichogramma brassicaeبهعنوان حلقۀ سوم زنجیرۀ غذایی، بررسی شد. در این راستا، چهار رقم برنج رایج در استان مازندران شامل دو رقم زودرس طارم محلی و طارم هاشمی و دو رقم دیررس فجر و ندا بهعنوان میزبانهای کرم ساقهخوار ...
بیشتر
در این تحقیق تأثیر ارقام مختلف برنج بهعنوان حلقۀ اول زنجیرۀ غذایی بر فراسنجههای جدول زندگی و رشد جمعیت زنبور پارازیتوئید Trichogramma brassicaeبهعنوان حلقۀ سوم زنجیرۀ غذایی، بررسی شد. در این راستا، چهار رقم برنج رایج در استان مازندران شامل دو رقم زودرس طارم محلی و طارم هاشمی و دو رقم دیررس فجر و ندا بهعنوان میزبانهای کرم ساقهخوار برنج انتخاب شدند. ساقهخوار برنج روی هر یک از ارقام ذکرشده دو نسل پرورش داده شد. تخمهای نسل دوم آفت داخل لولههای آزمایش برای پارازیتیسم در معرض زنبور قرار داده شدند. براساس اطلاعات ثبتشده، مهمترین فراسنجههای جدول زندگی زنبور پارازیتوئید مورد بررسی شامل نرخ بقا (lx)، بارآوری ویژۀ سنی (mx)، احتمال بقا (px)، احتمال مرگ (dx)، اختلاف بین نسبت بقا در دو سن متوالی (dx) و امید به زندگی (ex) و فراسنجههای رشد جمعیت شامل نرخ خالص تولیدمثل (R0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت rm)) ، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ)، متوسط مدت زمان یک نسل(T) و مدت زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت (DT) برآورد شد. براساس نتایج بهدستآمده مشخص شد، کلیۀ فراسنجههای جدول زندگی و رشد جمعیت زنبور پارازیتوئید در حلقۀ سوم غذایی در اثر تغییر رقم برنج در حلقۀ اول غذایی تغییر کرد و تفاوت معنادار آماری داشت. بررسی برآوردهای انجامگرفته برای مقادیر فراسنجههای یادشده نشان داد فراسنجههای جدول زندگی و رشد جمعیت زنبور T. brassicae روی ساقهخوارانی که از ارقام دیررس تغذیه کرده بودند، نسبت به ارقام زودرس در وضعیت مطلوبتری بودند. بیشترین مقدار امید به زندگی در اولین روز ظهور زنبور بالغ مربوط به رقم دیررس ندا با مقدار عددی 14/3 و کمترین مقدار در همان سن مربوط به رقم زودرس طارم محلی 69/2 بود. به همین ترتیب بیشترین مقدار نرخ ذاتی رشد جمعیت نیز 452/0 عدد نتاج ماده / ماده / روز بود. این مقدار مربوط به زنبورهایی بود که تخمهای ساقهخواران مورد استفاده برای پارازیتیسم آنها، دورۀ رشد و نمو خود را در نسل قبل روی رقم دیررس فجر سپری کرده بودند. کمترین مقدار فراسنجۀ یادشده در رقم زودرس فجر با مقدار عددی 442/0 عدد نتاج ماده / ماده / روز بود. بر این اساس مشخص شد تغییر ارقام گیاهی در حلقۀ اول غذایی میتواند فراسنجههای مهم زیستی و جمعیتی موجودات زندۀ حلقۀ سوم غذایی را بهطور مشخص متأثر سازد.
بهار کریمیان؛ محمد جوان نیکخواه؛ دوستمراد ظفری؛ خلیل بردی فتوحیفر؛ شهرام نعیمی
چکیده
استرینهای قارچ Trichoderma harzianum بهدلیل کاربرد در کنترل بیولوژیک بیماریهای گیاهی و تأثیر بر زندگی بشر، اهمیت فراوانی دارند. در تحقیق حاضر، ساختار فیلوژنتیکی این گونه بهدستآمده از مناطق جغرافیایی مختلف و زیستگاههای متنوع در برخی اقلیمهای ایران (NC، SCD و CSW) بررسی شد. بهمنظور بررسی و غربال اولیه، انگشتنگاری 239 جدایۀ بهدستآمده ...
