مقاله پژوهشی
سمیه دهقان زاده؛ زهرا تنها معافی؛ کامران رهنما؛ علی زمان میرآبادی؛ رامین حیدری
چکیده
نماتد سیستی سویا Heterodera glycines یکی از مهمترین بیمارگرهای محدودکنندۀ عملکرد سویا (Glycine max (L.) Merr.) در بسیاری از کشورهای تولیدکنندة این محصول به شمار میآید. کاربرد منابع مقاومت یکی از روشهای مؤثر در کنترل نماتد سیستی سویا است. در این بررسی، بهمنظور شناسایی رگه (لاین)های مقاوم، واکنش 63 رقم و رگۀ سویا نسبت به نماتد سیستی سویا در شرایط ...
بیشتر
نماتد سیستی سویا Heterodera glycines یکی از مهمترین بیمارگرهای محدودکنندۀ عملکرد سویا (Glycine max (L.) Merr.) در بسیاری از کشورهای تولیدکنندة این محصول به شمار میآید. کاربرد منابع مقاومت یکی از روشهای مؤثر در کنترل نماتد سیستی سویا است. در این بررسی، بهمنظور شناسایی رگه (لاین)های مقاوم، واکنش 63 رقم و رگۀ سویا نسبت به نماتد سیستی سویا در شرایط اتاقک رشد و کشتزار بررسی شد. حساسیت یا مقاومت رگهها بر پایۀ شاخص نماتد مادۀ (Female Index) در رگۀ موردبررسی و رقم حساس استاندارد لی 74 بهصورت درصد تعیین شد. نتایج آزمونهای صحرایی نشان داد که از بین رگههای موردآزمایش، 5 رگه بهطور کامل مقاوم، 14 رگه به نسبت مقاوم، 22 رگه به نسبت حساس و 22 رگه بهطور کامل حساس بودند. بیشتر رگههای دارای واکنش مقاوم و به نسبت مقاوم، دورگهای ناشی از تلاقی رقم مقاوم کتول (DPX) نسبت به نماتد سیستی سویا با رقمهای رایج سویا بودند. با کشت رگههای دارای واکنش مقاوم و به نسبت مقاوم، در اتاقک رشد و مقایسة واکنش آنها نسبت به رقم حساس استاندارد، نتایج آزمایشهای صحرایی تأیید شد.
مقاله پژوهشی
مژگان قلی زاده وزوانی؛ حسین دشتی؛ روح اله صابری ریسه؛ محمد رضا بی همتا
چکیده
بیماری پاخورۀ گندم با عامل (Gaeumannomyces graminis var. tritici) یکی از بیماریهای زیانبار ریشۀ گندم در سراسر جهان است. تابهحال رقم مقاومی نسبت به این بیماری در ذخایر توارثی (ژرمپلاسم) گندم نان معرفی نشده است. در این بررسی 416 ژنوتیپ گندم نان، تهیهشده از نقاط مختلف ایران و خارج از کشور، در برابر جدایۀ T-41 این قارچ ارزیابی گلخانهای شدند. وزن ...
بیشتر
بیماری پاخورۀ گندم با عامل (Gaeumannomyces graminis var. tritici) یکی از بیماریهای زیانبار ریشۀ گندم در سراسر جهان است. تابهحال رقم مقاومی نسبت به این بیماری در ذخایر توارثی (ژرمپلاسم) گندم نان معرفی نشده است. در این بررسی 416 ژنوتیپ گندم نان، تهیهشده از نقاط مختلف ایران و خارج از کشور، در برابر جدایۀ T-41 این قارچ ارزیابی گلخانهای شدند. وزن خشک ریشه، ساقه و کل زیتوده (بیوماس)، ارتفاع، شاخص نشانههای بیماری، شدت بیماری، وزن دانه در خوشه و شمار دانه در خوشه اندازهگیری شدند. تجزیۀ واریانس صفات نشانگر اختلاف بسیار معنیدار بین ژنوتیپها بود. ژنوتیپهای پاییزه مقاومتر از بهارهها بودند. در بعضی از ژنوتیپها نظام ریشهای تیمارهای آلوده بهطور شایانتوجهی گسترش یافته بود و ریشههای اضافی در رویارویی با بیماری ایجادشده و بعضی از ژنوتیپهای پاییزۀ آلوده در گلخانه بدون رفع نیاز سرمایی آنها به خوشه رفتند. احتمال دارد قارچ عامل بیماری سبب بهارهسازی بعضی از ژنوتیپهای پاییزه شده و وزن خشک ریشه همبستگی منفی و معنیداری ***510/0-=r) با شدت بیماری داشت. ژنوتیپها بر پایۀ میانگین نمرۀ بیماری به شش گروه تقسیم شدند؛ بنابراین یازده ژنوتیپ در گروه کامل مقاوم، 59 ژنوتیپ در گروه مقاوم، 64 ژنوتیپ در گروه نیمه مقاوم، 105 ژنوتیپ در گروه نیمه حساس، 104 ژنوتیپ در گروه حساس و 73 ژنوتیپ در گروه کامل حساس قرار داده شدند.