بیشتر
استرینهای قارچ Trichoderma harzianum بهدلیل کاربرد در کنترل بیولوژیک بیماریهای گیاهی و تأثیر بر زندگی بشر، اهمیت فراوانی دارند. در تحقیق حاضر، ساختار فیلوژنتیکی این گونه بهدستآمده از مناطق جغرافیایی مختلف و زیستگاههای متنوع در برخی اقلیمهای ایران (NC، SCD و CSW) بررسی شد. بهمنظور بررسی و غربال اولیه، انگشتنگاری 239 جدایۀ بهدستآمده از جنس Trichoderma با استفاده از نشانگر RAPD-PCR انجام گرفت. براساس گروهبندی انجامگرفته، تعدادی جدایه از هر گروه بهمنظور تعیین توالی ناحیۀ ITS1-5.8 s-ITS2 از rDNA انتخاب شدند. در مجموع، 176 جدایه از گونۀ T. harzianum بهدست آمد. از این میان، 76 جدایه که برای ناحیۀ ITS آنها تعیین توالی انجام گرفته بود، با روش ماکسیمم پارسیمونی تجزیهوتحلیل فیلوژنتیکی شدند. در نتیجه، این جدایهها در 10 فیلوتیپ (phylotype) جای گرفتند. فیلوتیپ A با یک جدایه (4414) نمایندۀ آالل جدیدی از ITS در گونۀ T.harzianum میباشد، که بومی ایران است. یافتن این آلل منحصر به فرد در اقلیم CSW در شمال ایران، میتواند بیانگر تأثیر این شرایط اقلیمی در ظهور این آلل جدید در گونۀ T. harzianum باشد.
اکبر شیرزاد؛ وحید فلاح زاده ممقانی؛ مقصود پژوهنده؛ علیرضا علی زاده
چکیده
در این تحقیق، از 21 استرین سودوموناس فلورسنتمختلف به منظور بررسی قدرت بازدارندگی آنها علیه قارچ عامل پاخورة غلات، (Ggt) Gaeumannomyces graminis var. triticiاستفاده شد. بدین ترتیب که بعد از بررسی ویژگیهای بیوشیمیایی استرینهای باکتریایی، آزمون بازدارندگی جدایهها علیه عامل بیماری پاخورة گندم صورت پذیرفت. نتایج نشان داد برخی از این استرینها قدرت ...
بیشتر
در این تحقیق، از 21 استرین سودوموناس فلورسنتمختلف به منظور بررسی قدرت بازدارندگی آنها علیه قارچ عامل پاخورة غلات، (Ggt) Gaeumannomyces graminis var. triticiاستفاده شد. بدین ترتیب که بعد از بررسی ویژگیهای بیوشیمیایی استرینهای باکتریایی، آزمون بازدارندگی جدایهها علیه عامل بیماری پاخورة گندم صورت پذیرفت. نتایج نشان داد برخی از این استرینها قدرت بیوکنترلی قابلتوجهی در بازداری قارچ Ggt دارند. در نهایت، از نشانگر مولکولی REP-PCR به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی جدایهها و بررسی ارتباط تنوع ژنتیکی و قدرت بازدارندگی جدایهها استفاده شد. الگوی انگشتنگاری DNA و دندروگرام رسمشده نشان داد، نوزده استرین باکتری در سطح تشابه 100- 25 درصد از هم جدا شدند و در قالب نه دودمان کلونی یا گروه انگشتنگاری قرارگرفتند که با حروف A تا I از هم مشخص شدند. با توجه به این نتایج، مشخص شد که بین آزمونهای بازدارندگی در محیط غذایی PDA، تولید سیانید هیدروژن و دیاستیل فلوروگلوسینول با گروههای انگشتنگاری DNA به روش REP-PCR رابطة مستقیمی وجود دارد. با توجه به نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود، نشانگر مولکولیREP-PCR به عنوان ابزار مفیدی در شناسایی و غربالگری استرینهای سودوموناس فلورسنتمؤثر در کنترل بیولوژیک استفاده شود.
روشن محمدی؛ دوستمراد ظفری
چکیده
در طی مطالعه درباره بیماری ریزوکتونیایی سیب زمینی در سال 1385، از مزارع و انبارهای سیبزمینی استانهای همدان و کردستان، پنجاه جدایه با مشخصات قارچ Rhizoctonia. solani از ساقه و ریشه و هشت جدایه از سختینه های موجود در سطح غده ها جداسازی شد. بعد از رنگ آمیزی هسته و بررسی های فیزیولوژیکی، تمام جدایه های تحت مطالعه با عنوان گونۀ ...