مقاله پژوهشی
جعفر ابراهیمیفر؛ ارسلان جمشیدنیا؛ حسین اللهیاری
چکیده
سفیدبالک گلخانه Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hem.: Aleyrodidae) آفتی چندینخوار (پلیفاژ) و کلیدی است که به دامنة گستردهای از گیاهان آسیب وارد میسازد. زنبور انگلواره یا پارازیتویید (Hym.: Aphelinidae) Eretmocerus delhiensis Mani یک گونة تخمگذار تناوبی (Synovigenic) و مادهزا بوده که پورههای سفیدبالک گلخانه را انگلی (پارازیته) میکند. در این پژوهش شاخصهای جمعیتشناختی ...
بیشتر
سفیدبالک گلخانه Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hem.: Aleyrodidae) آفتی چندینخوار (پلیفاژ) و کلیدی است که به دامنة گستردهای از گیاهان آسیب وارد میسازد. زنبور انگلواره یا پارازیتویید (Hym.: Aphelinidae) Eretmocerus delhiensis Mani یک گونة تخمگذار تناوبی (Synovigenic) و مادهزا بوده که پورههای سفیدبالک گلخانه را انگلی (پارازیته) میکند. در این پژوهش شاخصهای جمعیتشناختی (دموگرافی) این زنبور انگلواره روی سفیدبالک گلخانه در تغذیه از گیاه گوجهفرنگی در دمای 1±25 درجة سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دورة نوری 16:8 ساعت (روشنایی: تاریکی) بررسی شد. شاخصهای رشد جمعیت بر پایة جدول زندگی سن- مرحلة دوجنسی محاسبه شد. نتایج نشان داد که طول دورة تخمریزی، طول عمر و میزان زادآوری برای این زنبور انگلواره به ترتیب 12/0±2/4، 5/0±74/20 روز و 72/0±43/17 تخم بود. بر پایة نتایج جدول زندگی شاخصهای جمعیتشناختی شامل؛ نرخ خالص تولیدمثل (R0)، نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) به ترتیب 94/0±11/12 و 85/1±43/31 نتاج بر فرد، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ)، به ترتیب 0059/0±16/0، 007/0±17/1 بر روز و میانگین طول عمر یک نسل (T) و زمان دو برابر شدن یک نسل (DT) این زنبور انگلواره به ترتیب 35/0±66/15 و 25/0±35/4 روز برآورد شد. بر پایة نتایج بهدستآمده، امید فراوانی وجود دارد تا از این انگلواره بهعنوان یک عامل زیستی (بیولوژیک) در کنترل سفیدبالک گلخانه استفاده شود.
مقاله پژوهشی
سید علی اصغر فتحی
چکیده
مینوز برگ گوجهفرنگی، Tuta absoluta (Meyrick)، یکی از آفات مهم گوجهفرنگی، Solanum lycopersicum L.، در ایران است. در این تحقیق تنوع گونهای دشمنان طبیعی مینوز برگ گوجهفرنگی و نسبت تراکم شکارگرها یا انگلواره (پارازیتویید)ها به تراکم تخمها یا لاروهای T. absoluta روی پنج رقم گوجهفرنگی به نامهای Super Strain B، Super Chief، Mobil، Korral و Early Urbana Y در یک مزرعۀ آزمایشی ...
بیشتر
مینوز برگ گوجهفرنگی، Tuta absoluta (Meyrick)، یکی از آفات مهم گوجهفرنگی، Solanum lycopersicum L.، در ایران است. در این تحقیق تنوع گونهای دشمنان طبیعی مینوز برگ گوجهفرنگی و نسبت تراکم شکارگرها یا انگلواره (پارازیتویید)ها به تراکم تخمها یا لاروهای T. absoluta روی پنج رقم گوجهفرنگی به نامهای Super Strain B، Super Chief، Mobil، Korral و Early Urbana Y در یک مزرعۀ آزمایشی در دو سال 1393 و 1394 بررسی شد. در این تحقیق، ده گونه شکارگر، چهار گونه زنبور انگلوارة لارو و یک گونه زنبور انگلوارة تخم گردآوری و شناسایی شدند. در بین دشمنان طبیعی، سنهای شکارگر Miridae و زنبورهای انگلوارة لارو Braconidae بیشترین درصد فراوانی نسبی را داشتند. شاخص تنوع شانون برای گونههای دشمنان طبیعی بین پنج رقم گوجهفرنگی اختلاف معنیداری را نشان نداد. میزان شاخص همانندی موریسیتا-هورن برای ترکیب گونهای دشمنان طبیعی بین پنج رقم گوجهفرنگی در محدودۀ 932/0 تا 994/0 به دست آمد. در هر دو سال، بیشترین نسبت تراکم شکارگرها به تراکم تخمها و لاروهای مینوز (09/5 درصد در سال 1393 و 44/6 درصد در سال 1394)، بیشترین نسبت تراکم انگلوارههای لاروی به تراکم لاروهای مینوز (92/3 درصد در سال 1393 و 75/3 درصد در سال 1394) و بیشترین نسبت تراکم انگلوارة تخم به تراکم تخمهای مینوز (67/1 درصد در هر دو سال) روی رقم Early Urbana Y ثبت شد. بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که کشت رقم Early Urbana Y با افزایش نسبت تراکم شکارگرها یا انگلوارهها به تراکم تخمها و لاروهای T. absoluta میتواند در برنامههای مدیریت تلفیقی مینوز برگ گوجهفرنگی در کشتزارهای گوجهفرنگی سودمند باشد.