بیشتر
در طی مطالعه درباره بیماری ریزوکتونیایی سیب زمینی در سال 1385، از مزارع و انبارهای سیبزمینی استانهای همدان و کردستان، پنجاه جدایه با مشخصات قارچ Rhizoctonia. solani از ساقه و ریشه و هشت جدایه از سختینه های موجود در سطح غده ها جداسازی شد. بعد از رنگ آمیزی هسته و بررسی های فیزیولوژیکی، تمام جدایه های تحت مطالعه با عنوان گونۀ R. solani شناسایی شدند. برای تعیین گروههای آناستوموزی جدایهها، عمل آناستوموز با جدایه های استاندارد انجام گرفت و در مجموع 56 جدایه بهعنوان گروه آناستوموزی 3 و یک جدایه بهعنوان گروه آناستوموزی 4 شناسایی شد و یک جدایه با هیچکدام از گروههای آناستوموزی موجود در این مطالعه آناستوموز نداد. آزمایش بیماریزایی 25 جدایه، آنها را در گروه بیماریزا قرار داد. توانایی بیوکنترلی چهار گونه از جنس تریکودرما شامل Trichoderma brevicompactum، T. koningiopsis، T. andinensis و T. virens روی دو جدایه از بیمارگر (6 و 16) که در آزمایشهای بیماریزایی، شدیدترین بیماریزایی را داشتند، در شرایط آزمایشگاه مطالعه شد. نتایج نشان داد که به جز گونه T. andinensis، سایر گونه های تریکودرما بعد از متوقف کردن رشد بیمارگر شروع به پیشروی، استقرار و اسپورزایی روی پرگنه آن کردند و ضمن پیچش به اطراف ریسه ها سبب تخریب آنها شدند. تأثیر متابولیت های فرّار تمام گونه های تریکودرما در کاهش رشد جدایه های ریزوکتونیا در مقایسه با تیمار شاهد معنادار بود و در این میان گونه های T. virens، T. koningiopsis و T. brevicompactum بهترتیب دارای بیشترین تأثیر بودند. در بررسی تأثیر متابولیت های غیرفرّار نیز گونة T. brevicompactum رشد جدایه های ریزوکتونیا را بهطور کامل متوقف کرد.
سمیرا قربانیان؛ حسین رنجبر اقدم؛ حمید قاجاریه
چکیده
شپشک آردآلود Planococcus citri(Risso) (Hemiptera: Pseudococcidae) یکی از رایجترین آفاتی است که روی گیاهان زینتی دیده میشود. یکی از مهمترین گیاهان زینتی مستعد آلودگی به این آفت، حسنیوسف Solenostemon scutellarioides (L.)Codd است. کفشدوزک کریپتولموس Cryptolaemus montrouzieriMulsant (Coleoptera: Coccinellidae) یک شکارگر چندخوار است که برای کنترل شپشکهای آردآلود استفاده میشود. پژوهش حاضر ...
بیشتر
شپشک آردآلود Planococcus citri(Risso) (Hemiptera: Pseudococcidae) یکی از رایجترین آفاتی است که روی گیاهان زینتی دیده میشود. یکی از مهمترین گیاهان زینتی مستعد آلودگی به این آفت، حسنیوسف Solenostemon scutellarioides (L.)Codd است. کفشدوزک کریپتولموس Cryptolaemus montrouzieriMulsant (Coleoptera: Coccinellidae) یک شکارگر چندخوار است که برای کنترل شپشکهای آردآلود استفاده میشود. پژوهش حاضر به منظور بررسی کارایی این کفشدوزک در کنترل بیولوژیک شپشک آردآلود P. citri روی گیاه زینتی حسنیوسف (واریتۀ قرمز) و تعیین بهترین نسبت رهاسازی آن در شرایط گلخانهای انجام گرفت. ابتدا بوتههای همسن گیاه حسنیوسف بهصورت دستی با پورههای سنین 2 و 3 شپشک آردآلود آلوده شدند. پس از تثبیت کلونی شپشک آردآلود روی بوتهها، رهاسازی کفشدوزک روی بوتهها در قالب 4 تیمار کنترل بیولوژیک رهاسازی 1، 2، 3 و 4 کفشدوزک بالغ به ازای هر بوتۀ حسنیوسف همسن انجام گرفت. یک تیمار هم بدون رهاسازی کفشدوزک به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. درصد تأثیر هر تیمار در کنترل جمعیت شپشکهای آردآلود با استفاده از فرمول هندرسون - تیلتون در فاصلۀ زمانی یک تا 15 روز بعد از رهاسازی محاسبه شد. پس از تجزیۀ واریانس و مقایسۀ درصد تأثیر تیمارهای مورد ارزیابی در کنترل آفت، مشخص شد تیمارهای رهاسازی 2، 3 و4 کفشدوزک به ازای هر بوته در فاصلۀ زمانی ۱۰ - ۵ روز بعد از رهاسازی کفشدوزک از نظر آماری بیشترین تأثیر داشتند و در یک گروه قرار داشتند. در روز پانزدهم نیز بین رهاسازی 3 و 4 کفشدوزک اختلاف معناداری نبود. در کل مشخص شد رهاسازی 2 کفشدوزک به ازای هر بوتۀ حسنیوسف میتواند بیش از 92 درصد از جمعیت آفت را تا 15 روز بعد کنترل کند.
سید رضا فانی؛ محمد مرادی قهدریجانی؛ مهدیه علیپور مقدم؛ عبدالحمید شرافتی؛ مهدی محمدی مقدم؛ ابراهیم صداقتی؛ پژمان خدایگان
چکیده
طی سالهای 1387 تا 1390، 100 نمونه خاک از ریزوسفر گیاه، چاله کودی و سطح باغهای پستۀ استانهای کرمان، یزد، خراسان رضوی و سمنان با هدف یافتن سویههای مناسب تریکودرما، به منظور کنترل بیماری گموز پسته، جمعآوری و بررسی شد. با استفاده از محیطهای اختصاصی و عمومی، 32 سویه Trichoderma harzianum غالباً از ناحیۀ ریزوسفر بهدست آمد. پس از تعیین میزان کارایی ...