مقاله پژوهشی
آیت اله سعیدی زاده
چکیده
نماتدهای انگل گیاهی درون ریشه و خاک اطراف ریشه بسیاری از گیاهان در جمعیتهای مختلف یافت شدهاند. با توجه به ارزش زیستی فضای سبز شهری و اهمیت نماتدهای انگل گیاهی در کاهش رشد گیاهان در فضای سبز، موضوع شناسایی و تعیین فراوانی و پراکندگی این نماتدها در فضای سبز شهر تهران مورد توجه قرار گرفت. بهمنظور شناسایی نماتدهای انگل گیاهی، نمونهبرداری ...
بیشتر
نماتدهای انگل گیاهی درون ریشه و خاک اطراف ریشه بسیاری از گیاهان در جمعیتهای مختلف یافت شدهاند. با توجه به ارزش زیستی فضای سبز شهری و اهمیت نماتدهای انگل گیاهی در کاهش رشد گیاهان در فضای سبز، موضوع شناسایی و تعیین فراوانی و پراکندگی این نماتدها در فضای سبز شهر تهران مورد توجه قرار گرفت. بهمنظور شناسایی نماتدهای انگل گیاهی، نمونهبرداری از ریزوسفر چمن و انواع گیاهان زینتی موجود در شماری از بوستانهای سطح شهر تهران به شمار 150 نمونه در شهریور و مهر ماه سال 1392 انجام شد. پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه، شستشوی خاک، جداسازی نماتدها، تثبیت و انتقال آنها به گلیسیرین و تهیۀ اسلاید میکروسکوپی انجام گرفت. مشخصات ریختشناسی و ریختسنجی نماتدها با استفاده از میکروسکوپ نوری مجهز به لولۀ ترسیم بررسی شد. شناسایی گونهها با استفاده از منابع علمی انجامشده و 28 گونه نماتد از 19 جنس تشخیص داده شد. در این میان جنسهای Filenchus، Criconemoides، Helicotylenchus، Pratylenchus و Criconema بیشترین تنوع گونهای را داشتند. در بین گونههای بررسیشده بیشترین درصد فراوانی به ترتیب در Helicotylenchus pseudorobustus، Filenchus afghanicus وAphelenchus avenae به میزان 3/57، 7/50 و 3/49 مشاهده شد.
مقاله پژوهشی
زهره هنرجو؛ ابراهیم صداقتی؛ حسین علایی؛ پژمان خدایگان
چکیده
بهمنظور ایجاد یک برنامۀ کلی کنترل و پیشگیری از آلودگی قارچی در مراحل مختلف برداشت، حملونقل و انبارداری، پودهرست یا تعیین مایکوفلور و فراوانی قارچهای گندرو (ساپروفیت) در محصولات کشاورزی مورداستفاده در جیرۀ غذایی پرندگان اهمیت دارد. بیشتر گونههای قارچ آسپرژیلوس در دمای محیط بهخوبی رشد میکنند و در بیشتر مواد غذایی، آلودگی ...
بیشتر
بهمنظور ایجاد یک برنامۀ کلی کنترل و پیشگیری از آلودگی قارچی در مراحل مختلف برداشت، حملونقل و انبارداری، پودهرست یا تعیین مایکوفلور و فراوانی قارچهای گندرو (ساپروفیت) در محصولات کشاورزی مورداستفاده در جیرۀ غذایی پرندگان اهمیت دارد. بیشتر گونههای قارچ آسپرژیلوس در دمای محیط بهخوبی رشد میکنند و در بیشتر مواد غذایی، آلودگی بالقوه به این قارچ و زهرابههای آن وجود دارد. شناسایی گونهها برای پیشگیری از آلودگی زهرابهای (توکسینی) جیرۀ غذایی ضروری است. بدین منظور 49 نمونه از جیرۀ غذایی پرمصرف پرندگان شامل شاهدانه، خرفه، ذرت، سورگوم، کتان، ذرت ایتالیایی، ارزن، گندم، دان مخلوط و سبوس برنج، پیشدان، رشد دانه و پایاندان از فروشگاههای توزیع خوراک پرندگان در استانهای یزد، لرستان، مازندران، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، خراسانرضوی، فارس و کرمان تهیه و میزان آلودگی آنها به قارچ آسپرژیلوس بررسی شد. جداسازی قارچ به روشهای کشت مستقیم و سری رقت روی محیط کشت سیبزمینی دکستروز آگار و کاغذ صافی سترون (استریل) مرطوب انجام شد. در این پژوهش، 175 جدایه از جنس آسپرژیلوس به دست آمد و گونههای Aspergillus japonicus، A. tubingensis، A. flavus، A. fumigatus، A. tamarii، A. ochraceus، A. parasiticus و A. terreus بر پایۀ ویژگیهای ریختشناسی شناسایی شد. نتایج نشان داد که قارچ آسپرژیلوس با هر سه روش مورداستفاده و از همۀ نمونهها جداسازی شد، اما روش کاغذ صافی مرطوب نتایج بسیار بهتری نسبت به دو روش دیگر داشت. گونۀ A. flavus بهعنوان گونۀ غالب شناخته شد و جیرههای غذایی گردآوریشده از نمونههای شهرستان رفسنجان بیشترین درصد آلودگی به آسپرژیلوس را داشتند.
مقاله پژوهشی
مهدی مهرابی کوشکی؛ مریم باورساد؛ رضا فرخی نژاد؛ مهدی جمشیدی؛ اشکان علی محمدی
چکیده
جنس Trichoderma قارچی تکنیائی است که بعضی از گونههای آن بهعنوان عامل کنترل زیستی (بیوکنترل) شناخته میشوند. در این بررسی، یازده جدایه از هفت گونۀ Trichoderma شامل Trichoderma harzianum، T. capillare، T. pleuroticola، T. asperellum، T. koningiopsis،T. brevicompactum و T. virens برای بررسی ارتباط تبارزایی (فیلوژنتیکی) آنها با یکدیگر و با توالی گونههای مرجع ثبتشده در بانک ژن ...
بیشتر
جنس Trichoderma قارچی تکنیائی است که بعضی از گونههای آن بهعنوان عامل کنترل زیستی (بیوکنترل) شناخته میشوند. در این بررسی، یازده جدایه از هفت گونۀ Trichoderma شامل Trichoderma harzianum، T. capillare، T. pleuroticola، T. asperellum، T. koningiopsis،T. brevicompactum و T. virens برای بررسی ارتباط تبارزایی (فیلوژنتیکی) آنها با یکدیگر و با توالی گونههای مرجع ثبتشده در بانک ژن و ISTH استفاده شد. تودۀ میسیلیومی رشدکرده در محیط PDB با استفاده از کاغذ صافی گردآوری و پس از خشک- انجماد کردن، DNA ژنگانی (ژنومی) آن استخراج شد. نواحی ITS-rDNA و اینترون 2، 3 و 4 از tef1α با استفاده از آغازگرهای عمومی و اختصاصی افزایش و توالییابی شدند. بررسی تبارزایی با الگوریتم درستنمایی بیشینه و انتخاب مناسبترین مدل جانشینی نوکلئوتیدی با استفاده از نرمافزار MEGA 6 انجام شد. همۀ درختان تبارزایی حاصل، کلادهای معتبری برای بیشتر جدایهها تولید کردند که ارتباط به نسبت یکسانی را از آنها نشان داد. در همۀ درختان تبارزایی بهجز درخت مبتنی بر دادههای حاصل از توالییابی ناحیة ITS، جدایههایT. koningiopsis و T. asperellum یک کلاد قاعدهای معتبر ایجاد کردند. نتیجۀ بررسی تبارزایی که بر پایۀ توالی نواحی مختلف tef1α، اینترون 2 و3، اینترون 4 و هر سه اینترون، برای گونههای T. brevicompactum، T.virens، T.koningiopsis و T.pleuroticola به دست آمد کلادهای معتبرتری نسبت به درخت حاصل از تجزیۀ توالیهای ITS نشان داند. تجزیه و تحلیل درستنمایی بیشینه که بر پایۀ توالی اینترون 4 از tef1α انجام شد، کلادهای معتبری برای بیشتر جدایههای Trichoderma ازجمله T. asperellum ایجاد کرد. این نتایج تأیید میکند که تبارزایی مبتنی بر اینترون 4 از tef1α گروهبندی تبارزایی مناسبی برای گونههای تریکودرما فراهم میکند.
مقاله پژوهشی
جواد خوشابی؛ قدرت اله صباحی؛ ایمان شریفیان
چکیده
تغییرپذیری رفتاری عاملهای زیست (بیو)کنترل پس از در معرض ماندن آنها با ترکیبهای آفتکش، باعث عدم موفقیت کنترل تلفیقی آفات در بسیاری از موارد شده است. در این بررسی ضمن انجام زیستسنجی روی حشرههای کامل سن شکارگر Nesidiocoris tenuis بهمنظور تعیین سطح زیانبار بودن سه آفتکش آبامکتین، استامیپرید و ایندوکساکارب، اثرگذاریهای جانبی ...