بیشتر
طی سالهای 1387 تا 1390، 100 نمونه خاک از ریزوسفر گیاه، چاله کودی و سطح باغهای پستۀ استانهای کرمان، یزد، خراسان رضوی و سمنان با هدف یافتن سویههای مناسب تریکودرما، به منظور کنترل بیماری گموز پسته، جمعآوری و بررسی شد. با استفاده از محیطهای اختصاصی و عمومی، 32 سویه Trichoderma harzianum غالباً از ناحیۀ ریزوسفر بهدست آمد. پس از تعیین میزان کارایی سویههای تریکودرما در آزمایشگاه به روش کشت متقابل با Phytophthora melonis، 11 سویه انتخاب شدند و برهمکنش آنها با قارچ بیمارگر در آزمایشگاه با ارزیابی تداخل فیزیکی هیف، ترشحات فرار و غیرفرار و آزمایشهای گلخانهای با استفاده از سویههای منتخب با مایهزنی نهالهای پسته در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت و صفاتی همچون ارتفاع نهال، طول و وزن خشک ریشه و اندامهای هوایی و درصد مرگومیر بررسی شد. در برهمکنش با تریکودرما، رشد رویشی قارچ melonis .Pدر سطوح مختلف تحت تأثیر قرار گرفت و در سطح معناداری کاهش یافت. میزان بازدارندگی از رشد P. melonis در کشت متقابل همزمان، از 1/38 تا 6/63 درصد، کشت متقابل غیرهمزمان از 4/25 تا 7/58 درصد، ترشحات خارج سلولی از 50 تا 6/89 درصد و ترکیبات فرار از 7/44 تا 7/71 درصد متغیر بود. در آزمایشات گلخانهای، مایهزنی با سویههای تریکودرما سبب افزایش 5/1 تا 7/2 برابر در طول ریشه و 4/1 تا 1/2 برابر در ارتفاع نهالها در مقایسه با گیاهان مایهزنی شده با عامل بیماریزا به تنهایی و 1 تا 9/1 برابر طول ریشه و 1 تا 6/1 برابر در ارتفاع نهالها در مقایسه با نهالهای شاهد بدون مایهزنی گردید. درصد مرگومیر نهالها در مایهزنی قبل سویههای تریکودرما، از صفر تا 31 درصد، مایهزنی همزمان از صفر تا 56 درصد و مایهزنی پس از P. melonis از 5/12 تا 75 درصد متغیر بود. این اولین گزارش دربارۀ پراکندگی سویههای تریکودرما در باغهای پستۀ کشور و برهمکنش آن با بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه است.
جهانشیر امینی؛ نسرین بابایی؛ محمد جواد سلیمانی؛ بهروز حریقی
چکیده
بیماری پوسیدگی سفید ریشۀ سیر با عامل Sclerotium cepivorum یکی از بیماریهای مهم سیر در استان همدان است. در این تحقیق، بعد از جداسازی بیمارگر از گیاهان آلوده، با آزمون اثبات بیماریزایی مناسبترین جدایه برای مطالعات آزمایشگاهی و گلخانهای انتخاب گردید. 175 جدایه باکتری از خاک و منطقۀ ریزوسفر گیاه سیر در مزارع شهرستان همدان جداسازی و خالصسازی ...
بیشتر
بیماری پوسیدگی سفید ریشۀ سیر با عامل Sclerotium cepivorum یکی از بیماریهای مهم سیر در استان همدان است. در این تحقیق، بعد از جداسازی بیمارگر از گیاهان آلوده، با آزمون اثبات بیماریزایی مناسبترین جدایه برای مطالعات آزمایشگاهی و گلخانهای انتخاب گردید. 175 جدایه باکتری از خاک و منطقۀ ریزوسفر گیاه سیر در مزارع شهرستان همدان جداسازی و خالصسازی شد. توانایی جدایهها در مقابل بیمارگر بر اساس تشکیل هالۀ بازدارندگی در آزمون چهارنقطهای و کشت متقابل ارزیابی شد. ده جدایه که هالۀ بازدارندگی بیشتری ایجاد کردند، به عنوان جدایۀ برتر برای مطالعات بیشتر انتخاب شدند. مطالعات روی جدایههای انتخابشده نشان داد که همۀ آنها متعلق به جنس باسیلوس هستند. مکانیسم تأثیر جدایههای باکتری از نظر تولید پروتئاز، ترکیبات فرار ضدقارچی، ترکیبات خارج سلولی و سیانید هیدروژن روی رشد بیمارگر در شرایط آزمایشگاه بررسی شد. تمامی جدایهها، ترکیبات فرار و ترکیبات خارج سلولی تولید و باعث کاهش رشد بیمارگر با تأثیر متفاوت شدند. جدایههای B9، B21 و B12 تولید پروتئاز کردند، اما هیچکدام از جدایهها تولید سیانید هیدروژن نکردند. تأثیر جدایهها بر بیمارگر در شرایط گلخانه با دو روش آغشتهسازی خاک و آغشتهسازی سیرچهها ارزیابی شد. نتایج گلخانهای نشان داد که تمام جدایهها موجب کاهش بیماری شدند. جدایههای B12, B21, B3, B20و B93 در مقایسه با شاهد در هر دو روش بیشتر از بقیه (بیش از 73 درصد) بهطور معناداری باعث کاهش بیماری شدند. جدایههای B3 و B21 بیشترین تأثیر را بر کاهش بیماری داشتند (3/83-73 درصد). همچنین تأثیر جدایههای باکتری بر رشد اندامهای گیاه سیر متفاوت بود و بین آنها در سطح یک درصد (P ≤ 0.01) تفاوت معنادار وجود داشت.
زهرا طهماسبی؛ عبدالهادی حسین زاد ه؛ آزاده زاهدی گلپایگانی
چکیده
اگر چه مقاومت ژنتیکی ارقام گیاهی مطمئن ترین، سالم ترین و ارزان ترین روش کنترل آفات محسوب می شود ولیکن در مدیریت تلفیقی موفق آفات، ارقام گیاهی مقاوم به آفت بایستی با عوامل کنترل بیولوژیک سازگار باشند. در تحقیق حاضر میزان جلب کنه شکارگر، Phytoseiulus persimilis، و همچنین میزان تولید رایحه های القایی، که عامل جلب کنه شکارگر به گیاه هستند، در 4 رقم ...
بیشتر
اگر چه مقاومت ژنتیکی ارقام گیاهی مطمئن ترین، سالم ترین و ارزان ترین روش کنترل آفات محسوب می شود ولیکن در مدیریت تلفیقی موفق آفات، ارقام گیاهی مقاوم به آفت بایستی با عوامل کنترل بیولوژیک سازگار باشند. در تحقیق حاضر میزان جلب کنه شکارگر، Phytoseiulus persimilis، و همچنین میزان تولید رایحه های القایی، که عامل جلب کنه شکارگر به گیاه هستند، در 4 رقم لوبیا (ناز، خمین، اختر و G11867)، پس از آلودگی به کنه دولکه ای ،Tetranychus urticae، مقایسه گردید. برای این منظور بذور هر رقم در گلدان کشت و در شرایط گلخانه ای نگهداری گردید و بعد از رسیدن به مرحله 2 برگی با 50 کنه ماده بالغ در هر برگ آلوده گردید. 3 روز بعد از آلودگی، آزمون ترجیح میزبانی کنه شکارگر با کمک دستگاه بویایی سنج انجام شد. این آزمون برای کلیه حالت های دو تایی ممکن از 4 رقم مورد آزمایش انجام گرفت. همچنین میزان رایحه های القایی ارقام لوبیا در حالت آلوده به کنه تارتن با کمک دستگاه GC/MS اندازه گیری شد. نتایج آزمایش نشان داد رقم خمین علاوه بر آنکه بیشترین میزان رایحه های القایی را نسبت به سایر ارقام تولید کرد، تعداد کنه شکارگر بیشتری را نسبت به رقم های اختر و G11867 جلب نمود. به علاوه رقم ناز اگرچه از لحاظ میزان تولید رایحه القایی تفاوت معنی داری با رقم اختر نداشت ولی تعداد کنه شکارگر بیشتری را نسبت به این رقم جلب کرد. به نظر می رسد هم کمیت و هم کیفیت رایحه القایی در جلب کنه شکارگر به گیاه لوبیای آلوده به کنه تارتن نقش داشته باشد.
زهرا تازرونی؛ علی اصغر طالبی؛ احسان رخشانی
چکیده
ویژگیهای زیستی و پارامترهای رشد جمعیت زنبور پارازیتوئید Diaeretiella rapae (Hym.: Braconidae) روی شته روسی گندم، Diuraphis noxia (Hem.: Aphididae) در 5 دمای 10، 15،20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60% و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی بررسی شد. کمترین و بیشترین طول دوره رشد و نمو پیش از بلوغ زنبور D. rapae به ترتیب در دمای 25 (144/0±23/11 روز) و10 درجه سلسیوس (183/0±297/33 روز) ...