بیشتر
تغییرپذیری رفتاری عاملهای زیست (بیو)کنترل پس از در معرض ماندن آنها با ترکیبهای آفتکش، باعث عدم موفقیت کنترل تلفیقی آفات در بسیاری از موارد شده است. در این بررسی ضمن انجام زیستسنجی روی حشرههای کامل سن شکارگر Nesidiocoris tenuis بهمنظور تعیین سطح زیانبار بودن سه آفتکش آبامکتین، استامیپرید و ایندوکساکارب، اثرگذاریهای جانبی این ترکیبات بر رفتار شکارگری سن شکارگر با تغذیه از تخمهای مینوز گوجهفرنگی، Tuta absoluta ارزیابی شد. آزمایشها در شرایط آزمایشگاهی (دمای 1±25 درجۀ سلسیوس، رطوبت نسبی 10±60 درصد و دورۀ نوری 16:8 تاریکی:روشنایی) انجام گرفت. از غلظت زیرکشندۀ ترکیبها بهصورت نهشت خشک روی برگ در مدتزمان 24 ساعت برای در معرض قرار گرفتن حشرۀ کامل شکارگر استفاده شد. مقادیر LC50 برای سه ترکیب آبامکتین، استامیپرید و ایندوکساکارب به ترتیب 40/33، 55/36 و 43/204 میلیگرم مادۀ مؤثره بر لیتر و مقادیر LC30 به ترتیب 42/20، 38/30 و 53/181 میلیگرم مادۀ مؤثره بر لیتر برآورد شد. همۀ ترکیبهای موردبررسی، نرخ حملۀ شکارگر را بهصورت معنیداری کاهش دادند، هرچند بیشترین تأثیر در تیمار ایندوکساکارب مشاهده شد. همچنین دو ترکیب ایندوکساکارب و استامیپرید سبب افزایش معنیدار زمان دستیابی شکارگر در مقایسه با شاهد شدند که میزان افزایش حاصله در تیمار حشرهکش ایندوکساکارب بیشتر از دیگر ترکیبات بوده است. آبامکتین با کمترین تأثیر رفتاری را در بین ترکیبات مورد آزمایش داشته است. بر پایۀ شاخص تأثیر کل (E) در طبقهبندی IOBC، استامیپرید (85درصد) و پسازآن ایندوکساکارب (77درصد) برای سن شکارگر N. tenuis زیانآور بوده و آبامکتین (38درصد) کمزیان ارزیابی شد.
مقاله پژوهشی
بیژن یعقوبی؛ اکبر یاسمی؛ هاشم امینپناه
چکیده
یکی از اقدامهای لازم پیش از کشت گیاهان زراعی دوم، بینش کافی درزمینۀ تأثیر باقیماندۀ علفکشهای مصرفشده در کشت گیاه زراعی اصلی بر رشد گیاهان زراعی کشت دوم است. این آزمایش بهمنظور بررسی تأثیر بازدارندگی احتمالی باقیماندۀ برخی علفکشهای انتخابی برنج برکشت شاهی و کاهو بهعنوان محصولات غالب کشت دوم انجام شد. عاملهای ...
بیشتر
یکی از اقدامهای لازم پیش از کشت گیاهان زراعی دوم، بینش کافی درزمینۀ تأثیر باقیماندۀ علفکشهای مصرفشده در کشت گیاه زراعی اصلی بر رشد گیاهان زراعی کشت دوم است. این آزمایش بهمنظور بررسی تأثیر بازدارندگی احتمالی باقیماندۀ برخی علفکشهای انتخابی برنج برکشت شاهی و کاهو بهعنوان محصولات غالب کشت دوم انجام شد. عاملهای آزمایش شامل علفکشهای رایج شالیزار (تیوبنکارب، بوتاکلر، اکسادیارژیل، بنسولفورونمتیل و مصرف نکردن علفکش (شاهد) و گیاهان محک (کاهو و شاهی)) بودند. علفکشهای یادشده بنا بر عرف منطقه در کشت نشایی برنج مصرف و پس از برداشت برنج، آزمایشهای زیستسنجی با استفاده از خاک شالیزارهای بالا در شرایط گلدانی انجام شد. نتایج نشان داد که تأثیر بازدارندگی باقیماندۀ علفکشها بسته به نوع گیاه کشت دوم و نوع علفکش مصرفی شالیزار متفاوت بود. ریشۀ گیاهان محک در مقایسه با اندامهای هوایی حساسیت بیشتری به باقیماندۀ علفکشها نشان دادند. بوتاکلر کمترین (9درصد≤) و اکسادیارژیل بیشترین (60درصد≤) میزان بازدارندگی بر گیاهان محک را داشت و علفکشهای بنسولفورونمتیل و تیوبنکارب نیز از لحاظ آماری تأثیر بازدارندگی همسان اکسادیارژیل بر ریشۀ گیاهان محک موردبررسی داشت. بر پایۀ نتایج این آزمایش، رشد گیاهان شاهی و کاهو بهعنوان کشت دوم در شالیزار میتواند بهطور معنیداری تحت تأثیر منفی باقیماندۀ برخی از علفکشهای شالیزار مانند اکسادیارژیل، بنسولفورونمتیل و تیوبنکارب قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
بدر السادات محمودی میمند؛ روح اله صابری ریسه؛ محمد مرادی؛ حسین علایی؛ امیر حسین محمدی
چکیده
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون ...