بیشتر
ویژگیهای زیستی و پارامترهای رشد جمعیت زنبور پارازیتوئید Diaeretiella rapae (Hym.: Braconidae) روی شته روسی گندم، Diuraphis noxia (Hem.: Aphididae) در 5 دمای 10، 15،20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±60% و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی بررسی شد. کمترین و بیشترین طول دوره رشد و نمو پیش از بلوغ زنبور D. rapae به ترتیب در دمای 25 (144/0±23/11 روز) و10 درجه سلسیوس (183/0±297/33 روز) مشاهده شد. بیشترین میزان نرخ ذاتی و متناهی افزایش جمعیت به ترتیب 003/0±189/0 بر روز و 003/0±208/1 روز و در دمای 20 درجه سلسیوس تعیین شد. آستانه پایین رشد و نمو با استفاده از مدل رگرسیون خطی و روش Ikemoto-Takai به ترتیب 975/2 و 44/2 درجه سلسیوس و ثابت حرارتی به ترتیب 250 و 1/260 روز-درجه بود. از بین مدلهای غیر خطی مورد استفاده، مدل Briere 2 از نظر دقت برازش دادههای تجربی (با توجه به مقادیر R2adj ، SSE و AIC) و تخمین پارامترهای زیستی، مناسبترین مدل برای شبیه سازی رشد و نمو زنبور D. rapae در دماهای مختلف تعیین شد. زنبورهای بالغ (نر و ماده) در دمای 10 درجه سلسیوس بیشترین طول عمر را داشتند. بیشترین میانگین در تولید مومیایی در طول عمر زنبور در دمای 10 درجه سلسیوس و برابر 70/1±10/57 بود. با افزایش دما از 10 تا 5/27 درجه سلسیوس نسبت مادهزایی کاهش داشت. نتایج نشان داد، دمای بهینه برای رشد جمعیت زنبور پارازیتوئید D. rapae، دمای 20 درجه سلسیوس است.
رویا فرهادی؛ حسین اللهیاری؛ آرش راسخ؛ مهسا الداغی؛ فرهاد فرهودی
چکیده
برای کسب اطلاعاتی دقیق در مورد توان تولیدمثلی کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze و مقایسه آن با توان تولیدمثل شته سیاه باقلا، Scopoli Aphis fabae، جدول زیستی باروری این دو حشره در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده (دمای C?1± 23) مورد مطالعه قرار گرفت. دادههای خام جدول زندگی با مدل اویلر-لوتکا تجزیه شد. برای محاسبه خطای استاندارد پارامترهای رشدی جمعیت و تولید ...
بیشتر
برای کسب اطلاعاتی دقیق در مورد توان تولیدمثلی کفشدوزک Hippodamia variegata Goeze و مقایسه آن با توان تولیدمثل شته سیاه باقلا، Scopoli Aphis fabae، جدول زیستی باروری این دو حشره در شرایط آزمایشگاهی کنترل شده (دمای C?1± 23) مورد مطالعه قرار گرفت. دادههای خام جدول زندگی با مدل اویلر-لوتکا تجزیه شد. برای محاسبه خطای استاندارد پارامترهای رشدی جمعیت و تولید دادههای کاذب برای این پارامترها از روش جک نایف استفاده شد. بر اساس مدل اویلر-لوتکا، نرخ ذاتی افزایش جمعیت کفشدوزک 002/0±197/0 در روز برآورد گردید، دیگر پارامترهای جدول زندگی شامل نرخ خالص تولیدمثل، میانگین مدت زمان نسل، نرخ متناهی افزایش جمعیت و زمان دو برابر شدن جمعیت به ترتیب 09/22±43/365 پوره، 37/0±96/29 روز، 002/0±218/1 در روز و 033/0±52/3 روز برآورد گردید. پارامترهای برآورد شده برای شته سیاه باقلا عبارتند از: نرخ ذاتی افزایش جمعیت 01/0±309/0 در روز، نرخ خالص تولیدمثل 6/4±98/41 پوره، میانگین مدت زمان نسل 21/0±1/12 روز، نرخ متناهی افزایش جمعیت 015/0±36/1 در روز و زمان دو برابر شدن جمعیت 078/0±24/2 روز. مقایسه آماری مقدار پارامترهای محاسبه شده با مدل اویلر- لوتکا برای شته و کفشدوزک نشان داد که بین آنها تفاوت معنیداری وجود دارد و توان تولیدمثلی شته بیش از کفشدوزک میباشد.
سمانه سماوات؛ مسعود احمدزاده؛ کیوان بهبودی
چکیده
در تحقیق حاضر، اثرات آنتاگونیستی جدایههای spp. Rhizobium علیه قارچ (AG-4) Rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا، تحت شرایط آزمایشگاه و گلخانه با یکدیگر مقایسه شد و توانایی آنها در تولید متابولیتهای ثانویه ضد قارچی از جمله هیدروژن سیانید، سیدروفور و پروتئاز بررسی گردید. نتایج نشان داد که جدایه RH3در بازدارندگی از رشد قارچ بیشترین تأثیر را در ...
بیشتر
در تحقیق حاضر، اثرات آنتاگونیستی جدایههای spp. Rhizobium علیه قارچ (AG-4) Rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا، تحت شرایط آزمایشگاه و گلخانه با یکدیگر مقایسه شد و توانایی آنها در تولید متابولیتهای ثانویه ضد قارچی از جمله هیدروژن سیانید، سیدروفور و پروتئاز بررسی گردید. نتایج نشان داد که جدایه RH3در بازدارندگی از رشد قارچ بیشترین تأثیر را در شرایط آزمایشگاهی داشت. جدایههای RH4، RH3)، (RH6 و RH6 به ترتیب از بیشترین توانایی در تولید سیدروفور، پروتئاز و هیدروژن سیانید برخوردار بودند. با استفاده از خاک سترون در شرایط گلخانه تأثیر آغشتهسازی بذور به جدایههای باکتریایی روی شدت بیماری، درصد کنترل بیماری و شاخصهای رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. جدایههای RH4و RH5 در افزایش وزن خشک گیاه در حضور بیمارگر بیشترین تأثیر را داشتند. اگرچه هیچ یک از جدایههای باکتریایی نتوانستند به طور کامل از بیماری تحت شرایط گلخانه ممانعت نمایند ولی جدایه RH3بیماری را بیش از 80% کنترل نمود. نتایج نشان میدهد که توانایی بیوکنترل جدایههای Rhizobium نه تنها منجر به کاهش بیماری میشود بلکه رشد گیاه را نیز تحریک میکند. بنابراین چنین جدایههای باکتریایی میتوانند به طور موفقیت آمیز در سیستمهای تولید کشاورزی پایدار بکار گرفته شوند.
رجبعلی پورطاهرزرعی؛ پرویز شیشه بر؛ رحیم اسلامی زاده
دوره 41، شماره 2 ، اسفند 1389، ، صفحه 225-232
چکیده
زیستشناسی سرخرطومی ساقهخوار تاجخروس Hypolixus pica (Fabricius) روی تاجخروس ریشه قرمز Amaranthus retroflexus L. در شرایط طبیعی در باغهای مرکبات در دزفول بررسی شد. بوتههای تاجخروس ریشه قرمز در زمین اصلی به صورت تکی در داخل یک قفس چوبی به ابعاد 50×50×100 سانتیمتر و پوشیده شده با توری ریز قرار گرفتند. در هر قفس سه تا چهار عدد سرخرطومی نر و ماده رهاسازی ...
بیشتر
زیستشناسی سرخرطومی ساقهخوار تاجخروس Hypolixus pica (Fabricius) روی تاجخروس ریشه قرمز Amaranthus retroflexus L. در شرایط طبیعی در باغهای مرکبات در دزفول بررسی شد. بوتههای تاجخروس ریشه قرمز در زمین اصلی به صورت تکی در داخل یک قفس چوبی به ابعاد 50×50×100 سانتیمتر و پوشیده شده با توری ریز قرار گرفتند. در هر قفس سه تا چهار عدد سرخرطومی نر و ماده رهاسازی شد و بعد از سه تا چهار روز سرخرطومیها از قفس خارج شده و رشد مراحل مختلف سرخرطومی تا خروج حشرات کامل بررسی شد. این حشره 3 نسل در سال تولید کرد و نسل سوم در حقیقت نسل زمستانگذران بود. در شرایط طبیعی طول دوره رشد تخم و شفیره نسل دوم سرخرطومی به ترتیب 3 و 84/0±86/8 روز و طول دوره رشد تخم و شفیره نسل سوم سرخرطومی به ترتیب 49/0±55/3 و 47/0±33/10 روز بود. طول دوره نسل دوم و سوم سرخرطومی H. pica از تخم تا حشره کامل به ترتیب برابر با 01/4±68/44 و 67/4±88/50 روز بود. زمستانگذرانی سرخرطومی به صورت لارو سن آخر (چهارم) یا حشره کامل بود. حشره ماده در ساقه تخمگذاری میکند و روی آن را با ماده سیاه رنگی میپوشاند. لاروها درون ساقه از بالا به پایین حرکت کرده و درون ساقه تونل ایجاد می کنند. در محل تشکیل لارو سن آخر در ساقه گالهایی ایجاد میشود. حشره کامل پس از تشکیل شدن از درون ساقه تغذیه کرده، سپس در بالای گال سوراخی ایجاد کرده و از ساقه خارج میشود. حشره کامل پس از خروج از گیاه از حاشیه برگها و بذور تاجخروس ریشه قرمز نیز تغذیه کرده و از این طریق نیز به گیاه خسارت وارد میکند.
لاچین مختارنژاد؛ حسن رضا اعتباریان؛ محمدرضا فاضلی
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
در این مطالعه مواد حامل مختلف برای فرمولاسیون پودری Pichia guilliermondii مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. سلولهای مخمر پس از تکثیر در محیط کشت ملاس با مواد افزودنی مخلوط شده و سپس به پودر تالک، کائولین، سبوس گندم و سبوس برنج اضافه شد. پایداری فرمولاسیونها در طی دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره شش ماهه، بیشترین جمعیت سلول زنده ...