بیشتر
تأثیر ناهمسازی (آنتاگونیستی) سی سویۀ باکتری Pseudomonas fluorescens جداسازیشده از خاکهای مناطق مختلف روی Phytophthora drechsleri عامل انگومک (گموز) پسته در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای بررسی شد. در آزمایشگاه، برای ارزیابی توان بیوکنترلی سویهها از آزمون کشت متقابل و متابولیتهای فرار استفاده شد. در آزمون کشت متقابل سویۀ T17-4 با 904/61 درصد و در آزمون متابولیتهای فرار سویۀ VUPF760 با 87/57 سبب بیشترین میزان کاهش رشد در بیمارگر شدند. در گلخانه، سویههای VUPF760 و VUPF506 بهترتیب با 75/68 و 66/16 درصد بیشترین و کمترین تأثیر را در کاهش شدت بیماریزایی داشتند. در قسمت دوم آزمایش توانایی سویههای منتخب آزمایشگاهی بهعنوان فعالکنندۀ سازوکار دفاعی گیاه پسته علیه بیماری فیتوفتورایی بررسی شد. میزان تغییرپذیری برخی ترکیبهای دفاعی گیاهی از جمله آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل در روزهای 3، 6، 12 و 24 پس از مایهزنی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که سویههای باکتری فعالیت آنزیمهای بالا و همچنین ترکیبهای فنلی را در نهالهای آلودۀ تیمارشده با عامل ناهمساز (آنتاگونیست) افزایش داد که این افزایش در روز ششم پس از مایهزنی، به بیشترین میزان خود رسید. سویههای باکتری توانایی متفاوتی در روند افزایشی آنزیم پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، فنیل آلانین آمونیالیاز و همچنین میزان فنل کل داشته بهطوریکه سویۀ VUPF760 بیشترین و سویۀ VUPF506 کمترین تأثیر را نشان دادند.
مقاله پژوهشی
حسین نوری؛ عزیز شیخی گرجان
چکیده
مهار شیمیایی علیه سن مادر Eurygaster integriceps Put. اغلب اوقات کارایی خوبی ندارد. کاربرد حشرهکشهای به نسبت پایدار و فرمولاسیونهایی که مدت پایداری حشرهکشها را افزایش میدهند میتواند ضمن افزایش کارایی کنترل شیمیایی سن مادر، میزان سطح مبارزه با پورۀ سن گندم را کاهش دهد. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، با شش تیمار، در چهار ...
بیشتر
مهار شیمیایی علیه سن مادر Eurygaster integriceps Put. اغلب اوقات کارایی خوبی ندارد. کاربرد حشرهکشهای به نسبت پایدار و فرمولاسیونهایی که مدت پایداری حشرهکشها را افزایش میدهند میتواند ضمن افزایش کارایی کنترل شیمیایی سن مادر، میزان سطح مبارزه با پورۀ سن گندم را کاهش دهد. این آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، با شش تیمار، در چهار تکرار، در زمان سمپاشی علیه سن مادر در منطقۀ قزوین (ایستگاه تحقیقات کشاورزی اسماعیلآباد) در سالهای 87-1386 اجرا شد. سمپاشی امولسیونها و ریز (میکرو)کپسول توسط سمپاش پشتی موتوری مهپاش (اتومایزر) و دانه (گرانول)پاشی با دست توسط یک فرد ماهر انجام شد. تیمارها شامل : فنیترتیون EC 50% 1 لیتر در هکتار، فنیترتیون G 5% 40 کیلو در هکتار، فنیترتیون CS 20% 2 لیتر در هکتار، دلتامترین EC 2.5% 300 میلیلیتر در هکتار، فیپرونیل G 0.2% 20 کیلو در هکتار و شاهد (بدون سمپاشی) بودند که کارایی آنها در کنترل سن مادر، پورهها و سن نسل جدید بررسی شد. محلولپاشی با حشرهکش دلتامترین EC 2.5% علیه سن مادر، در کاهش درصد سن زدگی مؤثرتر بود، بیشتر تیمارها قادر به کاهش سن زدگی در حد استاندارد 2درصد نبودند. استفاده از حشرهکشهای پایرتروییدی مانند دلتامترین با فرمولاسیون ریزکپسول میتواند کارایی و دوام کنترل شیمیایی علیه سن مادر را افزایش دهد.
مقاله پژوهشی
حسین طاهری؛ محمد جوان نیکخواه؛ سید علی الهینیا؛ سید اکبر خداپرست؛ مرتضی گل محمدی
چکیده
خشکیدگی سرشاخهها و ریزش میوه پس از گلدهی ناشی از قارچ Colletotrichum gloeosporioides، از چالشهای شایع تولید محصول در درختان مرکبات منطقۀ شمال کشور هستند. به علت افزایش آسیب و زیان بیماری در سالهای اخیر که میتواند ناشی از تغییرپذیری ژنتیکی بیمارگر باشد، ساختار ژنتیکی این قارچ در جمعیتهای شمال کشور بررسی شد. بدین منظور از چهارباغ در چهار ...