بیشتر
در این مطالعه مواد حامل مختلف برای فرمولاسیون پودری Pichia guilliermondii مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. سلولهای مخمر پس از تکثیر در محیط کشت ملاس با مواد افزودنی مخلوط شده و سپس به پودر تالک، کائولین، سبوس گندم و سبوس برنج اضافه شد. پایداری فرمولاسیونها در طی دوره شش ماهه مورد بررسی قرار گرفت. در پایان دوره شش ماهه، بیشترین جمعیت سلول زنده مخمر با تعداد 1010×2/2 سلول و کمترین جمعیت سلول زنده مخمر با تعداد 107×6/7 سلول به ترتیب در فرمولاسیونهای سبوس گندم و فرمولاسیون کائولین مشاهده شد. فرمولاسیونهای نگهداری شده در دمای چهار درجه سانتیگراد در مقایسه با فرمولاسیونهای نگهداری شده در 24 درجه سانتیگراد از نظر زندهمانی (Shelf-life) ماندگارتر بود. در بررسی اثر فرمولاسیون در کنترل بیماری کپک آبی سیب در شرایط انبار نتایج رضایت بخشی حاصل شد. اگر چه بین سلولهای تازه مخمر و فرمولاسیونهای مخمر در میزان کنترل بیماری اختلاف معنیداری وجود داشت با این وجود فرمولاسیونها از نظر کاهش مساحت لکه از سطح بالای کنترل کنندگی برخوردار بودند. استفاده از فرمولاسیون سبوس برنج بیشترین کاهش را در مساحت لکه ایجاد شده توسط بیمارگر موجب گردید. بین فرمولاسیون پودر تالک و سبوس گندم از نظر کاهش مساحت لکه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. این دو فرمولاسیون از نظر سطح کنترلکنندگی نسبت به فرمولاسیون کائولین در سطح بالاتر و نسبت به فرمولاسیون سبوس برنج در سطح پائین تر قرار گرفت.
پریسا میرزائی قمی؛ حمیدرضا زمانی زاده؛ روح اله صابری ریسه؛ محمدرضا لک
دوره 41، شماره 1 ، شهریور 1389
چکیده
در این بررسی توان آنتاگونیستی 194 جدایه باکتریایی گرم مثبت جداسازی شده از مزارع لوبیای استان مرکزی و 41 جدایه آنتاگونیست Bacillus subtilis متعلق به کلکسیون گروه پژوهشی کنترل بیولوژیکی بیماریهای گیاهی دانشگاه تهران، بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Fusarium solani f. sp. phaseoli در آزمون سه نقطه ای بررسی شد و در نهایت هشت جدایه برتر B. subtilis ...
بیشتر
در این بررسی توان آنتاگونیستی 194 جدایه باکتریایی گرم مثبت جداسازی شده از مزارع لوبیای استان مرکزی و 41 جدایه آنتاگونیست Bacillus subtilis متعلق به کلکسیون گروه پژوهشی کنترل بیولوژیکی بیماریهای گیاهی دانشگاه تهران، بر اساس ناحیه بازدارندگی از رشد قارچ بیمارگر Fusarium solani f. sp. phaseoli در آزمون سه نقطه ای بررسی شد و در نهایت هشت جدایه برتر B. subtilis جهت آزمایشهای گلخانه ای مقدماتی انتخاب شدند. نتایج نشان داد که جدایه آنتاگونیست B. subtilis M36 جدا شده از مزارع لوبیای استان مرکزی بیشترین اثر را در کاهش بیماری پوسیدگی فوزاریومی ریشه لوبیا داشت. پس از بررسی اثر 9 فرمولاسیون ساخته شده پودر تالک جدایه مذکور در شرایط گلخانه معلوم شد، فرمولاسیون تهیه شده در محیط کشت M1 به همراه چسباننده صمغ عربی با 42/68% کنترل، در کاهش بیماری بهترین اثر را داشت و حتی از دو قارچکش رورال تی اس و تریکومیکس اچ وی به ترتیب با 14/56% و 38/54% کنترل در کاهش پژمردگی ریشه لوبیا مؤثرتر بود. بررسی جمعیت جدایه آنتاگونیست مذکور به صورت فرمولاسیونهای پودر تالک طی دوره نگهداری 150 روزه در دماهای 4 و 25 درجه سلسیوس کاهش نشان داد و شدت کاهش در 25 درجه سلسیوس بیشتر بود. ماندگاری فرمولاسیون تهیه شده در محیط کشت M1با چسباننده صمغ عربی در دمای °C4، طی دوره نگهداری از بقیه فرمولاسیونها بیشتر بود. نوع محیط کشت بر جمعیت و بقاء باکتری تأثیر قابل توجهی گذاشت و محیط کشت M1 بیشترین اثر را داشت.