بیشتر
خشکیدگی سرشاخهها و ریزش میوه پس از گلدهی ناشی از قارچ Colletotrichum gloeosporioides، از چالشهای شایع تولید محصول در درختان مرکبات منطقۀ شمال کشور هستند. به علت افزایش آسیب و زیان بیماری در سالهای اخیر که میتواند ناشی از تغییرپذیری ژنتیکی بیمارگر باشد، ساختار ژنتیکی این قارچ در جمعیتهای شمال کشور بررسی شد. بدین منظور از چهارباغ در چهار منطقۀ رحیمآباد گیلان، رامسر، ساری و گرگان بازدید و نمونههای دارای نشانههای آلودگی درختان مرکبات گردآوری شد. پس از شناسایی جدایهها، انگشتنگاری DNA برای 144 جدایۀ قارچ با استفاده از هفت نشانگر ISSR به روش PCR انجام و شاخصهای مربوط به تنوع ژنتیکی محاسبه شدند. تجزیۀ خوشهای بر پایۀ ضریب همسانی جاکارد و روش UPGMA جدایهها را در سیزده گروه قرار داد. میانگین تنوع ژنی و ژنوتیپی کل جمعیتها به ترتیب برابر 33/0 و 49/0 محاسبه شد. میانگین تمایز ژنتیکی کم بین جمعیتها (127/0)، توسط میزان جریان ژنی زیاد حاصل از نشانگرها (437/3) تأیید شد. بیشترین همانندی ژنتیکی بین دو جمعیت گیلان و گرگان و کمترین آن بین دو جمعیت رامسر و ساری مشاهده شد. بنابراین فاصلۀ ژنتیکی بین نمونههای مرکبات رحیمآباد و رامسر و بین نمونههای رامسر و ساری با توجه به مسافت کمتر رحیمآباد تا رامسر نسبت به فاصلۀ رامسر تا ساری منطقی بود ولی نمونههای گیلان و گرگان در این رابطه روند غیرمعمول داشتند. بنا بر این تحقیق، جمعیتهایC. gloeosporioides مرکبات شمال کشور تنوع ژنتیکی دارند و پایین بودن میزان تمایز ژنتیکی و فاصلۀ ژنتیکی بین جمعیتها مؤید وجود جریان ژنی بالا بین این جمعیتها است.
مقاله پژوهشی
فردوس رفیع زاده افشار؛ ملیحه لطیفی
چکیده
در این پژوهش به بررسی طول عمر، تولیدمثل، بقا و نسبت جنسی کنۀ شکارگرAmblyseius swirskii Athias-Henriot (Acari: Phytoseiidae) با تغذیه از تخم کنۀ Koch Tetranychus urticae در شرایط آزمایشگاهی رطوبت نسبی 10±75 درصد دورۀ نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی و سه دمای 1±25، 1±30 و 1±35 درجۀ سلسیوس روی دیسک برگهای توتفرنگی پرداخته شد. میانگین کل دورۀ رشدی کنۀ شکارگر ...
بیشتر
در این پژوهش به بررسی طول عمر، تولیدمثل، بقا و نسبت جنسی کنۀ شکارگرAmblyseius swirskii Athias-Henriot (Acari: Phytoseiidae) با تغذیه از تخم کنۀ Koch Tetranychus urticae در شرایط آزمایشگاهی رطوبت نسبی 10±75 درصد دورۀ نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی و سه دمای 1±25، 1±30 و 1±35 درجۀ سلسیوس روی دیسک برگهای توتفرنگی پرداخته شد. میانگین کل دورۀ رشدی کنۀ شکارگر از تخم تا بالغ کنۀ کامل در دماهای 25، 30 و 35 درجۀ سلسیوس به ترتیب 97/0±16/41، 49/0±98/35 و 49/0±39/33 روز به دست آمد. طول دورههای رشدی مراحل مختلف با افزایش دما از 25 درجۀ سلسیوس تا 35 درجۀ سلسیوس کاهش یافت. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (r) برای این کنۀ شکارگر در سه دمای 1±25، 1±30 و1±35 درجۀ سلسیوس به ترتیب 01/0±16/0، 01/0±21/0 و 01/0±23/0 روز 1- بود که بین سه دما اختلاف معنیدار مشاهده شد. همچنین نرخ خالص تولیدمثل (R0) این کنۀ شکارگر در سه دمای یادشده به ترتیب 65/2±22/12، 20/2±34/17 و 19/2±31/16 نتاج بود که بین دمای 25 درجۀ سلسیوس با دو دمای دیگر اختلاف معنیدار مشاهده شد. نتایج این پژوهش اطلاعاتی در مورد جمعیتشناسی (دموگرافی) کنۀ شکارگر A. swirskii در سه دما، روی کنۀ تارتن دولکهای فراهم کرده است. این نتایج نشان میدهد که رشد جمعیت کنۀ شکارگر در دمای 35 درجۀ سلسیوس بیشتر از دو دمای دیگر است که میتوان این نتایج را برای مقایسۀ رشد جمعیت کنۀ شکارگر با دیگر دماها یا روی دیگر برنامه (رژیم)های غذایی برای استفادۀ بهتر از این شکارگر در کنترل زیستی (بیولوژیک) استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
سمیرا حیدری؛ حسین اللهیاری؛ آزاده زاهدی گلپایگانی
چکیده
سفید بالک گلخانه و کنۀ تارتن دولکهای از جمله مهمترین آفاتی هستند که به انواع گیاهان و محصولات گلخانهای را حمله میکنند. کنۀAmblyseius swirskii یک شکارگر عمومی است که میتواند از هر دو این آفات تغذیه کند. در این بررسی میزان تغذیۀ این کنۀ شکارگر از مراحل مختلف رشدی هر یک از دوی آفت و ترجیح شکارگر بین مراحل مختلف رشدی هر یک از آفات ...
بیشتر
سفید بالک گلخانه و کنۀ تارتن دولکهای از جمله مهمترین آفاتی هستند که به انواع گیاهان و محصولات گلخانهای را حمله میکنند. کنۀAmblyseius swirskii یک شکارگر عمومی است که میتواند از هر دو این آفات تغذیه کند. در این بررسی میزان تغذیۀ این کنۀ شکارگر از مراحل مختلف رشدی هر یک از دوی آفت و ترجیح شکارگر بین مراحل مختلف رشدی هر یک از آفات و همچنین ترجیح غذایی و رفتار سوئیچینگ کنۀ A. swirskii بین مرحلۀ مرجح کنۀ تارتن دولکهای و سفید بالک گلخانه در شرایط آزمایشگاهی (دمای ºC 1±25، رطوبت نسبی 10±70% و دورۀ نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) بررسی شد. نتایج نشان داد که پورههای سنهای پایین سفید بالک گلخانه نسبت به دیگر مراحل رشدی این آفت و مراحل متحرک کنۀ تارتن دولکهای، نسبت به مرحلۀ تخم ترجیح داده شدند. مقایسۀ میانگین شاخص بتای منلی در آزمایش ترجیح کنۀشکارگر بین پورههای سنهای پایین سفید بالک گلخانه و مرحلۀ پروتونمف کنۀ تارتن دولکهای نشاندهندۀ ترجیح کنۀ شکارگر برای کنۀ تارتن دولکهای نسبت به سفید بالک گلخانه است. نتایج بهدستآمده از بررسی سوئیچینگ نشان داد که تغییر نسبت سفید بالک گلخانه و کنۀ تارتن دولکهای منجر به تغییر خطی مقدار β نمیشود و رفتار سوئیچینگ در این شکارگر وجود ندارد. بهعبارتدیگر بدون توجه به فراوانی نسبی کنۀ تارتن دولکهای و سفید بالک گلخانه، کنۀ شکارگر کنۀ تارتن دولکهای را به سفید بالک گلخانه ترجیح میدهد.
مقاله پژوهشی
علی الماسی؛ مجید عسکری سیاهوئی؛ یداله خواجه زاده
چکیده
شتة جالیز Aphis frangulae gossypii Gloverیکی از آفات مهم خیار بهشمار میآید و زنبور انگلوارة (پارازیتوئید) Lysiphlebus fabarum Marshallبهعنوان یک عامل زیست (بیو)کنترل، میتواند در کشتزارها و گلخانهها علیه این آفت بهکار گرفته شود. در این پژوهش، حساسیت سنهای مختلف پورگی شته و مرحلة شفیرگی زنبور به غلظت توصیهشدة مزرعهای و نیم غلظت آفتکشهای ...
بیشتر
شتة جالیز Aphis frangulae gossypii Gloverیکی از آفات مهم خیار بهشمار میآید و زنبور انگلوارة (پارازیتوئید) Lysiphlebus fabarum Marshallبهعنوان یک عامل زیست (بیو)کنترل، میتواند در کشتزارها و گلخانهها علیه این آفت بهکار گرفته شود. در این پژوهش، حساسیت سنهای مختلف پورگی شته و مرحلة شفیرگی زنبور به غلظت توصیهشدة مزرعهای و نیم غلظت آفتکشهای استامیپرید، دیکلرووس و آزادیراختین با روش غوطهوری بررسی شد. همچنین اثرگذاری پایداری و آزمون زیستسنجی آفتکشها روی حشرة کامل انگلواره ارزیابی شد. نتایج نشان داد با افزایش سن پورگی شته، سمیت آفتکشها بهطور معنیداری کاهش یافته است. آفتکش دیکلرووس روی مرحلة شفیرگی زنبور، بیشترین تلفات را نشان داد. میزان LC50 استامیپرید 18/28، دیکلرووس 052/7 و آزادیراختین 338/1780 میکروگرم بر لیتر روی زنبور محاسبه شد. بر پایة استاندارد سازمان جهانی کنترل زیستی (بیولوژیک)، آزادیراختین با پایداری کمتر از پنج روز، دیکلرووس بین 5 تا 15 و استامیپرید بین 16 تا 30 روز به ترتیب در گروه ترکیبهای ناپایدار (A)، کمی پایدار (B) و به نسبت پایدار (C) قرار گرفتند. برابر با نتایج بهدستآمده در کنترل شتة جالیز، آزادیراختین قابلیت تلفیق بیشتری با زنبور انگلواره دارد.